تاریخ : 12:27 - 1395/04/25
کد خبر : 54136
سرویس خبری :
 

فوت و فن‌های کارآفرینی

علم کارآفرینی چه اسراری از کارآفرینان موفق را برملا می‌کند؟

فوت و فن‌های کارآفرینی

گویی تب کارآفرینی کشور را فراگرفته است. با این حال ورود به عرصه کارآفرینی بدون دانش و آگاهی می‌تواند مخاطرات اقتصادی و اجتماعی گسترده‌ای در پی داشته باشد.

کارگرآنلاین: تأکید بر ضرورت تغییر منابع درآمدی کشور ازاقتصاد نفتی به دانش‌بنیان موجب شده واژه کارآفرین و کارآفرینی در سال‌های اخیر بیشتر بر سر زبان‌ها باشد. گویی تب کارآفرینی کشور را فراگرفته است. با این حال ورود به عرصه کارآفرینی بدون دانش و آگاهی می‌تواند مخاطرات اقتصادی و اجتماعی گسترده‌ای در پی داشته باشد.

کارآفرینی معادل واژه فرانسوی Entreprendre به معنای متعهد شدن، توسط ژوزف شومپیتر از اقتصاددانان برتر جهان و پدر علم کارآفرینی چنین تعریف شده است؛ در هر فرآیندی که در شرکت به تولید کالا یا خدمات جدید، ایجاد روشی جدید، بازار جدید و منابع جدید منجر شود، کارآفرینی رخ داده است.

به اعتقاد شومپیتر، نوآوری (Innovation) ویژگی اصلی کارآفرینی و هسته مرکزی تلاش یک کارآفرین محسوب می‌شود و توسعه اقتصادی زمانی اتفاق می‌افتد که کارآفرین دست به نوآوری بزند.

کارآفرینی مفهوم وسوسه‌انگیزی است که می‌تواند هر کسی را با هر میزان توانایی به خود جذب کند. برای دستیابی به پاسخ این سوالات که آیا همه می‌توانند کارآفرین باشند و گام‌های اول کارآفرین شدن چیست، با دکتر رحیم فرضی‌پور که دکتری مدیریت دارد و مدرس حوزه تحول ساختار و مدل ذهنی است، گفت‌وگو کردیم.

اصول چهارگانه کارآفرینی

دکتر فرضی‌پور در تعریف کارآفرینی می‌گوید: از مجموع تعاریف متعدد، کارآفرینی را می‌توان فرآیند شناسایی، شکار و ایجاد فرصت، خلاقیت، نوآوری و ریسک‌پذیری تعریف کرد. فردی که یکی از این مشخصه‌ها را داشته باشد، می‌تواند کارآفرین باشد.

وی ادامه می‌دهد: درگذشته خلاقیت درتولید یک ایده، نوآوری در به کارگیری آن ایده و در نهایت درآمدزایی ناشی از آن پایه کارآفرینی تلقی می‌شد. اما امروزه ریسک‌پذیری،پررنگ ترین شاخصه کارآفرینی محسوب می‌شود. به گونه‌ای که ممکن است فردی خلاقیت و نوآوری لازم را نداشته باشد، اما به واسطه ریسک‌پذیری که دارد وارد عرصه کارآفرینی می‌شود. بر‌خلاف گذشته که گمان می‌رفت یک فرد کارآفرین باید همه ویژگی‌های مذکور را داشته باشد، در دنیای امروز فرد می‌تواند تنها با یکی از این ویژگی‌ها کارآفرین باشد.

ارتباط جهان‌بینی با کارآفرینی

دکتر فرضی‌پور می‌گوید: مدل ذهنی (mental model) به زبان ساده، شناخت و تفسیر و باورهای ما از دنیاست که مبنای تصمیمات ما را تشکیل می‌دهند. موفقیت یا شکست افراد با مدل ذهنی آنان مرتبط است. وی ادامه می‌دهد: تفاوت مدل ذهنی یک کارآفرین مسئولیت‌پذیر با افرادی که موفقیت در کارآفرینی را متاثر از عوامل محیطی می‌دانند این است که گروه اول ضمن دریافت مشاوره، هر شکست را تجربه‌ای برای رسیدن به موفقیت می‌دانند حتی اگر مجبور شوند کار را بار دیگر از صفر شروع کنند. اما گروه دوم چون به هدف خود باور ندارند و شناختشان نسبت به آن ضعیف است، به محض مواجه شدن با موانع، بالا رفتن از پله‌های شکست را انتخاب می‌کنند. انتخاب هر یک از این روش‌ها به نوع جهان بینی و مدل ذهنی افراد بر می‌گردد.

این مدرس حوزه تحول ساختار و مدل ذهنی تأکید می‌کند: در واقع این مدل ذهنی فرد است که به او در شکار فرصت‌ها کمک می‌کند. به همین دلیل افراد متعددی هستند که با وجود برخورداری از هوش و سرمایه نمی‌توانند کارآفرین باشند، چون مدل ذهنی آنها معتقد به اصول کارآفرینی نیست.

ویژگی مهم کارآفرینان موفق جهان

اغلب کارآفرینان موفق، تابع یک اصل مهم روانشناختی با عنوان مرکز کنترل درونی هستند. دکتر فرضی‌پور درباره این اصل می‌گوید: بیشتر انسان‌ها ریشه اکثر مشکلات، اشتباهات و شکست‌های خود را شرایط محیطی می‌دانند. افراد کمی هستند که دلیل شکست‌هایشان را در درون خود ریشه یابی کرده و نقش خود را در مقابل نتایجی که به دست آورده‌اند، بررسی می‌کنند.

وی ادامه می‌دهد: انتخاب این روش با میزان مسئولیت‌پذیری فرد ارتباط دارد. به هر میزان مسئولیت‌پذیری فرد در مقابل کارهایی که انجام می‌دهد بیشتر باشد، مرکز کنترل درونی فرد نیز قوی‌تر عمل می‌کند. این افراد معتقدند همیشه بخشی از مشکلات در خود ما ست. باید آنها را دید و اصلاح کرد تا بتوان به رشد و موفقیت هدف‌ها رسید.

محمد رضا شعبانعلی از مدرسان حوزه مدیریت درباره میزان اعتقاد مدیران و کارآفرینان موفق بر ضرورت کنترل درونی در وبگاه خود می‌نویسد: یکی از مدیران موفق صنعت خودروی ژاپن در ایران سخنرانی داشت. در آخرین لحظات لپ‌تاپ او بدون دلیل مشخصی مشکل پیدا کرد و نرم افزار پخش اسلاید از کار افتاد. او با خوشحالی از کیفش لپ‌تاپ دومی را که به عنوان پشتیبان آورده بود در آورد و روی میز قرار داد. لپ‌تاپ دوم هم مشکلی داشت و به ویدئو پروژکتور وصل نشد.

من به آرامی روی صحنه رفتم و پرسیدم می‌توانم بپرسم مشکل کجاست؟ منتظر بودم بگوید مشکل، امکانات سالن شماست و این که رایانه‌ای برای من آماده نکرده‌اید و... اما او گفت: خیلی از خودم ناراحتم. باید پیش‌بینی می‌کردم برای یک سخنرانی مهم، آوردن تنها یک لپ‌تاپ پشتیبان کافی نیست! چنین فردی مشخصا مرکز کنترل درونی دارد. البته این افراد ضمن توجه به توانمندی‌ها و تصمیم‌های درست، از نقش فرصت‌های بیرونی نیز غافل نمی‌شوند.

نقش بخت و اقبال در کارآفرینی

بخت و اقبال یا شانس برای کارآفرینان موفق در قالب شناخت فرصت تعریف می‌شود و اعتقادی بر پیشامدهای اتفاقی ندارند. مدل ذهنی این افراد متکی بر حرکت هدفمند است. آنان به هر چیزی به عنوان یک فرصت نگاه می‌کنند و در صورت انطباق فرصت با باورها و اهدافشان از آن بهره مند می‌شوند. برخی فرصت را موقعیتی برای ترکیب منابع با نگاهی نو برای دستیابی به سود بیشتر می‌دانند. به گفته دکتر فرضی‌پور، فرصت مفهوم شفاف و ثابتی ندارد و تفاسیر مختلفی از آن وجود دارد.

وی ادامه می‌دهد: عده‌ای فرصت را نوعی شانس یا تصادف تعریف می‌کنند. به همین دلیل برای تحقق اهدافشان آن‌گونه که باید تلاش نمی‌کنند. اما کارآفرینان موفق معتقدند هرجای دنیا و با هر شرایطی که باشید، فرصت‌های متعدد در آن وجود دارد. آنچه باعث مشاهده فرصت‌ها در موقعیت‌ها می‌شود مدل ذهنی و باور به توانایی‌های فردی است. به همین دلیل اندیشمندان معتقدند دنیای کارآفرینی باید روی آموزش ذهن افراد متمرکز باشد تا تحلیل و تغییر ساختارهای بیرونی.

دکتر فرضی‌پور در پاسخ به این پرسش که علایق افراد تا چه اندازه در موفقیت کارآفرینان موثر است، به سخن جبران خلیل جبران نویسنده لبنانی ـ آمریکایی‌تبار اشاره می‌کند و به نقل از وی می‌گوید: شما را اگر توان نباشد که کار خود به عشق در آمیزید و پیوسته بار وظیفه‌ای را بی‌رغبت به دوش می‌کشید، زنهار دست از کار بشویید و بر آستان معبدی نشینید و از آنان که به شادی، تلاش می‌کنند، صدقه بستانید. زیرا آن که بی‌میل، خمیری در تنور نهد، نان تلخی واستاند که انسان را تنها نیمه سیر کند و آن که حتی به زیبایی آواز فرشتگان نغمه ساز کند، چون به آواز خویش عشق نمی‌ورزد، تنها می‌تواند گوش انسانی را بر صدای روز و نجوای شب ببندد.

وی ادامه می‌دهد: از یک کارآفرین خارجی نیز پرسیدند شما در انتخاب یک شغل چگونه میزان سود و زیان آن را محاسبه می‌کنید. وی پاسخ داد من بر اساس میزان درآمد، انجام کاری را انتخاب نمی‌کنم؛ بلکه بر‌اساس میزان علاقه و استعدادی که به آن کار دارم، انتخاب می‌کنم. زیرا علاقه و استعداد من در آن است که باعث رشد می‌شود. بی‌شک مباحث مالی نیز در پی آن شکل می‌گیرد.

به گفته این مدرس حوزه تحول ساختار و مدل ذهنی، شناخت تیپ شخصیت افراد در دوران دبیرستان و قبل از ورود به بازار کار در موفقیت کارآفرینان بسیار مهم و موثر است. ضعفی که آموزش و پرورش کشورمان بشدت به آن مبتلا‌ست و مسئولان باید برای آن چاره‌اندیشی جدی داشته باشند./ جام جم