مقدمه:در فضای رسانهای معاصر، که شاهد سیطرهی پیامهای هیجانمحور هستیم، نظریه "تبخیر هیجانی در روابط عمومی" چارچوبی تحلیلی ارائه میدهد که بر ماهیت گذرا و سطحی برخی ارتباطات تأکید دارد. این نظریه، که خود نقدی بر رویکردهای روابط عمومی مدرن است، به درک ارتباط تنگاتنگ میان "تبخیر هیجانی"، "تفکر انتقادی" و "سواد رسانهای" در فرایند اثربخشی و ماندگاری پیام یاری میرساند. این یادداشت به تشریح این پیوند چندوجهی میپردازد.
۱. تبخیر هیجانی به مثابه مانعی برای تفکر انتقادی: ماهیت اصلی نظریه "تبخیر هیجانی" در این است که پیامهایی که صرفاً بر تحریک هیجانات متکی هستند، بدون پیوند عمیق با عقلانیت و منطق، در معرض فراموشی و "تبخیر" قرار میگیرند. در این میان، تفکر انتقادی به عنوان یک فرایند شناختی حیاتی، در مواجهه با چنین پیامهایی ناکارآمد میماند.
نقد ضمنی به رویکردهای هیجانمحور: زمانی که پیامها به گونهای طراحی میشوند که هیجانات را به سرعت برمیانگیزند اما فرصت تأمل و "تأمل" را از مخاطب سلب میکنند، عملاً مانع فعالسازی "تفکر انتقادی" میشوند. مخاطب به جای تحلیل منطقی، بررسی شواهد، ارزیابی اعتبار منابع، و سنجش صحت پیام، درگیر واکنش هیجانی اولیه میگردد. کارکرد ابزاری پیامهای هیجانی: در واقع، پیامهای هیجانی میتوانند به عنوان ابزاری برای "فرار از تفکر انتقادی" عمل کنند. با تحریک آنی احساسات، مخاطب از مرحلهی ضروری تحلیل و ارزیابی منطقی عبور داده میشود، که این خود منجر به "تبخیر" پیام در گذر زمان میگردد.
۲. تفکر انتقادی به مثابه سد دفاعی در برابر تبخیر هیجانی:در مقابل، بسط و تقویت مهارتهای تفکر انتقادی در مخاطب، به عنوان یک "واکسیناسیون" در برابر پدیدهی تبخیر هیجانی عمل میکند.
تشخیص و پردازش متعادل: فرد دارای تفکر انتقادی، قادر است هیجانی بودن افراطی یک پیام را تشخیص دهد. او به دنبال لایههای منطقی، شواهد مستند و اعتبار منبع پیام میگردد و در نهایت، پیام را با دیدگاهی متعادلتر و عمیقتر پردازش میکند. افزایش ماندگاری پیام:* تفکر انتقادی، پیام را قادر میسازد تا از مرحلهی واکنش هیجانی اولیه فراتر رفته و وارد فرایندهای شناختی عمیقتر (تحلیل، ارزیابی، و ادغام با دانش پیشین) شود. این گذار، عامل مؤثری در افزایش ماندگاری و اثربخشی بلندمدت پیام خواهد بود.
۳. سواد رسانهای: ابزار درک و مقابله با تبخیر هیجانی: سواد رسانهای، به عنوان مجموعهای از مهارتها و دانش، نقشی کلیدی در درک و مدیریت پدیدهی تبخیر هیجانی ایفا میکند.
آگاهی از مکانیزمهای پیامسازی: سواد رسانهای به مخاطب توانایی درک این موضوع را میدهد که چگونه پیامها، بهویژه در رسانههای نوین، برای برانگیختن واکنشهای هیجانی خاص طراحی میشوند.
شناسایی پیامهای "تبخیر شونده": فرد دارای سواد رسانهای میتواند پیامهایی را که صرفاً بر هیجان تکیه دارند و فاقد عمق، منطق یا ارتباط با واقعیتهای پایدار هستند، شناسایی کند.
این توانایی، تشخیص پیامهای در معرض "تبخیر" را تسهیل میبخشد.
تقویت تفکر انتقادی: سواد رسانهای، بستر اصلی برای فعالسازی و تقویت تفکر انتقادی است. در مواجهه با انبوه اطلاعات و پیامهای رسانهای، این سواد است که به فرد کمک میکند تا پیامها را به طور انتقادی ارزیابی کند.
نقدی که نظریه "تبخیر هیجانی" بر روابط عمومی مدرن وارد میکند:
این نظریه به شکلی ظریف، رویکردهای روابط عمومی را که صرفاً بر "جلب توجه لحظهای" یا "وایرال شدن" پیام از طریق هیجان تمرکز دارند، مورد نقد قرار میدهد. چنین رویکردهایی، بدون توجه به ماندگاری و عمق تأثیر، پیام را در معرض تبخیر قرار داده و از دستیابی به اهداف بلندمدت (مانند ایجاد اعتماد، تغییر نگرش پایدار، یا وفاداری) باز میدارند. لذا، روابط عمومی مدرن نیازمند بازنگری در استراتژیهای خود، با در نظر گرفتن پیامدهای بلندمدت و عمقبخشی به ارتباطات است.
نتیجهگیری:
نظریه "تبخیر هیجانی در روابط عمومی" با برجسته کردن اهمیت "ماندگاری پیام" و "عمقبخشی به آن"، بر ضرورت تقویت "تفکر انتقادی" تأکید میورزد و "سواد رسانهای" را به عنوان ابزار کلیدی برای درک و مقابله با این پدیده معرفی مینماید. این نظریه، رویکردی انتقادی به اتکای بیش از حد بر هیجان در تولید پیامهای روابط عمومی دارد و خواستار توجه به تأثیرگذاری عمیقتر و پایدارتر بر مخاطب است.
نویسنده: بهزاد تیمورپور (صاحب نظریه تبخیر هیجانی در روابط عمومی)