هر ساله، همهی ما شاهد برگزاری مجالسی هستیم که از عاشورای ۶۱ هجری حکایت میکنند و سنتی را به نمایش میگذارند که پس از سالیان سال، همچنان، چون عنصری زنده و پویا در متن فرهنگ وجود دارد، برگزاری عزاداری برای امام حسین، آنچنان در تاریخ ما زنده است که اگر خود نیز خاطرات خود را در ذهن مرور کنیم، درمییابیم که خود نیز، داستانهای زیادی را میتوانیم از این آیین پرشکوه روایت کنیم.
«کتاب کآشوب» مجموعهای از روایتها در باب محرم و موضوعات مربوط به آن است؛ از یادآوری اتفاقات و افرادی که در علاقهمندی ما به این مجالس نقش داشتهاند، تا تاثیراتی که حضور در این مجالس در زندگیهایمان داشته است، همه و همه حکایت از عظمت این رخداد و نقش پراهمیت آن در تاریخ و فرهنگ ما دارند، این اثر، نخستین کتاب از مجموعهی کآشوب نشر اطراف است و به عنوان اثر برگزیدهی سومین دورهی کتاب سال عاشورا انتخاب شده است ، همچنین روایتها به زبانی روشن و ساده نوشته شدهاند و هرکدام لحن اقلیم یا فکری را دارند که نویسنده در آن رشد یافته است ، دغدغههای متفاوت هر کدام از نویسندگان، روایتشان را منحصربهفرد کرده و یکنواختی را از کتاب گرفته است.
کآشوب حجم عجیبی از اتفاقات بسیار خوب را در خودش رقم زده است. افراد گوناگون با نگاهها و حس و حالهای مختلف یک واقعه را تعریف کرده اند، اما وقتی وارد روایتها میشوی، حس میشود هر روایت به دنیایی غیر از روایت دیگر تعلق دارد، این پراکندگی را جز در یک چیز، یعنی پایبندی به روایت واقعی، در بقیهی موارد میتوان دید؛ از سبک روایت و اینکه مثلاً راوی چندم شخص است تا مضمون روایتها و اینکه هر نفر به کدام بخش از این رویدادِ واحد، اما پر جزئیات پرداخته است هنگامی که کآشوب را میخوانیم ناگهان یکه میخوری که وه! در این حادثهی تکراری که همه هم دیده ایم، چقدر اتفاق ندیده و زاویهی نرفته است.
شخصیتهای روایتها بسیار متنوع اند: از منبری و روضه خوان و هیأت دار و گریه کن و خادم و خادمهی هیأت گرفته تا عاشوراپژوه و حتی عاشوراپرهیز و حتیتر بچهی شش سالهی مردِ روضه خوان، همچنین روایتها لهجه دارند، از کورههای پایین و آپارتمانهای بالای تهران تا خاوه و قم و اصفهان و سبزوار و خوزستان و حتی تا روضههای خانگی کانادا! هر یک تصویر کوچکی از روضهی شهر خودشان هستند.
کآشوب را همان اندازه که میتوان مجموعه روایتی دید که باید خواند و از نگارگری راویانش و تصویرهای جذابی که به چمشت میدهند، لذت برد، میتوان حتی یک پژوهش اجتماعی شمرد و با نگاهی دیگر در پی چیزی غیر از احساس خوشِ خواندن روایتهایی نرم بود. کآشوب را حتی میتوان الگویی درست برای یک کار جمعی دید و در پی راز هایش برآمد و تقلیدش کرد.
کتاب کآشوب برای چه کسانی مناسب است؟
این کتاب برای تمام کسانی که به خواندن جستارهای روایی - به خصوص جستارهایی که به فرهنگ اسلامی ما مربوطاند و علاقه دارند، جذاب خواهد بود
تندی بلند میشوم و از وسط زنها راه باز میکنم سمت حیاط. بابا کنار در ایستاده است. دستش را که میگیرم، میگوید «خوابت برده بود بابا؟» به جای اینکه جوابش را بدهم، میپرسم «بازم روضه داری؟»
کوچه باریک است و دراز. یعنی حالاحالاها باید پیاده برویم تا برسیم به جایی که سوار اتوبوس بشویم. باز هم آرزو میکنم روزی که قرار است بابا برایم موتور بخرد تا مثل محمودآقا او را به روضه ببرم زودتر فرا برسد. «بالاتر از مسجد یاسین، ایستگاه اتوبوسه. تا اونجا بریم، سوار اتوبوس میشیم میریم خونه مسجدی پیدا نیست.»