دیوان عالی کشور حکم برائت این مرد جوان را که پیش از این در دادگاه کیفری استان تهران صادر شده بود، نقض کرده است. به گزارش خبرنگار ما، عصر نهم خرداد سال ۹۷ مرد جوانی به پلیس آگاهی رفت و از ناپدیدشدن پسر ۲4سالهاش به نام مظفر خبر داد.
او میخواست من را آزار بدهد که قبول نکردم اما تهدیدم کرد اگر به خواستهاش تن ندهم، تصاویر برهنه مرا پخش میکند و آبرویم را میبرد. او مرا آزار داد و این شروع ماجرا بود. او دست از این کار برنمیداشت و هربار مقاومت میکردم، مرا به پخشکردن عکسها تهدید میکرد. او حتی یکیدیگر از دوستانم به نام فریدون را هم چند بار مورد آزار و اذیت قرار داده بود.
آخرینبار سر همین موضوع با مظفر درگیر شدم و او را کشتم. در پایان آن جلسه قضات دادگاه متهم را به پزشکی قانونی معرفی کردند تا کارشناسان پزشکی قانونی درباره او اظهارنظر کنند. همچنین قرار شد از فریدون نیز بهعنوان مطلع بازجویی و تحقیقات تکمیل شود. با تکمیل تحقیقات و استعلام دوباره نظر پزشکی قانونی ایرج بار دیگر پای میز محاکمه ایستاد. پیش از اینکه ایرج در جایگاه قرار بگیرد، دوست دیگر او در مقابل قضات قرار گرفت و از تعرض مظفر صحبت کرد.
او گفت چندبار در تله مظفر افتاده است. این شاهد ادامه داد: مظفر همیشه با پسران کمسنوسال رفاقت داشت و گمان میکنم هدفش از این دوستیها برقراری رابطه غیراخلاقی بود. سپس قاضی دادگاه مادر قربانی را به جایگاه ویژه فراخواند تا به سؤالات هیئت قضائی پاسخ دهد.
این زن در پاسخ به سؤالات قضات درباره رابطه دوستانه فرزندش با دوستان کم سنوسال گفت: من هیچوقت به رابطه پسرم و دوستانش مشکوک نشده بودم. گاهی اوقات که رابطه مظفر با دوستانش به هم میخورد، پسرم ناراحت میشد و از من میخواست تا واسطه شوم.
من هم به خاطر پسرم قبول میکردم و برای برقراری دوباره رابطه دوستی آنها واسطه میشدم ولی هیچوقت فکر نمیکردم پسرم با آنها رابطه خاصی داشته باشد. سپس ایرج به دفاع پرداخت و گفت: معمولا هربار که مظفر مرا به خانهاش دعوت میکرد، مادر او در خانه نبود.
آخرینبار داییاش در طبقه پایین بود که برای ما وسایل پذیرایی آماده کرد. من واقعا از مظفر میترسیدم و جرئت نداشتم درباره رفتار او با کسی صحبت کنم. از طرفی خجالت میکشیدم به کسی بگویم تسلیم خواسته شوم، مظفر شدهام. متهم درحالیکه سرش را پایین انداخته بود، ادامه داد: من چارهای غیر از تسلیمشدن در مقابل خواسته مظفر نداشتم ولی از خودم متنفر بودم و همیشه به این فکر میکردم که اگر در آینده ازدواج کنم و صاحب فرزندی شوم، چطور میتوانم فرزندم را درست تربیت کنم.
من در زندان متوجه شدم او مهدورالدم و مستحق مرگ بوده و من حالا هم از کشتن او پشیمان نیستم. در پایان جلسه قضات وارد شور شدند و با توجه به مدرکهای موجود در پرونده و همچنین اظهارات مطلع، طبق بند الف ماده 303 قانون مجازات اسلامی ایرج را از قصاص و پرداخت دیه معاف و وی را به سه سال زندان با احتساب روزهای بازداشت محکوم کردند.
همچنین ایرج بهخاطر جنایت بر میت به پرداخت یکدهم دیه کامل و 31 ضربه شلاق محکوم شد. هیئت قضائی با توجه به اینکه قصد ایرج از سرقت اموال قربانی از بینبردن آثار جرم بوده و پس از قتل آنها را نفروخته و بیرون انداخته است، او را از اتهام سرقت نیز تبرئه کردند. این حکم در دیوان عالی کشور تأیید نشد. قضات دیوان عالی کشور با طرح ایراداتی این حکم را شکستند و خواستند تا تحقیق درباره مراودات مالی متهم و مقتول از سر گرفته شود. از اینرو قرار شد تا حسابهای شخصی مظفر و ایرج استعلام و سپس ایرج بار دیگر در دادگاه محاکمه شود.