به گزارش کارگر آنلاین ،آنچه در پی میآید صحبتهای شیرین حقیقتجویی فلسطینی الاصل است. اگر چه او در شیلی به دنیا آمده، خانوادهاش از قدیمیترین ساکنان بیت اللحم هستند، جالب است بدانید او که در خانودهای مسیحی ارتدوکس، نشو و نما یافته به مدارکی دست یافته که نشان میدهد برخی از نیاکانش در جنگ یرموک به سپاهیان اسلام کمک کردهاند.
با اینکه خلیل ساحوری حدود 15 سال است که شیعه شده، این اولین مصاحبۀ ایشان است. وی اکنون مشغول تحصیل علوم اسلامی در شهر مقدس قم است.
الان مشغول انجام چه کاری هستید؟
الان هم مشغول درس علوم اسلامی در شهر مقدس قم میباشم.
چطور شد که مسلمان و شیعه شدید؟
من از ده سالگی مطالعۀ کتاب مقدس را شروع کردم. حدود دو سال مشغول خواندن این کتاب بودم. در این مدت اشتباهاتی روشن مشاهده کردم که فطرتم قبول نکرد. مانند پذیرش پدر، پسر و روحالقدس به عنوان یک خدای واحد.
چرا؟
چون من احساس میکردم که باید خدا واحد باشد نه سه تا و احساس میکردم که خدا بینیاز از فرزند است. حال آنکه مسیحیها میگویند مریم مادر خداوند است. من با اینکه بچه بودم این را نمیتوانستم قبول کنم. چنانکه قبلاً گفتم خانوادهام سابقۀ زندگی هزار و پانصد ساله در بیتاللحم را دارد. یعنی همانجایی که عیسی مسیح به دنیا آمد، به همین دلیل من خیلی به حضرت مسیح علاقه داشتم. لذا من شروع به جستجو کردم تا توحید اصلی را بیابم. اما متأسفانه در کتاب مقدس پاسخی نیافتم. تا اینکه من به کلمۀ «پاراکلیتوس» در کتاب یوحنّا برخوردم. اصل این کلمه یونانی است. از کشیشی تفسیر این واژه را پرسیدم، اما به هیچ عنوان نتوانستم حرف ساده لوحانۀ او را بپذیرم.
چرا یونانی؟
چون انجیل از زبان اصلیاش به عبری، سپس از عبری به یونانی و از یونانی به لاتین ترجمه شده است. این اسم هم که از یونانی به لاتین ترجمه شده، به همان صورت اصلی که پاراکلیتوس است، ذکر شده است. حتی من از کسی که به زبان یونانی، عربی، اسپانیولی و لاتین تبحر داشت پرسیدم، پاراکلیتوس چه کلمهای است؟ او ضمن اینکه تأیید کرد که پاراکلیتوس واژهای یونانی است، گفت ترجمۀ این واژۀ یونانی احمد است.
یعنی انجیل اصلی به زبان عبری نبوده؟
نه! همانطور که میدانید مسیحیت، چهار انجیل لوقا، متی، مرقس و یوحنا را به رسمیت میشناسد، این اناجیل هم هفتصد سال بعد از مسیح نوشته شده است. زبان اصلی اناجیل هم آرامی بوده. آرامی قدیمیتر از عبری و عربی و یونانی است.
پس زبان سریانی چه میشود؟
فکر میکنم سریانی همزمان و همخانواده با آرامی باشد.
خوب شما بعد از اینکه فهمیدید پارکلیتوس به معنای احمد، یعنی نام پیامبر اسلام است و آن کشیش هم پاسخی صحیح به شما نداده، چه کردید؟
من جدا کردم که یک اصل خداست، یک اصل انبیا هستند، یک اصل کتاب مقدس است و یک طرف هم مردم هستند. در این میان از نظر من توحید مهمترین مطلب است.
نظرتان راجع به کشیشها چیست؟
کشیشها با فقرا میانهای ندارند، در صورتی که حضرت عیسی چنین نبود، در آن وقت مثل این بود که در یک زندان زندگی میکنیم. ما نمیتوانستیم به جستجوی حقیقت بپردازیم. اما قلب من خیلی تشنه بود، تشنۀ آزادی. مثلاً در آن مدت درس خواندن فلسفه ممنوع بود، حتی دینهای گوناگون هم ممنوع بود. به عبارتی جستجوی حق خطرناک بود. من دیدم که آنها با دین تجارت میکنند. من گفتم شاید در کتاب مقدس بتوانم آب زلالی برای تشنگیام پیدا کنم.
یعنی دوباره به مطالعۀ کتاب مقدس روی آوردید؟
بله. من این بار به مطلب مهم و جالب دیگری برخوردم. من در کتاب مقدس خواندم سه نفر از مردم بزگان آریایی برای تبریک گفتن میلاد مسیح آمدند. آن مردم یهودی که نبودند، پس چه دینی داشتند؟ پرسیدم. گفتند آتش پرست بودهاند. آتش پرستی که دین نیست. جاهلیت است. به خودم گفتم پس چرا اینها حضرت مسیح را که از طرف خداست قبول میکنند. من در کتابخانهها گشتم و فهمیدم آنها زرتشتی بودهاند. زرتشت را پاکتر و بهتر از یهودیت و مسیحیت دیدم. چون آنها از راهی دور برای عرض تبریک به عیسی مسیح آمدند. این را هم به عنوان دروغ دیگری از کشیشها کشف کردم. بعد از زرتشتی با هندوئیسم، بودایی و پروتستان آشنا شدم. از همۀ اینها بیشتر به زرتشت علاقه داشتم. احساس میکردم قلب من از محبت به دیگر ادیان خالی است، چون مسیحیها سخنان عیسی مسیح را تحریف کردند و من این را بیاحترامی به مسیح میدانستم، در حالی که زرتشتیها به عیسی احترام گذاشتند و آمدند تا به مسیح و مادرش تبریک بگویند. من چند جلسه با اساتید مسیحیت داشتم. متأسفانه برادران مسیحی دور ازحق هستند.
منبع: ابنا