دی سال ۹۹ به دنبال درگیری خونین در ورامین پلیس در محل حاضر شد و تحقیقات خود را آغاز کرد. در آن درگیری که چند نفر در آن شرکت داشتند، پسر ۳۰ سالهای چاقو خورده و به بیمارستان منتقل شد. اما وی ساعتی بعد به خاطر شدت خونریزی جان باخت.
در ابتدای جلسه خانواده مقتول برای متهم درخواست قصاص کردند سپس متهم برای شرح ماجرا به جایگاه رفت و گفت: آن شب همراه دوستم به ورامین رفته و با هم مشروب خورده بودیم. در حال بازگشت به خانه بودیم که چند مرد افغانستانی را دیدم آنها کنار آتش نشسته و جشن گرفته بودند. چون حال طبیعی نداشتم بی دلیل به آنها اعتراض کردم و گفتم قصد دارم با پلیس تماس بگیرم و آنها را لو بدهم. سر همین موضوع با هم درگیر شدیم. آنها فحاشی کردند و در همان موقع مقتول که از آنجا رد میشد، برای حمایت از مردان افغانستانی با من درگیر شد. من نفهمیدم چه کار کردم یک ضربه چاقو به دستش زدم اما وقتی با هم گلاویز بودیم، یکباره هر دو روی زمین افتادیم و چاقو ناخواسته به سینهاش فرو رفت و موجب مرگ او شد. من با دیدن خون ترسیده بودم و فرار کردم. من اصلاً او را نمیشناختم و قصدی برای کشتنش نداشتم الان هم خیلی پشیمان هستم.
پس از پایان جلسه محاکمه قضات برای تصمیمگیری در این پرونده وارد شور شدند.