برای ما مشخص نشد که سند انتساب این بیان به "نیچه" کدام است؟ چرا که میدانید در فضای مجازی، هر مطلبی را به نام هر کسی که بخواهند منتشر میکنند. اما حال فرض میکنیم که این سخن، واقعاً بیان "نیچه" باشد.
●- پرسش نخست این است که «آیا اساساً "نیچه" به توحید و معاد، شناخت و اعتقادی دارد که راجع چگونگیها و حکمتهایش چون و چرا نماید»؟! آیا او به حشر، آن دنیا، قیامت و بهشت و جهنم اعتقاد دارد و حالا در فایدۀ سوختن ظالمان برای مظلومان سؤال دارد؟!
●- باید تکبر و نیز عوامی در نامگرایی را کنار گذاشت. روشن نشدن یک مطلب برای شخصی چون "نیچه"، دلیل نمیشود تا موضوع خودش در ابهام باشد. به قول حکما: «عَدَمُ الوِجدانِ لا یدلُّ عَلی عَدم الوُجود»، یعنی: «نشناختن، دلیل بر وجود نداشتن نیست».
بنابراین، اگر کسی مدعی شود: «چون من ندانستم، نفهمیدم و برای من روشن نشد، پس کلاً نامعلوم و مبهم است»، نشان از جهل به همراه تکبرش دارد که خودش را ملاک گرفته است!
●- "نیچه" یا هر کسی که چنین میگوید، مسئله را بسیار مادی و آن هم سطحی در نظر گرفته است. او گمان دارد که "مجازاتِ مجرم" حتماً باید سودی ظاهری برای صاحب حق داشته باشد! و اگر این منطق درست باشد، بسیاری از مجازاتهای دنیوی نیز سودی برای صاحب حق ندارند؛ پس باید کنار گذاشته شوند تا فاسدان، مجرمان، جنایتکاران و ...، با خیال راحت به جرم خود ادامه دهند و بیفزایند!
مثلاً اعدام یا حبس ابد قاتل، چه سودی برای مقتول دارد – ده یا پانزده سال زندان برای یک متجاوز، چه سودی برای قربانی دارد – محکومیت جنایتکاران جنگی، حبس یا حتی اعدام آنها، چه سودی برای قربانیان، بیخانمانها، آواره شدگان و محروم شدگان از زندگی دارد و ...؟!
●- بنابراین، مکافات عمل، چه ثواب باشد و چه عقاب و عذاب، نتیجۀ عمل خود شخص میباشد، نه پاسخ و نتیجهای برای دیگران.
آیا به بهشت رفتن یک شهید، ضرری به قاتل او میرساند که به جهنم رفتن ظالم، سودی برای شهید داشته باشد؟!
●- قیامت، روز "تُبلی السّرائر" است، یعنی تمامی اسرار، آنجا آشکار میشود؛ خواه نیّات و عملکردهای پنهانی خوب و بد باشد، و خواه نتیجۀ هر عملی که در خودش مستور میباشد.
به عنوان مثال: حقیقت کتمان آیات الهی و فروش آنها برای لقمهای بیشتر و چربتر، آتش است و در قیامت این حقیقت، بیرون میریزد و روی باطنیاش آشکار میگردد:
«إِنَّ الَّذِینَ یَکْتُمُونَ مَا أَنْزَلَ اللَّهُ مِنَ الْکِتَابِ وَیَشْتَرُونَ بِهِ ثَمَنًا قَلِیلًا أُولَئِکَ مَا یَأْکُلُونَ فِی بُطُونِهِمْ إِلَّا النَّارَ وَلَا یُکَلِّمُهُمُ اللَّهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ وَلَا یُزَکِّیهِمْ وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ» (البقره، 174)
ترجمه: کسانى که کتمان مىکنند آنچه را خدا از کتاب نازل کرده، و آن را به بهاى کمى مىفروشند، آنها جز آتش چیزى نمىخورند؛ (و هدایا و اموالى که از این رهگذر به دست مىآورند، در حقیقت آتش سوزانى است) و خداوند، روز قیامت، با آنها سخن نمىگوید؛ و آنان را پاکیزه نمىکند؛ و براى آنها عذاب دردناکى است.
جزای محق و مظلوم:
بنابراین، جزای مجرم، به خاطر تلافی و سود رساندن به مُحق، مظلوم و صاحب حق نمیباشد، بلکه جزا و نتیجۀ عملکرد خودش میباشد. ثواب (پاداش) مؤمنی که مُحق، مظلوم و صاحب میباشد را نیز با جزای مجرم نمیدهند، بلکه اجر و پاداش مضاعفی است که بابت ایمان، تقوا، عمل صالح، صبر، مجاهدتش در راه بندگی خدا به او میدهند. به این آیات توجه نمایید:
«إِنَّهُ کَانَ فَرِیقٌ مِنْ عِبَادِی یَقُولُونَ رَبَّنَا آمَنَّا فَاغْفِرْ لَنَا وَارْحَمْنَا وَأَنْتَ خَیْرُ الرَّاحِمِینَ»
ترجمه: در حقیقت، گروهی از بندگان من مىگفتند: پروردگارا! ما ایمان آوردهایم، پس ما را بیامرز و به ما مهربانى کن، چه آن که تو بهترین مهربانانى.
«فَاتَّخَذْتُمُوهُمْ سِخْرِیًّا حَتَّى أَنْسَوْکُمْ ذِکْرِی وَکُنْتُمْ مِنْهُمْ تَضْحَکُونَ»
ترجمه: و شما آنان را به مسخره مىگرفتید، تا جایى که این کارتان شما را از یاد من به فراموشى انداخت و شما همواره به آن مؤمنان مىخندیدید!
«إِنِّی جَزَیْتُهُمُ الْیَوْمَ بِمَا صَبَرُوا أَنَّهُمْ هُمُ الْفَائِزُونَ» (المؤمنون، 109 - 111)
ترجمه: ولى من امروز آنها را بخاطر صبر و استقامتشان پاداش دادم؛ آنها پیروز و رستگارند!
●- دقت شود که نمیفرماید: «به خاطر مسخره کردن شما، به آنها پاداش میدهم؛ بلکه میفرماید: «به خاطر صبر، استقامت و پایداریشان به آنها پاداش میدهم».
●- بنابراین، اگر چه قیامت "یَوْمُ التَّغَابُنِ – روز پشیمانی" و نیز "یَوْمَ الْحَسْرَةِ – روز حسرت خوردن" نیز هست، اما فرد مؤمن، صالح و صابر را به خاطر دماغ سوخته دادن به کافر، فاسد و مجرم به بهشت نمیبرند و عذاب آنها نیز برای فایده بردن صاحب حق نمیباشد، بلکه هر کسی به نتیجه و سزای اعمال خودش میرسد.
فایده عدالت:
اما در عین حال، عدالت سراسر فایده است و فایده عدالت نیز عمومی میباشد. وقتی اهل بهشت به اهل جهنم مینگرند و یا از احوال آنان باخبر میشوند، نمیگویند: «بهبه، چه خوب شد که آنها معذب شدهاند»، بلکه میگوید: «چه خب شد که من از آنها نبودم – چه خوب شد که فریب آنها را نخوردم – الحمدلله که ما را به صراط مستقیم هدایت نمود و به سعادت ابدی رساند»:
«إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ یَهْدِیهِمْ رَبُّهُمْ بِإِیمَانِهِمْ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهِمُ الْأَنْهَارُ فِی جَنَّاتِ النَّعِیمِ * دَعْوَاهُمْ فِیهَا سُبْحَانَکَ اللَّهُمَّ وَتَحِیَّتُهُمْ فِیهَا سَلَامٌ وَآخِرُ دَعْوَاهُمْ أَنِ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ» (یونس علیه السلام، 9 و 10)
ترجمه: (ولى) کسانى که ایمان آوردند و کارهاى شایسته انجام دادند، پروردگارشان آنها را در پرتو ایمانشان هدایت مىکند؛ از زیر (قصرهاى) آنها در باغهاى بهشت، نهرها جارى است * گفتار (و دعاى) آنها در بهشت این است که: «خداوندا، منزهى تو!» و تحیّت آنها در آنجا: سلام؛ و آخرین سخنشان این است که: «حمد، مخصوص پروردگار عالمیان است!»
و وقتی اهل جهنم به جایگاه و اوضاع خود مینگرند، و در مقابل، بهشتی که از آن محروم شدهاند را میفهمند، میگویند: ای کاش اسیر هوای نفس نمیشدیم – ای کاش تسلیم شیاطین جنّ و انس نمیشدیم و ولایت آنان را بر خود مستولی نمیکردیم - ای کاش به دعوت فرستادگان خداوند سبحان توجه مینمودیم – ای کاش برای دنیای فانی، این همه ظلم،گناه و فساد نمیکردیم – ای کاش با آن افراد منحرف و گناهکار، رفاقت نمینمودیم ... و کارمان به اینجا ختم نمیشد:
«وَیَوْمَ یَعَضُّ الظَّالِمُ عَلَى یَدَیْهِ یَقُولُ یَا لَیْتَنِی اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبِیلًا * یَا وَیْلَتَى لَیْتَنِی لَمْ أَتَّخِذْ فُلَانًا خَلِیلًا * لَقَدْ أَضَلَّنِی عَنِ الذِّکْرِ بَعْدَ إِذْ جَاءَنِی وَکَانَ الشَّیْطَانُ لِلْإِنْسَانِ خَذُولًا» (الفرقان، 27 تا 29)
ترجمه: و (به خاطر آور) روزى را که ستمکار دست خود را (از شدّت حسرت) به دندان مىگزد و مىگوید: «اى کاش با رسول (خدا) راهى برگزیده بودم (تبعیت مینمودم) * اى واى بر من، کاش فلان (شخص گمراه) را دوست خود انتخاب نکرده بودم * به راستی که او مرا از یادآورى (حق) گمراه ساخت بعد از آنکه (یاد حق) به سراغ من آمده بود!» و شیطان همیشه خوارکنند انسان بوده است!
●- بنابراین، عدالت همیشه مفید است، همیشه به خیر بشر است، همیشه نتایج و فواید بسیاری دارد که سبب شناخت، هدایت، رشد و تعالی کسانی میشود که طالب هدایت هستند.
بهشتیان بیشتر و بیشتر، خدا و تحقق وعدههایشان را میبینند و از سعادت ابدی و نعمات دائمی خداوند منّان بهرهمند میگردند؛ و جهنمیان نیز با این عدالت، خدا و خود و صدق آن چه به آنها وعده داده شده بود را میشناسند؛ اگر چه دیگر نجاتشان نمیدهد؛ چون باید در دنیا میشناختند، ایمان میآوردند و عمل مینمودند:
«وَلِلَّذِینَ کَفَرُوا بِرَبِّهِمْ عَذَابُ جَهَنَّمَ وَبِئْسَ الْمَصِیرُ»
- و براى کسانى که به پروردگارشان کافر شدند عذاب جهنّم است، و بد فرجامى است!
«إِذَا أُلْقُوا فِیهَا سَمِعُوا لَهَا شَهِیقًا وَهِیَ تَفُورُ»
- هنگامى که در آن افکنده شوند صداى وحشتناکى از آن مىشنوند، و این در حالى است که پیوسته مىجوشد!
«تَکَادُ تَمَیَّزُ مِنَ الْغَیْظِ کُلَّمَا أُلْقِیَ فِیهَا فَوْجٌ سَأَلَهُمْ خَزَنَتُهَا أَلَمْ یَأْتِکُمْ نَذِیرٌ»
- نزدیک است (دوزخ) از شدّت غضب پاره پاره شود؛ هر زمان که گروهى در آن افکنده مى شوند، نگهبانان دوزخ از آنها مى پرسند: «مگر بیم دهندۀ الهى به سراغ شما نیامد؟!»
«قَالُوا بَلَى قَدْ جَاءَنَا نَذِیرٌ فَکَذَّبْنَا وَقُلْنَا مَا نَزَّلَ اللَّهُ مِنْ شَیْءٍ إِنْ أَنْتُمْ إِلَّا فِی ضَلَالٍ کَبِیرٍ»
- مىگویند: «آرى، بیم دهنده به سراغ ما آمد، ولى ما او را تکذیب کردیم و گفتیم: خداوند هرگز چیزى نازل نکرده، و شما در گمراهى بزرگى هستید!»
«وَقَالُوا لَوْ کُنَّا نَسْمَعُ أَوْ نَعْقِلُ مَا کُنَّا فِی أَصْحَابِ السَّعِیرِ»
- و مىگویند: «اگر ما گوش شنوا داشتیم یا تعقّل مىکردیم، در میان دوزخیان نبودیم!»
مشارکت و همافزایی – پرسش و نشانی لینک پاسخ، جهت ارسال به دوستان در فضای مجازی.
1111ش