رئیس اتاق بازرگانی ایران میگوید اگر برخی تصمیمات غلط در سطح کلان اقتصاد ایران اصلاح نشود، خطر رشد سرسام آور تورم کشور را تهدید خواهد کرد.
رئیس اتاق بازرگانی ایران در جلسه مشترک با اعضای کمیسیون جهش و رونق تولید مجلس، گفته: اگر نگاهی تاریخی به عملکرد دولتها، با هر گرایش و رویکرد فکری نسبت به مسئله اقتصادی بیندازیم، درمییابیم که برآورد اقدامات انجام شده از جانب آنها، نهتنها به حل مشکلات و مسائل اقتصادی کشور کمکی نکرده بلکه چالشهایش را افزون کرده است.
او ادامه داد: در این میان، دولت سیزدهم، میراثدار بزرگترین بحرانها بوده و باید از تحریم و چالشهای ارزی تا شیوع بیماری کرونا و مشکلات مهم در بخش منابع آبی و انرژی را چارهجویی کند.
رئیس پارلمان بخش خصوصی ایران تأکید کرد: در وضعیت کنونی و در تنگنای مشکلات، هرگونه خطای راهبردی موجب افزایش حجم نقدینگی میشود و تورمی سرسامآور را برای آینده در پی خواهد داشت.
او متذکر شد: در گذشته برای عبور از هر پیچ سخت، به اقدامات اورژانسی متوسل شدیم، درحالیکه اقتصاد کشور، تصمیمات سخت و اصلاحات ریشهای نیاز داشت. امروز اقتصاد کشور نه از منظر سیاست داخلی و نه در بحث سیاست خارجی، حرف اول را در کشور نمیزند و اولویت نخست هم نیست. همه این مسائل باعث میشود تا کشور به سراشیبی بحران فروافتد و رتبه آن در شاخصهای جهانی، مکرر تنزل یابد.
رئیس اتاق ایران بار دیگر به موضوع «تولید» و نیازهای این بخش اشاره کرد و گفت: در حال حاضر سه قوه بر این مبحث مهم متمرکز هستند اما آیا آنچه تحت همین عنوان پیگیری میشود، کارآمدی و اثرگذاری کافی دارد؟ در کشوری که با محدودیت منابع مواجه است، باید مشخص شود که آیا حمایت مادامالعمر از بعضی بخشهای تولیدی اثرگذاری لازم را ایجاد میکند یا نه و اینکه اساساً کدام بخشها باید در اولویت حمایتها قرار بگیرند؟
او ادامه داد: امروز همه به دنبال شناسایی واحدهای تولیدی هستند که به هر دلیل تعطیل شدهاند؛ اما آیا فعال شدن آن کارخانهای که محصولش بهزودی حتی در بازار داخلی هم مصرفکننده ندارد، با منابعی که ارزشمند و توأمان محدود هستند، منطقی خواهد بود؟ آیا میشود بدون شناسایی عوامل توقف فعالیت یک واحد تولیدی، برای راهاندازی مجدد آن اقدام کرد؟ تقاضای ما این است که کمیسیون ویژه جهش تولید مجلس به این موضوعات توجه ویژه داشته باشد.
شافعی در بخش دیگری از سخنانش به سیاستهای ارزی پرداخت و گفت: ۳۵ درصد کل صادرات توسط بخش خصوصی واقعی صورت میگیرد و ۶۵ درصد دیگر که واحدهای دولتی، نیمهدولتی و خصولتی هستند؛ در ۹۰ درصد موارد، مواد خام و یا نیمهخام را صادر میکنند. مشکل اینجاست که دولتها بهجای آنکه منابع ارزی را در اقتصاد ملی مورد استفاده قرار دهند و عرضه ارز را به نفع بخشهای مولد افزایش دهند؛ فقط سیاست کنترل قیمت را در این بخش دنبال کردهاند.
شافعی درباره نظام قیمتگذاری بهعنوان یکی دیگر از موضوعات مهم و پر چالش در این ایام، عنوان کرد: بسیاری از اقدامات و تصمیمات در قالب شعار کنترل تورم مطرح میشود اما غایت آن رشد بهای تمامشده تولید بوده است. آیا منطقی است درحالیکه قیمت نهادههای تولیدی افزایش مییابد، در ادامه زنجیره تولید، به صنعتگر و تولیدکننده دستور داده شود تا قیمت را ثابت نگاه دارد؟ اصلاً در چنین شرایطی، تولید ممکن و مقرونبهصرفه خواهد بود؟