فروردین گذشته صدای ناله های دلخراش زنی جوان، اهالی یک مجتمع مسکونی در منطقه الهیه مشهد را از خانه هایشان بیرون کشید. جیغ های دلهره آور، ولوله ای عجیب در میان همسایگان به راه انداخته بود. در همین هنگام دختری ناشناس که لحظاتی قبل وارد مجتمع مسکونی شده بود، به آرامی و بدون جلب توجه دیگران آن جا را ترک کرد. ناله های زن جوان هر لحظه شدت میگرفت که همسایگان وارد واحد آپارتمانی شدند اما صحنه ای ترسناک، آن ها را در شوک فرو برد. دست و پاهای زن جوان بسته بود و آثار حکاکی با شیئی نوک تیز و برنده روی پیکر خون آلود او، خودنمایی می کرد. از سوی دیگر بخشی از پیکر این زن جوان با آب جوش سوزانده شده بود که حکایت از یک ماجرای وحشتناک داشت.
تحقیقات درباره چگونگی مرگ این زن نوجوان درحالی ماجرای خودکشی را فاش کرد که دست نوشته ای با دستخط متوفی راز خیانت مرد هوسران را لو داد. تازه عروس نوجوان قبل از مرگ در برگه ای نوشته بود« به خاطر خیانت های مکرر همسرم شکایت دارم و می خواهم خودم را بکشم»
این گونه بود که «م» همسر فراری تازه عروس تحت تعقیب قرار گرفت اما ردیابی ها نشان داد او به یکی از شهرهای خراسان شمالی گریخته است.
از سوی دیگر با شکایت زن جوانی که از آستانه مرگ به زندگی بازگشته بود پرونده ای در شعبه 631 دادسرای عمومی و انقلاب مشهد تشکیل شد و ماجرای شکنجه های وحشتناک وی زیر ذره بین تحقیقات قضایی قرار گرفت. در همین حال «س» از مرد جوانی نام برد که مدعی بود با قساوت و بی رحمی وحشتناکی، حرف لاتین ابتدای نام خود را با پیچ گوشتی و چاقو در قسمت پایین گردن وی حک کرده و با بستن دست و پا، دیگر قسمت های پیکرش را با همان اشیای تیز و برنده خط خطی کرده و با آب جوش سوزانده است.
در همین حال مشخصاتی که او از «م» (خواستگار سابقش) ارائه می داد با مشخصات جوان تحت تعقیب (همسر تازه عروس متوفی) مطابقت داشت.
بدین ترتیب سرنخ های دو حادثه هولناک در حالی به یکدیگر گره خورد که هنوز زوایای پنهان زیادی در این حوادث تکان دهنده وجود داشت. به همین دلیل ماموران انتظامی با رصدهای اطلاعاتی، موفق شدند «م» را در یکی از شهرهای خراسان شمالی شناسایی و دستگیر کنند.
با انتقال متهم به مشهد، مشخص شد که «م» سوابق کیفری متعددی مانند ضرب و جرح عمدی، نگهداری مواد مخدر و سلاح جنگی دارد. از سوی دیگر نیز بررسی های غیرمحسوس نشان داد: دختری که روز وقوع حادثه در مجتمع مسکونی منطقه الهیه مشهد به آرامی محل را ترک کرده بود، خواهر «م» است که در جریان دوستی خیابانی «م» و «س» قرار داشت.
این دختر در اظهارات خود گفت: «س» دوست برادرم بود و من از روابط آن ها خبر داشتم. آن روز صبح وقتی خبر خودکشی همسر برادرم را شنیدم، بی درنگ در جست و جوی «م» برآمدم وقتی او را پیدا نکردم، حدس زدم که باید در منزل «س» باشد به همین خاطر بلافاصله راهی مجتمع مسکونی محل زندگی «س» شدم اما وقتی به آن جا رسیدم دیدم سروصداست و همسایگان جمع شدهاند. فهمیدم اتفاقی افتاده که به ناچار از آن جا دور شدم.