این نیروها میگویند: حقوق ثابت ما ۴ میلیون تومان است. شرایط شغلی ما به گونهایست که گاهی کار ساعتها طول میکشد و ما مجبوریم اضافه کار اجباری بایستیم اما پولی بابت اضافه کاری به ما پرداخت نمیشود.
به گفتهی این نیروها؛ پولی که به شرکتهای پیمانکاری داده میشود حق نیروهاست و بهزیستی میتواند با آنها قرارداد مستقیم ببندد تا هزینههای هنگفتی که به این شرکتها داده میشود، به نیروها تعلق بگیرد.
یکی از این نیروها میگوید: من و همکارانم قصد داریم اگر در سال جدید تبدیل وضعیت نشویم و تغییری در وضعیت دستمزدهایمان رخ ندهد، از اورژانس برویم. هم فشار کارمان زیاد است و هم پول مناسبی دریافت نمیکنیم.
آنها میگویند: مسئولان به جای آنکه به مشکلات ما رسیدگی کنند، به ما میگویند به دنبال اجر معنوی کار باشید! آنها آگاهانه با واژهها بازی میکنند تا پاسخگو نباشند.
یکی از این نیروها با اشاره به دستمزدهای پایین نیروهای خرید خدمات اورژانس اجتماعی میگوید: ما کودکان کار را از کار کردن منع میکنیم درحالیکه درآمد آنها در مقایسه با درآمد ما بیشتر است. ما هم مانند همانها مشکلات معیشتی داریم. ما که قرار است مشکلات این کودکان و خانوادههای آنها را حل کنیم وضعیتِ خودمان بدتر از آنهاست.