تاریخ : 23:10 - 1395/11/21
کد خبر : 61304
سرویس خبری : فرهنگی
 

 بانوی فرانسوی که ثروت خود را برای انقلاب اسلامی هزینه کرد

اهدای قرآن توسط امام (ره)

بانوی فرانسوی که ثروت خود را برای انقلاب اسلامی هزینه کرد

در سال های 1363 و 64 مادرم دو سفر به ایران داشت در سفر اول با همکاری برخی دانشجویان با امام خمینی (ره) دیدار کرد در این ملاقات از ابتدای دیدار مادرم مجذوب شخصیت امام (ره) شده و تا پایان ملاقات اشک می‌ریخت.

به گزارش کارگرآنلاین، محرزه لاعب بانوی تونسی‌تبار و ساکن فرانسه بود که به واسطه مکنت مالی و فعالیتهای اقتصادی از وضعیت معیشتی مناسبی برخوردار بود.

وی پس از انقلاب اسلامی و آشنایی با دانشجویان ایرانی در فرانسه مذهب تشیع را انتخاب کرد. خانم لاعب ثروتش را در راه اسلام و انقلاب اسلامی ایران هزینه می‌کرد و فعالیت زیادی در دعوت افراد به اسلام داشت و در نهایت نیز وصیت کرد تا پس از مرگ در ایران به خاک سپرده شود و در یکم دیماه 1394 چشم از جهان فرو بست و پس از تشییع از مقابل مسجد امام حسن عسگری قم در قبرستان بقیع این شهر به خاک سپرده شد. در زیر گفت‌و‌گوی دختر وی (منیره لاعب) را با فارس در مورد شخصیت مادرش و فعالیتهای وی در کمک به مسلمانان و دعوت افراد به اسلام می‌خوانیم.

خانم لاعب از چه زمانی و چگونه به مذهب تشیع گرایش پیدا کرد؟
 مادرم تباری تونسی داشت و در ابتدا مسلمانی سنی مذهب بود در زمان حضور امام خمینی در فرانسه در قبل از انقلاب اسلامی متوجه شده بود فردی با این نام و مشخصات قصد دارد تا انقلاب اسلامی را در ایران محقق کرده و نظام اسلامی را برپا کند و دیدارش با امام در نوفل  لوشاتو پیش زمینه‌ای برای گرایش وی به مذهب تشیع بود.

پس از انقلاب اسلامی در ایران و حضور دانشجویان ایرانی در فرانسه مادرم از طریق ارتباط با دانشجویان ایرانی و شناختش از مذهب تشیع از تسنن و به تشیع گرایش پیدا کرد. مادرم فردی ثروتمند بود و کمکهای زیادی را به مساجد و مراکز اسلامی چه در زمانی که مذهب تسنن داشت و چه در زمانی که شیعه شده بود و از سوی دیگر تلاش زیادی در راستای دعوت افراد به دین اسلام و حمایت از آنان می‌کرد. پدرم هم در این فعالیتها به مادرم کمک می‌کرد  او هم همچون مادرم فردی فعال و پرتلاش بود و پا به پای مادرم در فعالیتهای دینی کمک می‌کرد.

مادرم فردی بخشنده و دست‌و‌دلباز بود و همواره به مسلمانان و غیر مسلمانان کمک می‌کرد و بسته‌های هدیه و حمایتی زیادی را برای افراد نیازمند تهیه و به آنها تقدیم می‌کرد.

آیا فعالیتهای خانم لاعب در دعوت افراد به اسلام با واکنش پلیس فرانسه همراه نبود و اگر اینگونه بود دولت فرانسه چه برخوردی با خانم لاعب داشت؟
با توجه به ترس و وحشتی که پلیس فرانسه از فعالیت‌های مادرم در گسترش و معرفی دین اسلام به دیگران داشت طبیعی بود که اقداماتی در جهت محدودسازی این فعالیتها و مقابله با آن صورت دهد. البته در ابتدا برخوردی صورت نمی‌گرفت بلکه با توجه به تأثیرگزاری مادرم بر جامعه اطرافش و نیز ثروت و مکنت و نیز افرادی که در اطراف خود جمعه کرده بود باعث شده بود تا پلیس فرانسه نسبت به وی و فعالیتهایش حساسیت نشان می‌داد.

بعد از گسترش فعالیتها پلیس فرانسه سعی داشت تا به منظور مهار حرکتهای دانشجویی دانشجویان ایرانی و سایر دانشجویان و شهروندان مسلمان در این کشور عقبه این حرکت را که به حمایت مالی از آن می‌پرداخت را بخشکاند و به همین خاطر سختگیریهایی را نسبت به مادر من داشت. همزمان با جنگ تحمیلی عراق علیه ایران و موضوع منافقین تنشها میان دانشجویان مسلمان ایرانی و منافقین در فرانسه گسترش یافت و مادر من و شهروندان فرانسه که تبار مغربی، تونسی و... داشتند در حمایت از دانشجویان ایرانی در تظاهرات شرکت می‌کردند که این حرکتها حساسیت پلیس فرانسه را بر‌انگیخت و در نهایت منجر به دستگیری و بازداشت مادرم شد.

یک روز صبح نیروهای امنیتی فرانسه  به خانه‌مان مراجعه کردند و مادرم را مورد بازجویی قرار دادند و اتهامی که به مادرم وارد کردند (تجهیز ایرانیان) بود اتهامی که اصلا در جرم‌انگاری حقوق فرانسه و حتی دنیا وجود خارجی ندارد و بدون محاکمه مادرم را به زندان انداختند و حداقل 5 سال برای وی حبس در نظر گرفته شد.

مادرم در زندان عکس امام خمینی (ره) را بر دیوار زندان نصب کرد و با زنانی که در زندان بودند جلسات قرآن برگزار و آنان را هدایت و راهنمایی و به اسلام دعوت می‌کرد به گونه‌ای که پس از گذشت شش ماه وی را از زندان آزاد کردند و به وی گفتند وجود شما در زندان خطرناکتر از بیرون است.

پس از آزادی از زندان دولت فرانسه باز هم دست از تبلیغ علیه مادرم بر نداشت و روزنامه‌های آن زمان مقالاتی را بر علیه مادرم چاپ و منتشر می‌کردند به عنوان نمونه روزنامه لوموند فرانسه مقاله مفصلی را علیه مادرم به چاپ رساند و وی را جادوگر نامید و تبلیغات زیادی در این راستا علیه مادر من به راه افتاد.

در سالهای 1363 و 64 مادرم دو سفر به ایران داشت در سفر اول با همکاری تعدادی از دانشجویان با امام خمینی (ره) دیدار کرد در این ملاقات از ابتدای دیدار مادرم مجذوب شخصیت امام شده و از ابتدا تا پایان ملاقات اشک می‌ریخت و در سفر دوم نیز بار دیگر با امام دیدار کرد و قرآنی را که امام خمینی آن را امضاء کرده بود به مادرم هدیه داد.

مادرم پس از بازگشت از ایران با وجود همه محدودیتهایی که برای وی از سوی دولت فرانسه وجود داشت دست از فعالیتهای خود بر نداشت. به عنوان نمونه ابتدا مراکز شیعی و حسینیه جز آنچه که در اختیار دانشجویان ایرانی بود در فرانسه وجود نداشت اما به همت مادر من ساخت این مراکز در فرانسه آغاز شد و ادامه پیدا کرد به گونه‌ای که امروز ما شاهد ساخته‌شدن تعداد زیادی مسجد و حسینیه در اطراف پاریس ساخته شده و فعال است.

پدر و مادرم هر دو وصیت کرده بودند که در ایران دفن شوند پدرم حدود 10 سال قبل فوت کرد اما ما نتوانستیم وی را به تهران منتقل کنیم اما مادرم را با کمک برخی از دوستانمان در ایران برای تشییع و تدفین به تهران منتقل کردیم و در قبرستان بقیع قم به خاک سپرده شد.