تاریخ : 23:00 - 1401/11/10
کد خبر : 1097369
سرویس خبری : فرهنگی
 

مدیریت رسانه و فلسفه رسانه چیست ؟

یادداشت حسن خجسته باقرزاده:

مدیریت رسانه و فلسفه رسانه چیست ؟

کارگر آنلاین | در مطلب "تکالیف نوروزی" از موضوع مدیریت رسانه و هفت علم نظری و کاربردی که آن را احاطه کرده اند، ذکری به میان آمد. درصدد هستم درباره هریک و رابطه آن با مدیریت رسانه به تدریج مطالبی را تقدیم کنم. امیدوارم بازهم از اظهار نظر و راهنمایی شما بهره مند شوم.

مدیریت رسانه از چند رشته علمی و کاربردی تغذیه می شود. یکی از این رشته ها فلسفه رسانه است. در مدیریت رسانه نمی توان از تأثیراتی که رسانه فی نفسه بر پیام یا محتوا می گذارد و یا نقش متفاوتی که در نوع اثربخشی و میزان آن دارد، غافل بود. از این جهت فلسفه رسانه و مباحث پیرامون آن بسیار مهم هستند.

تفاوت معنا از رسانه تا رسانه

  • حتماً تا کنون برای شما پیش آمده است که بایکی درگوشی و پچ پچ موضوعی رامطرح کنید، ولی همان مطلب را به دیگران با تغییر در کلمات و جملات بیان کنید. جرا؟
  • گاهی در دعوت از دوستان یا فامیل برای یک مهمانی، از چند رسانه مختلف استفاده می کنید. برخی را  از طریق دیگر دوستان ، بعضی را با تلفن، برخی را با دعوتنامه، و احتمالاً چند نفری را شخصاً و حضوری دعوت می کنید. چرا؟
  • این دو نمونه ای از تفاوت معنا سازی در رسانه ها است که موجب تفاوت در بهره برداری از آن می شود. یعنی معنای هر متنی از یک رسانه تا رسانه دیگر متفاوت است و هر رسانه حسب ویژگی های ماهوی که دارد قادر به تولید سطح خاصی از معنا می باشد. حقیقت عالم بر این بنا شده که هر اطلاعی فقط از دل رسانه به دست آید، حتی اطلاع از بهار؛ تجلیش در شکوفه(رسانه) و یا سیلاب جویبار(رسانه) است، اما معنای بهار یکسانی این دو بوجود نمی آورند.

با این فرض که هر رسانه معنایی در حد توان ماهوی خودش می تواند بوجود آورد و به همین دلیل تأثیر متفاوتی بر مخاطبش دارد، فلسفه رسانه، معرفت نظری لازم و ضروری برای مدیریت رسانه می شود. اما فلسفه رسانه چیست؟

  • در یک تقسیم بندی کلی، فلسفه رسانه به دو بخش فلسفه نظری و فلسفه عملی تقسیم می شود. رسانه ها بطور عام به سه دسته رسانه های ادراک حسی (زمان و مکان)، رسانه های نشانه شناختی (تصویر، زبان، خط و موسیقی)، و رسانه های فنی انتقالی (رسانه های مکتوب، رادیو، تلویزیون، و اینترنت)، تقسیم می شوند.
  • در فلسفه نظری رسانه، معرفت شناسی رسانه ها و امکان دستیابی به شرایطی که بر اساس آن اصل تعمیم معنا مورد توجه قرار گیرد، از اهمیت زیادی برخوردار است، و این در حالی است که در فلسفه عملی رسانه، ضمن بهره گیری از مبانی متافلسفی و متافیزیکی، مسئله تعامل سازنده در طراحی روش های بشری برای انتقال و تبدیل واقعیت و نه معرفت، واقعیت مورد تأمل قرار می‌گیرد . به همین دلیل،   واقع گرایی رسانه ای و همچنین ضد واقع گرایی رسانه ای که هر دو در دسته نظریات بازنماگرایی قرار می گیرند در فلسفه نظری رسانه ها مورد توجه قرار دارند (برای اطلاع بیشتر به مقاله فلسفه رسانه آقای دکتر حسینی در کتاب زیبایی شناسی و فلسفه رسانه که با همت ایشان و نشر دانشکده صدا و سیما در اختیار است، مراجعه فرمایید)). منظور از "بازنمایی" تولید معنا در چارچوب های مفهومی و گفتمانی است. به این معنی که "معنا" از طریق نشانه ها، به ویژه زبان تولید می شود. زبان سازنده معنا برای اشیاء مادی و رویه های اجتماعی است و صرفاً واسطه ای خنثی و بی طرف برای صورت بندی معنا و معرفت درباره جهان نیست( مهدی زاده،ص15).  مبنای فلسفه نظری رسانه دقیقاً همان اصلی است که فلسفه‌های نظری مدرن بر آن استوار شده‌اند. این قبیل فلسفه‌ها غالباً به بررسی شرایط امکان ادراک و معرفت انسانی می‌پردازند، مسئله ای که باید با ارتباط به واقعیت در جهان خارج بدان پاسخ داد، و آن نیز مبتنی بر یک نوع عینیت‌گرایی است، چه آنکه این عینیت‌گرایی از نوع رئالیسم و یا ضد رئالیسم و یا ترکیبی از هر دو باشد .

بطور کلی در حوزه فلسفه رسانه ای سه رویکرد کلی و اساسی وجود دارد.

  • الف- رویکرد ابزارگرایانه( Inestrumentalism) : طبق این رویکرد رسانه فقط یک وسیله است برای انتقال پیام یا معنا. در این رویکرد به جای توجه و تمرکز بر معانی نمادهای بکار گرفته شده در رسانه، بر چگونگی کاربرد آن تأکید دارد. پراگماتیست ها یا عملگرایان عموماً در این حوزه قرار دارند.
  • ب- رویکرد ذات گرایانه (Essentialism) : این رویکرد بر تأثیر ماهیت رسانه بر معنا تاکید دارد. مطابق این نظر، این رسانه ها هستند که معنا سازند و افرادی که از آن ها استفاده می کنند با معانی رسانه ساخته مواجه می شوند. این رویکرد مبتنی بر جبرگرایی مطلق تکنولوژی است و دست بشری را کوتاه از اثربخشی می داند.
  • ج- رویکرد متعامل (Essentialism- Instrumentalism): این رویکردی است که به تأثیر ماهیت و ذات نوع رسانه بر معنا و پیام تأکید دارد اما بر این باور است که می توان باشناخت حقیقت هر رسانه از آن در جهت درست تولید معنا و انتقال پیام استفاده کرد. علاقمندان به مکتب فلسفه متقاطع که هم فلسفه نظری را مورد توجه قرار می دهند و هم  فلسفه عملی و پراگماتیسم را نیز مؤثر می دانند غالباً در این حوزه اندیشه ای قرار می گیرند.
  • علیرغم نزاعی که میان فیلسوفان رسانه وجود دارد چه آن ها که بر تولید معنا تأکید دارند یعنی فیلسوفان نظری و چه آن هایی که از دریچه پراگماتیستی به رسانه نگاه می کنند و دریافتی تا حدودی ابزاری از آن دارند و اصحاب مکتب متعامل یا معتقد به فلسفه متقاطع که ضمن توجه به فلسفه نظری بر فلسفه عملی و گرایشات پراگماتیستی تأکید دارند، کاربران و مخاطبان مسیر علاقه خود را فارغ از این ها ادامه می دهند. اما می توان گفت کسانی که در یک رسانه کار می کنند بطور طبیعی و یا ناخودآگاه مبتنی بر یکی از این رویکردها فعالیت های خود را سامان می دهند.
  • درهم تنیدگی مدیریت رسانه با دانش فلسفه رسانه ناشی از همین تفاوت های موجود در نگاه مدیران به رسانه و البته انتظارات آن ها از کارکنان تولیدی و ستادی و حتی مخاطبان و نوع و میزان تأثیر محتوا بر آن ها است.