تاریخ : 12:03 - 1397/08/04
کد خبر : 70870
سرویس خبری : فرهنگی
 

اهمیت و فضیلت روز جمعه در اسلام

روز جمعه منتخب روزهاست

اهمیت و فضیلت روز جمعه در اسلام

امام باقر (علیه السّلام) فرموده است، روز جمعه را از این جهت جمعه نام نهاده اند که خداوند متعال در آن روز خلق خود را جمع فرمود که میثاق دوستى با محمد (صلّى الله علیه و آله) و وصى او ببندند.

به گزارش کارگر آنلاین خداوند متعال در آیه نهم سوره جمعه فرموده است: «اى کسانى که ایمان آورده اید، هر گاه براى نماز روز جمعه ندا داده مى شود همان دم به سوى خدا بشتابید و خرید و فروش را رها کنید که براى شما بهتر است، اگر بدانید.» و خداوند متعال در آیه سوم سوره بروج فرموده است «و سوگند به شاهد و مشهود.» امام باقر (علیه السّلام) فرموده است، روز جمعه را از این جهت جمعه نام نهاده اند که خداوند متعال در آن روز خلق خود را جمع فرمود که میثاق دوستى با محمد (صلّى الله علیه و آله) و وصى او ببندند و چون خلق را در آن روز جمع کرد نامش را جمعه نهاد[۱].

پیامبر (صلّى الله علیه و آله) فرموده اند: گزیده تر روزها، روز جمعه است و مقصود از کلمه شاهد (در آیه سوم سوره بروج) آن است و روز عرفه مشهود است [۲].

امام باقر فرموده است، هر مسافرى که با رغبت و محبت نسبت به جمعه نماز بگزارد، خداى عز و جل به او پاداش صد نماز جمعه شخص مقیم را ارزانى مى فرماید[۳].

امام صادق (علیه السّلام) فرموده است، هر کس در فاصله ظهر پنجشنبه تا ظهر جمعه از مؤمنان بمیرد خدایش او را از فشار قبر در پناه مى گیرد[۴].

همان حضرت فرموده است، هیچ گامى به سوى نماز جمعه برداشته نمى شود، مگر اینکه خداوند پیکر آن شخص را بر آتش حرام مى کند و هر کس همراه ایشان در صف اول نماز بگزارد، چنان است که همراه رسول خدا در صف اول نماز گزارده باشد[۵].

امیر المؤمنین (علیه السّلام) فرموده است، مردم در نماز جمعه سه دسته اند: گروهى که با سکوت و آرامش پیش از آنکه امام حاضر شده باشد، حاضر مى شوند و همین کار، کفاره گناهان ده روز است. یعنى از جمعه تا جمعه بعد و سه روز افزون بر آن و این به مناسبت گفتار خداوند است که فرموده است هر کس یک کار نیک انجام دهد براى او ده برابر آن خواهد بود. دسته دوم گروهى که فقط به ظاهر و براى ریا و تملق به نماز حاضر مى شوند و پاداش آنان هم فقط همین حضور ایشان است و بس. دسته دیگر آنان هستند که در هنگامى که امام مشغول سخنرانى است مى رسند یا هنگامى که امام به نماز ایستاده است مى رسند و نماز مى گزارند، این گروه بر خلاف سنت عمل کرده اند، و آنان از خداوند مسألت مى کنند، ولى بدست خداوند است که اگر بخواهد به آنان عطا مى فرماید و اگر بخواهد ایشان را محروم مى کند[۶].

امام باقر (علیه السّلام) فرموده است، چون خداوند بندگان را در قیامت مبعوث مى کند، روزها هم در صحنه قیامت آشکار مى شود، آنچنان که مردم نام و خواص آنها را مى شناسند. روز جمعه پیشاپیش روزها حرکت مى کند و پرتویى رخشان دارد و دیگر روزها از پى آن روان است. گویى عروسى گرامى و با وقار است که به مردى آرزومند و توانگر هدیه مى شود. و روز جمعه شاهد و گواه کسانى است که در نماز جمعه شرکت کرده اند. مؤمنان به اندازه شرکت و پیشى گرفتن در گزاردن نماز جمعه وارد بهشت مى شوند[۷].

امام باقر (علیه السّلام) فرموده است، نماز جمعه واجب است و جمع شدن براى آن هم همراه امام عادل واجب است. اگر کسى بدون علت سه نماز جمعه را ترک کند، سه فریضه را ترک کرده است و هیچ کس جز منافق سه فریضه را ترک نمى کند[۸].

و همان حضرت فرموده است، هر کس بدون عذر سه جمعه پیاپى نماز جمعه را ترک کند، خداوند بر دلش زنگار مى زند[۹].

پیامبر (صلّى الله علیه و آله) فرموده اند: روز جمعه برترین روزهاست. پاداش حسنات در آن دو چندان مى شود و درجات در آن برتر و دعاها پذیرفته و برآورده مى شود و اندوهها

در آن مرتفع و حوائج بزرگ برآورده مى شود و آن روزى است که شمار رهاشدگان از آتش جهنم افزوده مى گردد. هر کس حرمت و حق آن روز را بشناسد و دعا کند، خداوند او را از آزادشدگان از جهنم قرار مى دهد و اگر در شب و روز جمعه بمیرد، همچون شهید مرده است و در قیامت ایمن مبعوث مى شود. و هر کس حرمت آن را کوچک بشمارد و حق آن را تباه کند، خداوند متعال او را به آتش جهنم مى اندازد، مگر آنکه توبه کند[۱۰].

از امیر المؤمنین (علیه السّلام) روایت شده که فرموده است، شب جمعه شبى رخشان و سپید و روز آن بسیار درخشنده و تابناک است. هر کس شب جمعه درگذرد خداوند براى او رهایى از فشار قبر را مى نویسد و هر کس روز جمعه بمیرد، خداوند براى او رهایى از آتش را مرقوم مى فرماید[۱۱].

از امام صادق (علیه السّلام) روایت شده است که خداوند متعال از همه چیز، چیزى را برگزیده است و از روزها، روز جمعه را انتخاب فرموده است [۱۲].

امام باقر (علیه السّلام) فرموده است، خداوند در هر شب جمعه از اول تا آخر شب ندا مى دهد: «آیا بنده مؤمنى هست که پیش از طلوع سپیده براى نیازهاى دنیا و آخرت خود مرا فرا خواند و حاجتش را برآورم؟ آیا بنده مؤمنى هست که پیش از سپیده توبه کند و توبه اش را بپذیرم؟ آیا بنده مؤمنى هست که روزى او بر او سخت و دشوار شده باشد و پیش از سپیده از من طلب افزونى کند تا بر روزیش بیفزایم و گشایش دهم؟

آیا بنده مؤمن بیمار و دردمندى هست که پیش از سپیده دم مرا فرا خواند و شفایش دهم؟ آیا بنده مؤمن زندانى و گرفتارى هست که پیش از سپیده دم، خلاص خود را مسألت کند و او را رهایى بخشم؟ آیا بنده مؤمن ستم دیده یى هست که پیش از سپیده دم از من دادخواهى کند و او را یارى دهم و انتقامش را بگیرم؟» و این ندا دادن همچنان تا طلوع سپیده ادامه دارد[۱۳].

امام صادق (علیه السّلام) فرموده است، بنده مؤمن چون حاجتى از خداوند متعال مسألت مى کند، برآوردن آن را تا روز جمعه به تأخیر مى اندازد تا او را به فضل روز جمعه مخصوص فرماید[۱۴].

همان حضرت فرموده اند: خداوند را براى بندگان خویش کرامتهایى است که در هر شب و روز جمعه به ایشان ارزانى مى فرماید. بنا بر این در شب و روز جمعه فراوان تسبیح و تهلیل کنید و خدا را بسیار ستایش کنید و بر پیامبر (صلّى الله علیه و آله) فراوان درود فرستید[۱۵].

و هم از ایشان روایت شده است که هر یک از شما که به جمعه مى رسد، به چیزى سرگرم نشود که از عبادت باز ماند که در آن روز خداوند بندگان را مى آمرزد و بر ایشان رحمت فرو مى فرستد[۱۶]. و هم ایشان فرموده است، صدقه دادن روز و شب جمعه هزار برابر است و درود فرستادن بر پیامبر و آل او موجب هزار حسنه و زدودن هزار سیئه و رسیدن به هزار درجه است. آن کس که در شب جمعه بر پیامبر درود مى فرستد تا روز قیامت پرتوش در آسمانها رخشان است و همانا که فرشتگان آسمانها براى او طلب آمرزش مى کنند و فرشته گماشته بر مرقد پیامبر (صلّى الله علیه و آله) تا روز قیامت براى او آمرزش خواهى مى کند[۱۷].

باز از همان حضرت روایت است که از شامگاه پنجشنبه تا غروب روز جمعه فرشتگانى از آسمان فرو مى آیند که با ایشان قلمهاى زرین و صفحات سیمین است و در آن چیزى از اعمال جز درود فرستادن بر پیامبر (صلّى الله علیه و آله) را نمى نویسند[۱۸].

زراره مى گوید: امام صادق (علیه السّلام) چندان بر نماز جمعه ما را تشویق مى فرمود که پنداشتیم مایل است براى آن به حضورش برسی پرسیدم: آیا فردا صبح به حضور شما بیایی فرمود: نه، منظورم این بود که هر کجا هستید مواظب باشید.

غسل جمعه سنت و مستحب مؤکد است و ترک آن شایسته نیست و امیر المؤمنین (علیه السّلام) هر گاه مى خواست کسى را توبیخ کند، مى فرمود: تو از کسى که غسل جمعه را ترک مى کند ناتوان ترى و فرموده است هر کس غسل جمعه کند، از آن جمعه تا جمعه بعد در طهارت معنوى است [۱۹].

امام باقر (علیه السّلام) فرموده است، هر کس موى سبیل خود را روز جمعه کوتاه کند و ناخن بگیرد و هنگامى که آن کار را انجام مى دهد بگوید «بنام خدا و براى خدا و بر سنت محمد و آل محمد» هیچ خراشه ناخنى و هیچ تار مویى فرو نمى ریزد مگر اینکه خداوند پاداش آزاد کردن یک برده براى او مى نویسد و بیمار نمى شود مگر به بیمارى مرگ (پیش از مرگ گرفتار بیمارى هاى مکرر و ممتد نمى شود.)[۲۰] پیامبر (صلّى الله علیه و آله) فرموده اند: نماز جماعت بیست و پنج درجه از نماز فرد برتر است [۲۱].

امام باقر فرموده است، سه چیز موجب کفاره گناهان است: وضو گرفتن در سحرهاى سرد، رفتن شب و روز به نماز جماعت و مواظبت بر نماز جماعت [۲۲].

پیامبر (صلّى الله علیه و آله) به عثمان بن مظعون [۲۳] چنین فرمودند: اى عثمان! هر کس نماز صبح را با جماعت بگزارد و سپس بنشیند و تا هنگام طلوع خورشید به ذکر و یاد خدا مشغول شود، براى او در بهشت هفتاد درجه است و فاصله میان هر دو درجه به اندازه مسافتى است که اسب گزیده با شتاب و تاخت در هفتاد سال بپیماید. و هر کس ظهر را با جماعت بگزارد براى او در بهشت عدن پنجاه درجه است که فاصله میان هر درجه به اندازه مسافتى است که اسب گزیده تیز رو در پنجاه سال طى کند و هر کس نماز عصر را با جماعت بگزارد، براى او پاداشى معادل آزاد کردن هشت تن از فرزندان اسماعیل (علیه السّلام) است که داراى زن و فرزند و سرپرست خانواده باشند. و هر کس نماز مغرب را در جماعت بگزارد براى او پاداشى معادل حج و عمره پذیرفته شده است و هر کس نماز عشا را با جماعت بگزارد، براى او پاداشى همچون شب زنده دارى شب قدر است.

و نیز پیامبر فرموده اند: آیا شما را به چیزى راهنمایى کنم که خطاها را بیامرزد و بر حسنات بیفزاید؟ گفته شد: آرى، فرمودند: با وجود سختى ها، وضو گرفتن و فراوان به سوى مسجد گام برداشتن و منتظر نشستن پس از نماز براى نماز دیگر و هیچ کس از شما نیست که در خانه خود تطهیر کند و همراه مسلمانان نماز جمعه بگزارد و براى نماز دیگر منتظر بنشیند، مگر اینکه فرشتگان عرضه مى دارند: خدایا، او را بیامرز، خدایا او را رحمت فرماى. و چون براى نماز بپا مى خیزید، صفهاى خود را راست و استوار بدارید و فاصله ها را پر کنید و چون امام شما تکبیر گفت، شما هم تکبیر بگویید. براى مردها صفهاى جلو بهتر است و صفهاى آخر کم ارزش تر.

همان حضرت فرموده اند: هر کس از جماعت و گروه مسلمانان جدا شود، قید اسلام را از گردن برداشته است. گفته شد: اى رسول خدا! منظور از جماعت مسلمانان چیست؟ فرمود: یعنى جماعتى که بر حق هستند، هر چند شمارشان اندک باشد.

امام صادق (علیه السّلام) فرموده است، پیامبر (صلّى الله علیه و آله) با همسایگان مسجد شرط فرمودند که براى نمازها در مسجد حاضر شوند و فرمودند: آیا این کسانى که براى نماز در مسجد حاضر نمى شوند بس مى کنند یا آنکه بگویم کسى اذان و اقامه بگوید و اگر حاضر نشدند به مردى از اهل بیت خودم یعنى على (علیه السّلام) دستور دهم خانه آنان را که به نماز نمى آیند با هیزم و هیمه آتش بزند.

و نیز فرموده اند: روزى پیامبر (صلّى الله علیه و آله) نماز صبح گزاردند و چون نماز تمام شد روى به اصحاب خود فرمودند و سؤال کردند: آیا فلان و فلان در نماز حاضر شده اند؟

گفتند: نه، پرسیدند: آیا آنان در سفرند؟ گفتند: نه، فرمودند: همانا حضور در هیچ نمازى بر منافقان سخت تر از حضور در نماز صبح و عشاء نیست و اگر آنان فضیلت این دو نماز را بدانند، اگر با سختى هم باشد حاضر مى شوند[۲۴].

و پیامبر فرموده اند: همانا صفهاى نماز جماعت امت من همچون صفهاى فرشتگان آسمان است و گزاردن یک رکعت با جماعت معادل بیست و چهار رکعت است که هر رکعت آن در نظر خداوند محبوب تر از عبادت چهل سال است. هر مؤمنى که به نماز جماعت مى رود، خداوند ترس هاى روز قیامت را بر او تخفیف مى دهد و سبک مى فرماید و سپس فرمان مى دهد او را به بهشت برند، و بلند خواندن قرائت نماز چنان است که لهیب و شراره آتش را به همان اندازه که صداى شخص مى رسد از او دور مى کند و براحتى از پل صراط مى گذرد و با وارد شدن به بهشت شادمانى بسیار به او دست مى دهد. همچنین پیامبر (صلّى الله علیه و آله) فرموده اند: هر کس نماز عشاء و نماز صبح را با جماعت بگزارد، در پناه خداى عز و جل قرار مى گیرد[۲۵].

امام باقر (علیه السّلام) فرموده است، از همسایگان مسجد که نماز خود را در مسجد نگزارند، نمازشان پذیرفته نیست، مگر آنکه بیمار و گرفتار باشند[۲۶].

انتهای پیام
پی نوشت: 
[۱] . این روایت از جابر جعفى از قول امام باقر( علیه السّلام) با توضیح و تفصیل بیشترى در اختصاص شیخ مفید، ص ۱۲۴، چاپ نجف، آمده است.
[۲] . براى اطلاع بیشتر از روایات دیگر در همین مورد به معانى الاخبار، شیخ صدوق، ص ۲۹۸، مراجعه فرمایید.
[۳] . با ذکر سلسله اسناد در ثواب الاعمال، شیخ صدوق، ص ۵۹، آمده است.
[۴] . در امالى صدوق، ص ۱۶۹ و ثواب الاعمال، ص ۱۷۷، آمده است.
[۵] . امالى، صدوق، ص ۲۲۱٫
[۶] . امالى، صدوق، ص ۲۲۳،
[۷] . امالى، صدوق، ص ۲۲۱٫
[۸] . دعائم الاسلام، قاضى نعمان مغربى، ص ۱۸۰، ج ۱٫
[۹] . بحار الانوار، ص ۱۶۳، ج ۸۹، به نقل از کتاب المقنعه.
[۱۰] . بحار الانوار، ص ۲۷۴، ج ۸۹، به نقل از کتاب عده الداعى از قول حضرت رضا( علیه السّلام) از پیامبر( صلّى الله علیه و آله) آمده است.
[۱۱] . بحار الانوار، صفحات ۲۷۱ و ۲۷۲ جلد ۸۹ به نقل از محاسن برقى آمده است.
[۱۲] . بحار الانوار، ص ۲۸۶، ج ۸۹، به نقل از المقنعه، آمده است.
[۱۳] . روایاتى نظیر این روایت از دعائم الاسلام و تفسیر على بن ابراهیم قمى و امالى صدوق در صفحات ۲۶۶ و ۲۷۹ جلد ۸۹ بحار الانوار آمده است.
[۱۴] . محاسن برقى، ص ۵۸ و به نقل از آن در بحار الانوار، ص ۲۷۱، ج ۸۹، آمده است.
[۱۵] . المقنعه، ص ۲۵ و به نقل از آن در بحار الانوار، ص ۳۱۴، ج ۸۹، آمده است.
[۱۶] . ثواب الاعمال، صدوق، ص ۳۴٫
[۱۷] . المقنعه، ص ۲۶ و بحار الانوار، ص ۳۱۴، ج ۸۹، آمده است.
[۱۸] . خصال، صدوق، ص ۳۱، ج ۲٫
[۱۹] . بحار الانوار، ص ۳۵۷، ج ۸۹، به نقل از شهید ثانى آمده است.
[۲۰] . من لا یحضره الفقیه، ص ۳۰ و اصول کافى، ص ۴۱۷، ج ۳، از قول حضرت صادق آمده است. در محجه البیضاء، ص ۳۲۳، ج ۱، در این مورد توضیحى هم آمده است.
[۲۱] . به صورتهاى مختلف در منابع اهل سنت هم آمده است. رک. به: اللؤلؤ و المرجان فیما اتفق علیه الشیخان، ص ۱۲۸، ج ۱٫
[۲۲] . معانى الاخبار، ص ۳۱۴ و خصال صدوق، ص ۴۲، ج ۱ و محاسن برقى، ص ۴٫
[۲۳] . از اصحاب و مهاجران بسیار محترم که هر دو هجرت به حبشه را هم انجام داده و به سال دوم هجرت درگذشته است. رک. به: استیعاب، ص ۸۵، ج ۳، در حاشیه اصابه.
[۲۴] . این روایت به همین صورت به نقل از من لا یحضره الفقیه صدوق( رضی الله عنه)، در ص ۳۴۳ جلد اول محجه البیضاى فیض کاشانى( رضی الله عنه) آمده است.
[۲۵] . این روایت هم از قول حضرت صادق و از همان منبع در همان صفحه محجه البیضاء آمده است.
[۲۶] . در صفحه ۱۰۳ من لا یحضره الفقیه و به نقل از آن در صفحه ۳۴۲ جلد اول محجه البیضاى فیض کاشانى آمده است. 
منبع : پایگاه علمی فرهنگی اعتقادی الشیعه

انتهای پیام/