عدهای با استناد به حدیث احمد بن اسحاق، روز «نهم ربیع الاول» را جشن اعلام کرده و فضایل و اسامی فراوانی نیز برای این روز بیان می کنند. این روایت را مجلسی در کتاب بحارالانوار به صورت مفصل و ترجمه آن را نیز در کتاب زاد المعاد آورده است. (بحارالأنوار، ج31، ص120-131)
به درستی امر کردهام ملائکه هفت آسمان خود را که، این روز را برای شیعیان و محبان دین شما عید بگرداند و امر کردهام ملائکه را که تا سه روز قلم از جرائم مردم بردارند و ننویسند.
ای محمد! این روز را عید گردانیدم برای تو و اهل بیت تو و برای هر که تابع ایشان است از مومنان و شیعیان و سوگند یاد میکنم به عزت جلال علو منزلت و مکان خود، کسی که این روز را عید کند از برای من، ثواب آنها که دور عرش احاطه کردهاند به او عطا کنم.
اشکالات سند روایت
- در روایات متعدد، ائمه علیهمالسلام عید فطر، قربان، غدیر، روز جمعه و روز عرفه را بزرگترین اعیاد مسلمانان معرفی کردهاند. (تفسیر فرات الکوفى، ص118) با توجه به این که حدیث «رفع القلم» در صدد معرفی یکی از مهمترین اعیاد شیعیان است، انتظار میرود که همچون روایت قبل، در منابع مهم حدیثی وجود داشته باشد در حالی که این حدیث در منابع اولیه ثبت نشده، بلکه خبر واحدی است که فقط در برخی کتابها آن هم با سند ضعیف نقل شده است.
- اشکال دیگر این است که نام برخی راویان این حدیث مانند «یَحْیَی بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ حُوَیْجٍ الْبَغْدَادِیُّ» در هیچ یک از کتابهای رجالی شیعه موجود نیست و به غیر از این روایت، در سند هیچ روایت دیگری نیز قرار ندارد در نتیجه این راوی «مجهول» و ناشناخته است؛ علاوه بر آنکه حتی اسم این شخص و همچنین اسم «ابْنُ أَبِی الْعَلَاءِ الْهَمْدَانِیُّ الْوَاسِطِیُّ» در همین سند نیز مختلف نقل شده است. (بحارالانوار، ج95، ص351)
- اشکال دیگر «مُرسَل» بودن سند روایت است؛ یعنی در سند آن افتادگی وجود دارد و نام برخی از افرادی که این روایت را گزارش کردهاند در سند ذکر نشده است و مشخص نیست که آن افراد مورد اعتماد بودهاند یا نه.
امام حسن عسکری علیهالسلام همواره تحت شدیدترین مراقبتها در سامرا بود، به گونهای که حتی ارتباطشان با شیعیان به سختی و بیشتر از طریق وکلایشان بوده است، پس چگونه این مقدار آزادی داشتند که با شیعیان و خادمان خود به برپایی جشن در مرگ خلیفه دوم مشغول باشند!
اشکالاتی در متن روایت
در متن این روایت نیز اشکالاتی وجود دارد.
- مخالف با اصول اعتقادی و قرآن: چنین معنایی با اصول اعتقادی برداشت از آیات قرآن(جاثیه،21) و روایات، ناهماهنگ و در تعارض است.(الکافی، ج2، ص75) خداوند هر کس را در گرو اعمالش میداند(مدّثر، ۳۸) و میگوید اگر کسی به اندازة وزن یک ذرّه و خردل هم کار بد کند، آن کار را خواهد دید (زلزال، آیه۷و 8) و حتی تلفظ یک کلمه نیز نوشته میشود و در قیامت بازخواست صورت میگیرد.(ق، 18)
- امام عسکری علیهالسلام در مراقبت شدید امنیتی: مشکل دیگر حدیث از ابتدای پاسخ ابن اسحاق به دست میآید؛ امام حسن عسکری علیهالسلام همواره تحت شدیدترین مراقبتها در سامرا بود، به گونهای که حتی ارتباطشان با شیعیان به سختی و بیشتر از طریق وکلایشان بوده است، پس چگونه این مقدار آزادی داشتند که با شیعیان و خادمان خود به برپایی جشن در مرگ خلیفه دوم مشغول باشند!
نتیجه
در همین زمینه میتوان به این حدیث متواتر از پیامبر صلیالله علیه وآله استناد کرد که فرمودند: «آنچه از جانب من به شما رسید و موافق قرآن بود، آن را من گفتهام و آنچه به شما رسید و مخالف قرآن بود، من آن را نگفتهام»(اصول کافی، ج1، ص69) در حدیث دیگری ایشان فرمودند:«هنگامى که حدیثى از من براى شما آمد، آن را بر کتاب خدا و حجت عقلىتان عرضه کنید. پس اگر موافق آن دو بود بپذیرید، وگرنه آن را به دیوار بکوبید(شرح اصول کافی از مازندرانی، ج2، ص418)