تاریخ : 06:12 - 1403/06/31
کد خبر : 1099487
سرویس خبری : فرهنگی
 

رَحمةٌ لِلعالَمین| پیامبر(ص) هر روز از این ۶ خصلت به خدای متعال پناه می‌برد

رَحمةٌ لِلعالَمین| پیامبر(ص) هر روز از این ۶ خصلت به خدای متعال پناه می‌برد

کارگر آنلاین | حضرت آیت الله خامنه ای در جلسه درس خارج فقه فرمودند: پیامبر گرامی اسلام حضرت محمد (ص) هر روز از شش خصلت به خدای متعال پناه می‌بردند. این معنای تقوا است اینکه انسان مراقب باشد و هر روز آن حفره‌ها و چاه‌ها و گودال‌هایی که سر راهش هست، اینها را بنشیند محاسبه کند.

حضرت آیت الله خامنه ای در جلسه درس خارج فقه فرمودند: پیامبر گرامی اسلام حضرت محمد (ص) هر روز از شش خصلت به خدای متعال پناه می‌بردند. این معنای تقوا است اینکه انسان مراقب باشد و هر روز آن حفره‌ها و چاه‌ها و گودال‌هایی که سر راهش هست، اینها را بنشیند محاسبه کند.

رهبر معظم انقلاب اسلامی در ابتدای جلسه درس خارج فقه ۱۰ خرداد ۱۳۸۳ به شرح روایتی از امام حسین (ع) درباره مهمترین خصلت های پیامبر گرامی اسلام پرداختند و فرمودند:

عَن اَبی عَبدِ الله (عَلَیهِ السَّلام) قالَ: کانَ رَسولُ الله (صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِه) یَتَعَوَّذُ فی کُلِّ یَومٍ مِن سِتِّ خِصالٍ: مِنَ الشَّکِ وَ الشِّرکِ وَ الحَمیَّةِ وَ الغَضَبِ وَ البَغیِ وَ الحَسَد .(۱)

کانَ رَسولُ الله (صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ) یَتَعَوَّذُ فی کُلِّ یَومٍ مِن سِتِّ خِصال

پیغمبر اکرم (صلّی الله علیه آله) هر روز از شش خصلت به خدای متعال پناه می‌برد. معنای تقوا این است: مراقبت؛ مراقبت از خود، که هر روز انسان آن حفره‌ها و چاه‌ها و گودال‌هایی که سر راهش هست، اینها را بنشیند محاسبه کند و به خود تلقین کند مراقبت از اینها را. پیغمبر با مقام عصمت، در عین حال این قدر مراقب خود است! همین مراقبتها است که موجب آن عصمت هم می‌شود. این شش خصوصیّتی که پیغمبر هر روز از آنها به خدا پناه می‌برد، اینها است:

مِنَ الشَّک

اوّل، شک است. شک همیشه از جهل ناشی نمی‌شود که یک مبنایی برای انسان روشن نباشد، شک کند؛ نه، گاهی مبنا هم روشن است برای انسان. شک و تردیدِ نفْسانی، بسیاری از اوقات از وسوسه ناشی می‌شود؛ وارداتِ شیطانی نفْسِ انسان -که آن هم به نوبه‌ی خود معلول گرفتاری‌های ما و ابتلائات ما به امور دنیا است- شک ایجاد می‌کند.

وَ الشِّرک

پیغمبر از شرک به خدای متعال هر روز پناه می‌برد. خب پیدا است که آن شرکِ جلی، خیلی دور از ساحت ماها است که در مقابل یک بتی مثلاً سجده کنیم؛ این پیدا است که مراد از شرک، شرک خفی است که انسان غیر خدا را به نحوی داخل کند در کاری که باید برای خدا انجام بگیرد. لذاست که انسان بایستی به طور دائم به خدای متعال پناه ببرد از این شرک که مِن حیث لا یشعر وارد می‌شود.

وَ الحَمِیَّة

و حمیّت یعنی جانب‌داریِ بی‌منطق؛ از یک کسی، از یک چیزی، از یک فکری، از یک راهی، از یک گروهی، از یک خطّی -به قول امروز، خط و خطوط- به طور بی‌منطق دفاع کند، جانب‌داری کند. اِذ جَعَلَ الَّذینَ کَفَروا فی قُلوبِهِمُ الحَمِیَّةَ حَمِیَّةَ الجاهِلِیَّة ؛(۲) این از خصوصیّات کفّار بود در زمان پیغمبر که این چون خویشاوند ما است، این چون در قبیله‌ی ما است، این چون جزو رفقای ما است، این چون جزو مجموعه‌ی خطّ فکری ما است، هر غلطی کرد، ما بایستی سینه سپر کنیم و بیاییم از او دفاع کنیم. این چون همکار ما است در اداره، زیرمجموعه‌ی ما است و از این قبیل حرف‌ها، باید سینه‌مان را سپر کنیم از او دفاع کنیم، ولو هیچ منطقی پشت سر این دفاعِ ما نباشد! این حمیّت است. این حمیّت، جانب‌داری، جانب‌داریِ گرم، همان حمایت است و مادّه‌ی حمایت و ریشه‌ی حمایت و مانند اینها از این اشراب (۳) شده. محکم دفاع کند از یک کسی، بدون هیچ منطقی.

وَ الغَضَب

و خشمگین شدن، که اختیاریِ انسان نیست؛ چون غضب، عقل را تحت تأثیر قرار می‌دهد. انسان واقعاً باید پناه ببرد! آدم وقتی عصبانی شد، خیلی از راه‌های فهم و بصیرت جلوی انسان بسته می‌شود، انسان نمیفهمد چه کار می‌کند؛ مثلِ آدمِ مست است.

وَ البَغی

و «بغی» یعنی دشمنی کردن علیه کسی، مجموعه‌ای، چیزی، آن هم بی‌دلیل. از روی احساسات نفْسانی، انسان با یک کسی بیخودی دشمنی کند؛ این بغی است.

وَ الحَسَد

و یکی هم حسد؛ از حسد هم باید پناه برد به خدا، که مایه‌ی رنج خود و دیگران است. گفت: «حسود را چه کنم کو ز خود به رنج در است ».(۴) شما به حسود هیچ بدی‌ای هم نکرده‌اید، امّا او از درونِ خود دچار رنج است. یک نعمتی را در شما میبیند، یک فضیلتی را یا امتیازی را در شما میبیند، در آتش میسوزد. شما هم هیچ بدی‌ای به او نکرده‌اید امّا او بی‌دلیل با شما بد می‌شود. حسد! که این هم خیلی چیز خطرناکی است.

۱) خصال، ج ۱، ص ۳۲۹؛ «امام صادق (علیه السّلام) فرمود: رسول خدا را عادت چنین بود که هر روز از شش چیز به خدا پناه می‌برد؛ از شک و شرک و جانب‌داری بیجا و خشم و ستم و رشک.»

۲) سوره‌ی فتح، بخشی از آیه‌ی ۲۶؛ «آنگاه که کافران در دل‌های خود، تعصّب، [آن هم] تعصّب جاهلیّت ورزیدند. …»

۳) بهره‌گرفته

۴) سعدی. گلستان، باب اوّل؛ «توانم آنکه نیازارم اندرونِ کسی / حسود را چه کنم کو ز خود به رنج در است»