در آن هنگامه ی دشوار که فرمان به آب افکندن صندوق حامل نوزاد داده شد، خطاب الهی وعده فرمود که: «انّا رادّوه الیک و جاعلوه من المرسلین». تحقق وعده ی اول که وعده ی کوچکتر و مایه ی دلخوشی مادر بود، نشانه ی تحقق وعده ی رسالت شد، که بسی بزرگتر و البته مستلزم رنج و مجاهدت و صبر بلندمدت بود: «فرددناه الی امّه کی تقرّ عینها و لا تحزن و لتعلم انّ وعد اللَّه حقّ». این وعده ی حق، همان رسالت بزرگ است که پس از چند سال تحقق یافت و مسیر تاریخ را تغییر داد.
نمونه ی دیگر، یادآوری قدرت فائقه ی الهی در سرکوب مهاجمان به بیت شریف است، که خداوند به وسیله ی پیامبر اعظم، برای تشویق مخاطبان، به امتثال امرِ: «فلیعبدوا ربّ هذا البیت» به کار میبَرد و میفرماید: «أ لم یجعل کیدهم فی تضلیل».
یا برای تقویت روحی پیامبر محبوبش و باور وعده ی: «ما ودّعک ربّک و ما قلی»، از یادآوری نعمت معجزگون: «أ لم یجدک یتیما فأوی. و وجدک ضالّا فهدی» بهره میگیرد. و چنین نمونه هائی در قرآن بسیار است.
آن روز که اسلام در ایران پیروز شد و توانست دژ آمریکا و صهیونیزم را در یکی از حساسترین کشورهای این منطقه ی بسیار حساس فتح کند، اهل عبرت و حکمت دانستند که اگر صبر و بصیرت را به کار گیرند، فتوحات دیگر پی درپی فرا خواهد رسید؛ و فرا رسید.
واقعیتهای درخشان در جمهوری اسلامی که دشمنان ما بدان اعتراف میکنند، همه در سایه ی اعتماد به وعده ی الهی و صبر و مقاومت و استمداد از خداوند به دست آمده است. مردم ما همواره در برابر وسوسه ی ضعفائی که در مقاطع اضطراب انگیز، ندای: «انّا لمدرکون» سر میدادند، نهیب زده اند که: «کلاّ انّ معی ربّی سیهدین».
امروز این تجربه ای گرانبهاء در دسترس ملتهائی است که در برابر استکبار و استبداد قد علم کرده و توانسته اند حکومتهای فاسد و گوش به فرمان و وابسته به آمریکا را سرنگون ساخته یا متزلزل کنند.
ایستادگی و صبر و بصر و اعتماد به وعده ی: «و لینصرنّ اللَّه من ینصره انّ اللَّه لقویّ عزیز» خواهد توانست این مسیر افتخار را تا رسیدن به قله ی تمدن اسلامی، در برابر امت اسلامی هموار کند.
ضعیف بودن اردوگاه دشمن در مقابل اردوگاه اسلام
اگرچه بسیاری از شما میدانهای نبرد را لمس کردید و در آن حضور داشتید؛ اما کسانی از شما هم که حضور نداشتند، می توانند امروز آن را با وجود خودشان احساس کنند. امروز هم دشمن هست. امروز هم دشمن در کمین است. امروز هم اگر دشمن به این نتیجه برسد که تحمیل جنگی دیگر می تواند به ملت و انقلاب ایران ضرر برساند، آن جنگ را تحمیل خواهد کرد. امروز هم اگر دشمن بتواند با ابزار اقتصادی، با ابزار فرهنگی، با ابزار تبلیغات، با کار سیاسی، و با هر وسیله ی دیگر به این پرچمی که ایران اسلامی و ملت ایران برافراشت و به مسلمانان دنیا هویّت داد – که امروز در آفریقا، در ترکیه، در اروپا، در آسیا و در همه جا نشانه های عزّتی را که ایران اسلامی به وجود آورد و طلیعه ای که تابانید، احساس می کنند – آسیب بزند، آسیب خواهد زد. خیال نکنید دشمن منصرف شده است. دشمن برای بیست سال، سی سال، چهل سال، پنجاه سالِ بعد نقشه می کشد؛ چون دشمن که یک شخص نیست؛ دشمن یک اردوگاه است. اردوگاه اسلام هم اردوگاه است. اردوگاه اسلام هم برای ده سال، بیست سال، پنجاه سال، صد سال، آمادگی ایجاد می کند. آری؛ فقط این دشمن نیست که پنجاه سال بعد را می بیند؛ ما صد سال بعد را می بینیم و به فضل پروردگار خواهید دید که «کیدهم فی تضلیل »، «انّ کید الشّیطان کان ضعیفا ». خواهید دید که آنها اشتباه می کنند. خواهید دید که آنها یک بار دیگر تودهنی خواهند خورد. خواهید دید که بینی استکبار بر خاک مالیده خواهد شد. ملتها این را خواهند دید و تأویل و مصداق آیه ی مبارکه ی «الم تر کیف ضرب اللَّه مثلاً کلمة طیّبة کشجرةٍ طیّبة اصلها ثابت و فرعها فی السّماء، تؤتی اکلها کل حین بأذن ربّها و یضرب اللَّه لامثال للناس» را مشاهده خواهند کرد. این مثلها را خدا می زند تا ما درست بفهمیم.
بزرگ بودن حادثه ی ابرهه
اغلبِ برنامه های شما [برنامه رادیویی از سرزمین نور] را وقتی من شنیدم، من را متأثر کرده و گریسته ام؛ اما بخصوص چند قسمت از این برنامه خیلی مؤثر بود. یکی اش همین قضیه ی رفتن پیش ابرهه بود و آن حادثه ی دشوار مکه، و بعد نجات از این حادثه و آن مسئله ی ابابیل؛ که خدای متعال در قرآن تصریح کرده است؛ حادثه باید خیلی بزرگ باشد که قرآن یک سوره را مخصوص این کار قرار میدهد. این، اهمیت حادثه را نشان میدهد؛ چون قرآن که کتاب تاریخ و گزارش نیست. یکی هم قضیه ی آن راهب – بحیرا – بود که واقعاً خیلی جالب و فوق العاده است و انصافاً خیلی خوب بیان شد؛ هم نوبت اول، هم نوبت دوم. و قضایای گوناگون دیگر که حالا جزئیاتش را من برای بعدها میگذارم؛ اگر فرصتی شد.
تفسیر مهر
شأن نزول
حکایت کرده اند: ابوطالب روزی از پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله پرسید: آیا تو پیامبر قوم خود هستی یا به سوی جهانیان برانگیخته شده ای؟
پیامبر صلی الله علیه و آله در جواب فرمود: من به سوی تمام انسان های سیاه، سفید، عرب و عجم برانگیخته شده ام.. . و تمام فارس و روم را به سوی این آیین فرا می خوانم.
این سخن به گوش قریش رسید و آنها با اعتراض به ابوطالب گفتند: اگر این سخنان به گوش مردم فارس و روم برسد، ما را از سرزمین مان می ربایند و سنگ های خانه ی کعبه را قطعه قطعه جدا می کنند.
در همین هنگام آیه ی 57 سوره ی قصص و سوره ی فیل فرود آمد «1» (و با یادآوری سرگذشت هلاکت بار فیل سواران، گوش زد نمود که هیچ کس قادر نیست به کعبه حمله کند).
نکته ها و اشاره ها
1. این سوره به ماجرای حمله ی ابرهه و سپاه فیل سوار او به کعبه اشاره دارد. «1» ابرهه یکی از فرماندهان سپاه مسیحیان در فتح یمن بود. او که مردی قدرت طلب بود با کودتا در یمن به حکومت رسید و دستور ساخت کلیسایی زیبا را داد و از مردم عرب خواست که در آن عبادت کنند و از کعبه دست بردارند ولی آنها نپذیرفتند و حتی برخی از آنها به کلیسای ابرهه جسارت کردند و آن را آتش زدند؛ از این رو ابرهه تصمیم به تخریب کعبه گرفت تا هم از آنها انتقام گرفته باشد و هم مردم را متوجه کلیسای خود سازد.
ابرهه با سپاهی فیل سوار به سوی مکه حرکت کرد و به غارت اموال مردم پرداخت که در این میان دویست شتر از عبدالمطلب به یغما رفت.
سپس فرستاده ای به سوی بزرگ مردم مکه (عبدالمطلب) فرستاد تا به آنان خبر دهد که او فقط برای تخریب کعبه آمده و قصد جنگ ندارد.
عبدالمطلب نزد او رفت و ضمن درخواست برگرداندن شترانش، به او گفت:
من صاحب شتران هستم و خانه ی کعبه نیز صاحب دارد، که به زودی از آن دفاع می کند. با سرازیر شدن سپاه ابرهه به سوی کعبه، مردم مکه به دره ها و کوه ها پناه بردند ولی دیری نپایید که ابر سیاهی از پرندگانی که شبیه پرستو بودند نمایان شد و هر کدام از آنها با سه سنگ ریزه ای که با منقار و پاها حمل می کردند بر لشکریان ابرهه حمله کردند.
و این سنگ ریزه ها به هر کس اصابت می کرد هلاک می شد. افرادی هم که جان سالم به در بردند فرار کردند.
آموزه ها و پیام ها