سالهاست که شبکه نمایش خانگی به عنوان رقیبی جدی برای تلویزیون، جای خود را در سبد مصرف فرهنگی خانوادههای ایرانی باز کرده است. تنوع و جذابیت ظاهری این پلتفرمها، بسیاری را به سمت خود کشانده و این صنعت نوپا را به یکی از پرسودترین عرصههای فرهنگی کشور تبدیل کرده است. اما نگاهی دقیقتر به محتوای تولید شده در این فضا، زنگ خطری جدی را به صدا درمیآورد.
متاسفانه، بخشی از تولیدات نمایش خانگی نه تنها در راستای ارتقای فرهنگ و هنر ایرانی نیستند، بلکه به ترویج و عادیسازی "گفتمانهای خطرناک" میپردازند. این "گفتمانها" شامل مضامینی چون روابط غیراخلاقی، مصرف مشروبات الکلی، تحریف تاریخ، و حتی زیر سوال بردن ارزشهای دینی و ملی میشوند.
چرا باید در اوج حمایت ملت ایران از مردم مظلوم فلسطین، سریالهایی در نمایش خانگی تولید شوند که علیه مقاومت تصویرسازی میکنند؟ چرا باید آثاری ساخته شوند که به جای ترویج امید و همدلی، جهانی تاریک، ناامن و بیخدا را به تصویر میکشند؟
این سوالات، ابعادی فراتر از یک سهلانگاری ساده را نشان میدهند. به نظر میرسد جریانی آگاهانه در تلاش است تا با سوءاستفاده از ظرفیت نمایش خانگی، ارزشهای فرهنگی و اخلاقی جامعه را تخریب و هنجارهای نامناسب را جایگزین آن کند.
نکته نگرانکنندهتر، "شبهنوآر" شدن ژانر غالب در این تولیدات است. جهانی ناامن و سیستماتیک فاسد که در آن، اقدامات فردی و شورشی به عنوان تنها راه نجات معرفی میشوند. این تصویرسازی، به القای عدم اعتماد به ساختارهای رسمی و قانونی کشور میانجامد و مخاطب را از واقعیتهای جامعه دور میکند.
برخی از این سریالها چنان از بافت فرهنگی و اجتماعی ایران فاصله دارند که گویی در جهانی دیگر ساخته شدهاند. آنها هیچ نسبتی با ایرانی که میلیونها نفر از مردمش در راهپیمایی اربعین شرکت میکنند، برقرار نمیسازند و تنها به نمایش "برشهایی خاص و اغلب منفی" از جامعه اکتفا میکنند.
توقیف برخی سریالها و مسدود شدن موقت پلتفرمها، نمونهای از چالشهای موجود در این عرصه است، اما برخورد قاطع با این تخلفات، تنها بخشی از راه حل است. "نقصان در حوزه حکمرانی فرهنگی محتوا"، چالشی استراتژیک است که نیازمند عزمی جدیتر، نگاهی راهبردیتر و اقداماتی قاطعانهتر از سوی تمامی نهادهای مسئول، بهویژه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و شورای عالی انقلاب فرهنگی است.
نباید اجازه داد این "فرصت بالقوه" به "تهدیدی بالفعل" تبدیل شود. زمان آن فرارسیده است که با رویکردی انقلابی و دغدغهمند، برای ساماندهی این اقیانوس پرتلاطم محتوا چارهاندیشی شود تا نمایش خانگی در مسیر تعالی فرهنگ و هنر ایران اسلامی قرار گیرد و از تبدیل شدن آن به ابزاری برای تخریب فرهنگی و اخلاقی جامعه، به ویژه نسل جوان، جلوگیری به عمل آید.