پربحث ها
اخبار اقتصادی
چاپ00016:23 - 1400/10/29

والاترین نیاز انسان برای آرامش

کارگرآنلاین| همه مکاتب بشری که سهمی در پاسخ‌دهی به سؤالات هستی‌شناسی بشر و کاستن نگرانی‌ها و اضطراب او داشته و دارند و در ایجاد آرامش روحانی او نقش غیر قابل انکاری بازی می‌کنند، از جنس دین بوده و بنابراین در هیچ برهه‌ای از تاریخ حیات بشر، هیچ‌کس بی‌دین نبوده و نخواهد بود، شاهد این مدعا «لَکُمْ دِینُکُمْ وَلِیَ دِینِ» از آیات سوره کافرون است.

به گزارش کارگرآنلاین، بشر اولیه که زیستی حیوانی داشت و در غارها زندگی می‌کرد، تنها دغدغه‌اش نجات از شر حیوانات و احیانا افراد دیگر و همچنین بلایای طبیعی و از طرف دیگر، تهیه مایحتاج خود جهت زنده ماندن بود و این باعث می‌شد که حتی فرصتی برای فکر کردن به چیزهای دیگر را نداشته باشد و چه‌بسا قوه عاقله او در مراحل نوزادی خود بود‌.

به مرور زمان و بعضاً با اتفاقاتی که می‌افتاد، متوجه شد که می‌تواند وسائل و ابزار مطمئن‌تری برای انجام فعالیت‌های خود و یا حتی دفاع خود بیابد و این خود باعث شد که فکر خود را به‌کار گرفته و توسعه داده و در جهت تولید و استفاده بهتر از ابزار و یا بکارگیری روش‌های بهتر انجام کارهایش، تلاش نماید .

این مرحله، انسان را وارد عصر مهارت‌های مختلف فردی و سپس اجتماعی کرد و او را به یک انسان ماهر تبدیل نمود و همه این‌ها، یک آسایش نسبی برای او فراهم کرده بود و فرصت کافی برای تفکر در مورد چیزهای جدید به او داده بود .

انسان سؤال‌های زیادی مانند این‌که؛ من برای چه به دنیا آمده‌ام؟ اگر قرار است بمیرم، چرا به دنیا آمدم و اگر هدفی بوده، آن هدف چیست؟ چه کسی در خلقت من مؤثر بوده و آن هدف را برای خلق من در نظر داشته است؟ و در راستای آن هدف، چه انتظاری از من داشته و دارد؟ در ذهن داشت.

این سؤال‌ها و سؤال‌های دیگر، او را به جایی نمی‌برد؛ او وارد دنیای تعقل شده و به انسانی خردورز تبدیل گشته بود اما همه چیز و همه سؤل‌هایش، نتیجه‌ای جز عمیق‌تر شدن تحیر و سرگردانی او نداشت! چراکه انسان وارد دوران تحیر و سرگردانی شده بود و به‌دنبال اصل، هویت و انتهای راه خود می‌گشت  و البته یک اضطراب مدام، وجود او را در خود پیچیده و آرامش او را گرفته بود .

و این سؤال‌ها، نه از بیرون به او تحمیل شده، که از ویژگی‌های انحصاری انسان بوده و هست و در طول تاریخ، هرگز بدون آنها وجود معناداری برای انسان، متصور نشده است و پاسخ به این سؤال‌ها هرچه که باشد، به‌گونه‌ای که از اضطرابش کم کند و او را به آرامش بیشتری برساند، شاکله دین را تشکیل می‌دهد.

در این‌جا بود که به هر چیزی که سؤال‌های او را پاسخ دهد و یا مبنای پاسخ‌دهی به سؤالات او شود متوسل شد و همه این‌ها، به سنت و آداب و حد فهم او از هستی و حتی افراد خاصی که جایگاه خاصی داشتند وابسته بود .

به همین دلیل، در هر جامعه‌ای، مفاهیم و یا موجودات مختلفی به‌عنوان خالق و خدا و .. پرستیده شد، در این گزینش و انتخاب، هر چیزی‌که از جنس خود او نبوده و یا دسترسی راحتی به او نمی‌داشت و یا بی‌اطلاعی از او باعث بهم ریختگی آرامشش می‌شد، شانس بیشتری می‌یافت .

این لحظه، ابتدای دوران آموزش‌پذیری بشر بود، که به مدرسه و معلم نیازمند شد تا اندیشه معنوی او را هدایت کند، این‌جا بود که خداوند، عقل بشر را بالغ یافت و بر اساس «قاعده لطف» خود، انسان را آماده و مستحق دریافت هدایت و رهنمونی به حقیقت مکنون هستی دید.

به سرگردانی بیشتر او و یا سو استفاده‌ای که مدعیان دروغین از جایگاه خدایی او می‌کردند، راضی نبود و این‌چنین بود که تصمیم به هدایت و پالایش اندیشه او از خرافات، کوته نگری‌ها، نافهمی‌ها و پاسخ به انبوه سؤل‌هایش گرفت، که بتواند راه خود را از آن همه سنگلاخ و پر پیچ و خم افکار و باورهای عجیب و بی‌معنا، پیدا نماید و عقل خود را برای پیشبرد زندگی بهتر و اخلاقی‌تر، به‌کار گیرد .

خداوند از بین انسان‌ها حضرت آدم را برگزید و پاسخ سؤال‌هایش را داد و به‌عنوان اولین انسان موحد برای تبیین هستی و جایگاه انسان در آن، به میان آن‌ها فرستاد و تنها از او دعوت مردمان به ایمان موحدانه را خواستار شد. خداوند متعال در آیه ۳۵ سوره مبارکه انبیاء می‌فرماید: «کُلُّ نَفْسٍ ذَائِقَةُ الْمَوْتِ وَنَبْلُوکُم بِالشَّرِّ وَالْخَیْرِ فِتْنَةً وَإِلَیْنَا تُرْجَعُونَ» و این بود که بشر وارد دوران جدیدی به‌نام «دوران وحی» شد که به حقیقت جهان هستی دست یافته بود .

بنابراین، دین یعنی پاسخ به سؤال‌های روحانی بشر، که او را از اضطراب مدام، که در این جهان هستی چه جایگاهی دارد و در بعد این دنیا چه جایگاهی خواهد داشت برهاند و چنان معنایی به زندگی و رنج‌هایی که در آن متحمل می‌شود بدهد که او را به آرامش برساند، و خداوند در آیه ۲۸ سوره رعد می‌فرماید: «الَّذِینَ آمَنُواْ وَتَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُم بِذِکْرِ اللّهِ أَلاَ بِذِکْرِ اللّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ».

همه مکاتب بشری، چه عرفانی و چه غیرعرفانی، که سهمی در این پاسخ‌دهی به سؤالات هستی‌شناسی بشر و کاستن نگرانی‌ها و اضطراب او داشته و دارند و در ایجاد آرامش روحانی او نقش غیر قابل انکاری بازی می‌کنند، از جنس دین بوده و بنابراین در هیچ برهه‌ای از تاریخ حیات بشر، هیچ‌کس بی‌دین نبوده و نخواهد بود، شاهد این مدعا «لَکُمْ دِینُکُمْ وَلِیَ دِینِ» از آیات سوره کافرون است.

آنچه که در مورد شرایع پیامبران (ص)، که از زمان حضرت نوح به بعد به بشر ارزانی شده، باید توجه داشت، این است که همه آنها بر مبنای همان باوری که از آموزه‌های زمان حضرت آدم به آنها رسیده و امروزه به نام دین ابراهیم(ع) معروف گردیده است، از خدایی سخن گفته‌اند که یگانه و بی‌همتاست که جهان هستی تجلی وجود اوست، بنابراین، اینان طلایه‌دار دینداری موحدانه بوده و هستند .

توحیدی که در جهان امروز، در بین افکار بشری، حتی معتقدان غیر شرایع ابراهیمی، موج میزند، سرچشمه‌اش تعالیم انبیا(س) بوده است و تفاوتی که در شرایع مختلف انبیا(ص) دیده می‌شود به این دلیل است که شریعت هر پیامبر، خاصه در بخش مسائل و احکام اجتماعی، راهکارهای عملی او با توجه به همه ویژگی های انسانی مردمان عصر خود و قابلیت ها و امکانات اجتماعی و اقتصادی و سنت ها و آداب آن ها، در تطابق حداقلی با اصل دعوت توحیدی خود بوده و تبعاً، به هیچ‌وجه قابل تسری به اعصار بعدی نیست و این راهکارها در هر عصر، باید با معیارهای اخلاق و عدالت و ابزار عقل جمعی همان عصر اتخاذ و بکار گرفته شود کمااینکه خداوند متعال در این رابطه در آیه ۴۸ سوره مبارکه مائده می‌فرماید: «وَأَنزَلْنَا إِلَیْکَ الْکِتَابَ بِالْحَقِّ مُصَدِّقًا لِّمَا بَیْنَ یَدَیْهِ مِنَ الْکِتَابِ وَمُهَیْمِنًا عَلَیْهِ فَاحْکُم بَیْنَهُم بِمَا أَنزَلَ اللّهُ وَلاَ تَتَّبِعْ أَهْوَاءهُمْ عَمَّا جَاءکَ مِنَ الْحَقِّ لِکُلٍّ جَعَلْنَا مِنکُمْ شِرْعَةً وَمِنْهَاجًا وَلَوْ شَاء اللّهُ لَجَعَلَکُمْ أُمَّةً وَاحِدَةً وَلَکِن لِّیَبْلُوَکُمْ فِی مَآ آتَاکُم فَاسْتَبِقُوا الخَیْرَاتِ إِلَى الله مَرْجِعُکُمْ جَمِیعًا فَیُنَبِّئُکُم بِمَا کُنتُمْ فِیهِ تَخْتَلِفُونَ».

لینک کوتاه :
برای ذخیره در کلیپ برد، در باکس بالا کلیک کنید
اشتراک گذاری در :
نظر خود را ثبت کنید
نام خود را وارد نمایید
متن نظر را وارد نمایید
لینکستان
طرح افق بانک رفاه کارگران
تریبون کارگر آنلاین