به گزارش کارگرآنلاین امام حسین (ع)، به موضوع نقش زنان در نهضت این امام همام، در قالب چند بخش پرداخته و با مرضیه محمدزاده نویسنده و پژوهشگر گفت وگو کرده ایم.
تحصیلات این نویسنده، پژوهشگر و مدرس، در رشته تاریخ و تمدن ملل اسلامی و مردم شناسی است و بسیاری از آثار وی با موضوع امام حسین (ع) نوشته شده است و از سال ۱۳۷۵ کار تحقیق و پژوهش درباره زندگی امام سوم شیعیان حضرت اباعبدالله الحسین (ع) را شروع کرد و در طول پنج سال، این کار تحقیقی خود را به پایان رساند که این تحقیق، در دو بخش متمایز صورت گرفت. بخش نخست، بررسی زندگانی امام حسین (ع) از بدو تولد تا پس از شهادت با رویکردی تحقیقی و تحلیلی از وقایع هفتاد سال اول هجرت و بررسی زمینهها، علل و انگیزهها، فلسفه و محتوای فکری قیام عاشورا بود که در قالب کتابی با نام حسین بن علی (ع)، امام ارزشها در سال ۱۳۸۱چاپ و عرضه شد.
بخش دوم این تحقیق، زندگی منظوم امام حسین (ع) با نام دانشنامه شعر عاشورایی و در بردارنده ادبیات شیعه و عقاید و احساسات و جهتگیری شاعران عرب و پارسیگوی در طول تاریخ به ویژه با محور واقعه کربلا بود.
در این بخش، به صورت مشروح به نقش حضرت ام سلمه(س) به عنوان یکی از بانوان نهضت امام حسین(ع) پرداخته ایم.
مرضیه محمدزاده نویسنده و پژوهشگر در گفت وگو با باشگاه خبرنگاران جوان، در رابطه با نقش ام سلمه در نهضت امام حسین (ع) اظهار کرد: ام سلمه همسر رسول الله (ص) و آخرین همسر ایشان است که ازدنیا میرود و در حقیقت این بانو، یک عمر طولانی داشته است. یعنی تولدش به قبل از بعثت میرسد و تا سال ۶۲ یعنی یک سال پس از شهادت امام حسین (ع) از دنیا میرود که خود وجود ام سلمه، یک دوره تاریخی اسلام است.
وی بیان کرد: درمورد وقایعی که مربوط به امام حسین (ع) است گفته شده است زمانی که امام حسن (ع) و امام حسین (ع) کوچک بودند در خانه ام سلمه راحت بودند. زیرا این بانو، یک شخصیت بسیار مهم در تاریخ اسلام است و فردی بسیار فهیم، خردمند، باکمالات بوده و حتی سواد خواندن و نوشتن داشته و به اهل بیت (ع) عشق و علاقه زیادی میورزیده است و به همین دلیل، این بچهها در منزل ام سلمه راحتتر بودند.
این نویسنده تصریح کرد: یک روز ام سلمه نقل میکند که من دیدم امام حسین (ع) روی سینه رسول الله نشست و پیامبر شروع به گریه کردن کردند و من علت گریه ایشان را پرسیدم که چرا در حالی که حسین در حال بازی کردن است گریه کردید؟ فرمودند: جبرئیل الان خاکی را به من داد و میگفت از سرزمینی آمده ام که این بچه در سالهای آینده در آن جا به شهادت میرسد و این خاک را نزد تو به امانت میگذارم و هر وقت دیدی گلگون شد بدان که آن روز، روز شهادت فرزند من است و گفته شده است وقتی امام حسین (ع) میخواستند از مدینه خارج شود نزد ام سلمه رفتند و به ایشان گفتند که مادر! من باید از این جا بروم و جان من این جا امن نیست و در آن زمان بود که ام سلمه به ایشان گفتند که نگران شما هستم و این جریان را برای امام حسین (ع) تعریف میکند و ایشان هم در پاسخ میگویند: نه مادر! نگران نباشید و هرچه خدا بخواهد همان خواهد شد و گفته شده است از زمانی که امام حسین (ع) حرکت کردند ام سلمه هر روز به این خاک نگاه میکرد.
محمدزاده با اشاره به روایتی از یکی از مفسرین گفت: ابن عباس، یکی از مفسرین بزرگ است و نقل میکند که روزی داشتم رد میشدم و صدای شیون را از خانه ام سلمه شنیدم و رفتم به این بانو گفتم: مادر چه اتفاقی افتاده است؟ ام سلمه هم در پاسخ گفت: گمانم حسین شهید شده است و در روز عاشورا بود که این خاک گلگون شد.
وی ادامه داد: حتی امام حسین (ع) موقع رفتن به کربلا، ودایع امامت را به ام سلمه سپردند. زیرا امنترین فرد را ام سلمه همسر رسول الله میدانستند و امانات دست ام سلمه بود و در بازگشت کاروان اسرا به مدینه، این امانات را به امام سجاد (ع) تحویل داد و این مسئله بسیار مهمی است که این بانوی بزرگ، شاهد نهضت امام حسین (ع) است و جزء افرادی است که در این نهضت، نقش مستقیمی دارد.
این پژوهشگر افزود: از ویژگیهای بارز ام سلمه می توان به خردمند بودن این بانو اشاره کرد چراکه نقش او را به طور متعدد، در تاریخ اسلام میبینیم. یعنی هم حافظه بسیار قوی داشت و هم بسیار فهیم بود که این موضوع را میتوان از دو جریان دریافت. درمورد حافظه ام سلمه باید گفت یک بانوی چهارده ساله بود که همسر ابوسلمه بود و با یکدیگر به حبشه رفتند و تمام جریانهای جعفربن ابی طالب و صحبتهایی که در حبشه با نجاشی داشت، فقط از قول ام سلمه نقل شده است. یعنی باید این بانو چه حافظهای داشته باشد که تمام آن صحبتها را در ذهن خود ضبط کند و بعد آنها را به گوش تاریخ برساند؛ به طوری که همه مورخین قرون اولیه، جریان حبشه را از قول ام سلمه نقل میکنند و این به خاطر حافظه قوی این بانو و عشق و ارادتی که به اهل بیت (ع) داشته، بوده است.
محمدزاده تاکید کرد: پس از رحلت حضرت رسول (ص) و دوران بیماری حضرت زهرا (س)، ام سلمه به همراه زنان مهاجر و انصار به دیدن حضرت زهرا (س) رفتند و حضرت زهرا(س) در آن جا شروع به صحبت کردن کرده و در یک خطبهای که به نام خطبه سیاسی معروف است، آینده جهان اسلام را مطرح میکنند که این خطبه، جدا از خطبه فدکیه است که در مسجد النبی بیان کردند و تمام جریان این خطبه را از قول ام سلمه داریم که فرمودند: به دیدار حضرت زهرا (س) رفتیم و از ایشان پرسیدیم که بانو حالتان چطور است؟ و ایشان شروع به بیان مطالبی کردند که این موضوع هم حافظه قوی ام سلمه را نشان میدهد.
این نویسنده با اشاره به خردمندی ام سلمه اظهار کرد: ام سلمه زنی است که حضرت رسول (ص) با ایشان مشورت میکردند و این مسئله بسیار مهمی است چراکه حضرت رسول (ص) به مشورت این زن نیزعمل میکنند؛ به طوری که در جریان صلح حدیبیه، اتفاقی میافتد و پیامبر (ص) موضوع را با ام سلمه مطرح میکنند که این بانو به پیامبر فرمودند: یا رسول الله! شما خودتان اولین فردی باشید که شتر را قربانی میکنید و بعدا گفته شده است که پیامبر اکرم (ص) به این گفته ایشان عمل کرده و مسلمانان هم برای انجام این کار، اقدام کردند و این مشورت پیامبر اکرم(ص) با همسر فهیمشان و عمل کردن به آن نشان دهنده مهم بودن این مسئله است.
محمدزاده بیان کرد: ام سلمه در بیشترین غزوات حضور داشتند؛ به طوری که ما بسیاری از جریانهای این غزوات را از قول ام سلمه نقل میکنیم و در تاریخ هم بیان شده است که از آن جمله میتوان به غزوه خندق اشاره کرد. زیرا وقتی از ام سلمه میپرسند که کدامیک از غزوات برای مسلمانان سختتر بود فرمودند: خندق. خندق. خندق و پس از آن، جریان خندق را تعریف میکند که چه اتفاقی افتاده است و یا حضور این بانو در غزوه خیبر که بیان میکند من صدای شمشیرها را شنیدم و یا در جریان جنگ حضور داشته و تمامی ماجراها را دیده است و غزوات دیگر هم بدین صورت بوده است تا جایی که ماجرای غدیر خم، جریان بیماری، رحلت رسول الله و جریان های جنگ جمل و... هم از قول این بانو بیان شده است.
وی گفت: ام سلمه (س)، وقتی امام سجاد(ع) از کربلا برمی گردند امانت ها را به امام سجاد(ع) تحویل می دهند و هر آن چه که از حضرت رسول(ص) و حضرت علی(ع) به امام حسن(ع) و امام حسین(ع) رسیده بود، پس از آن به امام سجاد(ع) و از این طریق، به ائمه بعدی رسید که این امانت داری بسیار مهم است.
این پژوهشگر تصریح کرد: درست است که امام حسین(ع) فرزند تنی ام سلمه نیست و این بانو، فرزندان دیگری داشت که همگی در خدمت اهل بیت(ع) بودند و خودش از رسول الله صاحب فرزند نشد اما عشق و ارادتی که به خاندان اهل بیت(ع) داشت کمتر از عشق و ارادتی که یک مادر به فرزند خود داشته باشد، نیست که این موضوع هم درمورد حضرت ام البنین(س) صدق می کند. زیرا همیشه این طور نیست که فقط باید فرزند تنی خود فرد باشد تا آن عشق و علاقه را به او داشت و بتوان این همه فداکاری برای او انجام داد که این موضوع نشان می دهد ام سلمه مقام امامت و وجود مقدس حضرت علی(ع) و حضرت زهرا(س) و فرزندان آن ها را کاملا درک کرده بود. یعنی می دانست که آن ها عزیزان رسول الله هستند و آن قدر عشق و علاقه به رسول الله داشت که عزیزان رسول الله مثل عزیزان خودش بودند و به همین خاطر، فرزندن حضرت رسول(ص) با این بانو ارتباط خوبی داشتند و محبت زیادی بین آن ها وجود داشت.
محمدزاده ادامه داد: ام سلمه(س) یکی از افرادی بود که در مقابل معاویه می ایستاد. این در حالی است که کمتر کسی در مقابل معاویه ایستاد و هنگامی هم که این بانو می دید فردی در حال توهین کردن به حضرت علی(ع) است در مقابل او ایستادگی می کرد و به طور کلی، ویژگی ها و خصلت های زیادی را از این زن می بینیم که شاید در طول تاریخ، کمتر زنی به این درجه رسیده باشد؛ به طوری که اهل بیت(ع) به شدت به این بانو علاقه داشتند و با او در ارتباط بودند و این که حضرت علی(ع) به فردی بگوید که او چه فهم و کمالی دارد مساله بسیار مهمی است.
وی عنوان کرد: ام المومنین بودن مقام بسیار مهمی است که ام سلمه به آن رسید چراکه او حتی به افرادی که به سراغش میآمدند و از او کمک میخواستند پناه میداد و کمکهای زیادی به فقرا میکرد و جزء زنان ادیب بود که شعر میسرود و به طور کلی، این زن در طول زندگی خود سیر صعودی را طی کر؛ به طوری که دائما خود را رشد میداد و لحظهای از خط نبوت و رسالت و امامت خارج نشد و این ارزش ام سلمه (س) را میرساند.
این نویسنده تاکید کرد: امام حسین(ع) یک جمله بسیار زیبایی دارند و می فرمایند: مردم بنده دنیا هستند. دین را تا آن جا می خواهند که دنیایشان را سامان دهد و هنگام امتحان، دینداران اندک هستند که ام سلمه جزء آن دینداران اندک بود. یعنی در تمامی امتحاناتی که صورت گرفت یعنی از همان ابتدا تا لحظه ای که از دنیا رفت، روسفید بیرون آمد و مزارش هم در بقیع است.
وی در پایان با اشاره به برخی از اشعار سروده شده حضرت ام سلمه(س) پس از شنیدن شهادت امام حسین(ع) خاطرنشان کرد:ای زنان بنی هاشم برخیزید تا با هم گریه کنیم
گریه کنیم بر سید شهدا که در کربلا شهید شد
آقایی که اکنون در بهشت در کنار جدش قرار گرفته است
گریه بر تربتی کنیم که بوی بهشت از آن استشمام می شود
من نمی دانم بر زینب گریه کنم یا بر دخترش سکینه که وقتی خبر شهادت پدر را شنید چه بر سرش آمد