ماجرای هولناک انفجار معدنجوی طبس و تلفات و خسارات آن، جامعه را به طور ویژه به سمت رسانهها به خصوص فضای مجازی کشاند. اطلاع از میزان تلفات و خسارات در حوادث برای مردم بسیار مهم است و اگر این اطلاعات کنترل شده، متقن و از منابع رسمی به مردم نرسد، آنان را به سمت شایعات و فضاهای خبری غیررسمی سوق خواهد داد و این مسئله از یکسو جامعه را نسبت به آنچه رخ داده نگرانتر میکند و از سوی دیگر به اعتماد رسانه لطمه میزند.
متأسفانه در حادثه سیویکم شهریور معدن طبس، بار دیگر شاهد خلأ اطلاعرسانی بودیم و آمار جانباختگان و اطلاعات پیرامون آنچه سبب بروز حادثه شده مخاطبان را سردرگم و مضطرب میکرد. به طوری که دبیر انجمن زغالسنگ ایران در میان خبرنگاران عنوان میکند که تجهیزات معدن طبس کاملاً مکانیزه بوده و بدون شک این معدن به لحاظ استفاده از ماشینآلات ایمن بوده و طی 20 سال اخیر از هیچ سازمان نظارتی اخطاری نگرفته است. حال آنکه وزیر کشور مدعی است که با مقصران برخورد خواهد شد!
البته در یک حادثه با ابعاد گسترده آن هم در عمق معدن، بدیهی است که اطلاعات با تأخیر به رسانهها برسد، اما مدیریت بحران و اینکه اطلاعات و اخبار به صورت واحد به افکار عمومی منتقل شود، امری بسیار مهم است.
انفجار در معدن طبس هر چند به لحاظ ابعاد ایمنسازی، آموزشهای ویژه به کارگران، نیازی که روز تعطیل کارگران را به عمق زمین کشانده و ... قابل بررسی و پیگیری قضایی است، اما در واقع ماجرایی تلخ است که میتوانست در هر کشور و منطقه از دنیا اتفاق بیفتد. آنچه در این گذار باید صورت گیرد، تدبیر جدی مسئولان در مدیریت بحران برای داشتن کانال اطلاعرسانی و نحوه پردازش اطلاعات و انتقال آن به افکار عمومی است تا شایعات و اخبار جعلی، اتفاقات مدنی و اجتماعی را به سمت مسائل سیاسی هُل نداده و آن را به مسئله ملی بدل نکند.