معصومه رضائیان- قوه مجریه در هر دوره در اداره کشور چالشهایی را تجربه میکند که منوط به توانمندی مدیریتی و قدرت اجرایی مسئولان گاه عبور از آن فراتر از عمر دولتهاست، بنابراین این چالشها میراثی ناخوشایند برای دولت بعد خواهد بود. پر واضح است که در هر دوره اجرایی، کشور با الگوهای نظری و عملی، شرایط زمانی، مداخلهگرها و پیچیدگیهای محیطی مواجه است که سنجهها، تاثیرپذیری و تاثیرگذاری اقدمات دولت تحت الشعاع آن قرار میگیرد.
اما این مجوزی برای نادیده گرفتن تلاشهای ادوار گذشته نبوده و نباید به پوششی برای ناکارآمدی و ترک فعل برخی مدیران باشد. مواجهه با تهدیدها و فرصتهای کشور، ظرافت و تدبیر فراوانی میطلبد که همه ارکان و بخشهای مختلف را موظّف به همکاری و تعامل با دولت میکند، با اینحال قانون قوه مجریه را اصلیترین نهاد متولّی حل مسائل و مشکلات در میدان معرفی کرده که حداقل طی یک دوره چهارساله باید از آزمون دشوار اداره امور کشور سربلند خارج شود و مسیر حرکت خود را منطبق بر سیاستهای کلی نظام طی کند.
واضح است که نقادی تخصصی و تحلیل روش و منش دولتهای گذشته با هدف برجستهسازی نقاط قوت و ضعف موضوعی خبرگانی و همراستا با عدالت اجتماعی است. اما اینکه عدهای با راهبرد سیاسی و به صرف داشتن تریبون تلاش کنند تمام کاستیها را متوجه دولتهای پیشین باشد، تها به معنای شانه خالی کردن از بار مسئولیت و به نوعی بهرهگیری از تکنیک عملیات روانی و آدرس غلط به افکار عمومی است. فرافکنیهای اینچنینی را غالباً از بیبرنامگی و ضعف روحیه مدیریتی نشأت میگیرد که موجبات التهاب و چالشی شدن فضای کشور و دوقطبیسازی جامعه را فراهم میآورد.