حادثههای معادن همیشه با داستانهای تلخ همراه بودهاند. اما حادثه معدن طبس نه تنها به دلیل از دست دادن جانهای گرانبها یک تراژدی است، بلکه به دلیل نوع برخورد با هشدارهای معدنچیان پیش از حادثه و رفتار غیراخلاقی با پیکرهای جانباختگان، دردناکتر شده است. این حادثه ابعادی فراتر از یک فاجعهی طبیعی داشت؛ عدم رعایت ایمنی و بیتوجهی به هشدارها، معدنچیان را به سوی مرگ کشاند.
به گزارش کارگر آنلاین ، روز حادثه، بوی گاز در عمق معدن طبس به وضوح احساس میشد؛ یک هشدار جدی که هر معدنچی را به یاد خطر انفجار و خفگی میاندازد. طبق گزارشهای شاهدان عینی و خانوادههای معدنچیان، کارگران از این موضوع باخبر بودند و بارها به مسئولان هشدار دادند. یکی از بستگان معدنچیان از جزییات روز حادثه پرده برداشته است:
"معدنچیان به وضوح گفته بودند که بوی گاز خطرناکی در معدن احساس میشود. اما به جای توجه به این هشدارها، به آنها گفته شد که اگر نمیتوانید ادامه دهید، تسویه کنید و از کار خارج شوید!"
این جمله از زبان یکی از بستگان جانباختگان، نشاندهندهی بیتوجهی مسئولان به جان کارگران و اولویت دادن به تولید بر ایمنی است. فشار بر کارگران برای ادامهی کار در شرایط ناایمن، آنها را به سوی سرنوشتی تلخ سوق داد. عدم رعایت ایمنیهای پایهای در چنین محیطهای خطرناکی، تنها یک اشتباه ساده نیست؛ بلکه معادل با محکوم کردن افراد به مرگ است.
اما فاجعه تنها به همینجا ختم نشد. پس از انفجار و از دست دادن جان عزیزان، خانوادهها با نوع دیگری از بیاحترامی و دلشکستگی مواجه شدند. همسر یکی از معدنچیان جانباخته از لحظهای که برای دریافت جسد همسرش به باغ رضوان رفته بود، با بغض صحبت میکند:
"وقتی به من گفتند که بیایم و جسد همسرم را تحویل بگیرم، هیچ آمادگی نداشتم که با چنین صحنهای مواجه شوم. به من یک پلاستیک دادند و گفتند جسد همسرم را از زمین جمع کنم. بعد از آن هم جسدهای معدنچیها را در پلاستیکهایی انداختند و به سمت ما پرت کردند."
این رفتار غیراخلاقی و بیاحترامی به اجساد، نه تنها درد و رنج خانوادههای داغدار را چند برابر کرد، بلکه نشان از بیتوجهی مسئولان به کرامت انسانی است. بیاحترامی به پیکرهای جانباختگان در این حادثه، آخرین ضربه بر پیکر خسته و آسیبدیدهی خانوادههایی بود که تنها امیدشان بازگشت عزیزانشان بود.
حادثهی معدن طبس نه تنها یک تراژدی انسانی بود، بلکه بازتابی از مشکلات عمیقتری در سیستم مدیریت معادن و توجه به حقوق کارگران است. این فاجعه نباید به عنوان یک حادثهی معمولی از ذهن جامعه پاک شود؛ بلکه باید درسی برای آینده باشد تا جان کارگران هرگز قربانی بیتوجهی و بیمسئولیتی نشود. احترام به کارگران و رعایت اصول ایمنی، نه تنها یک وظیفه اخلاقی، بلکه حقی است که نباید نادیده گرفته شود. این فاجعه، زنگ خطری است که باید مسئولان را به فکر فرو برد.