این حادثه هولناک بیست و سوم دی سال 98 در منطقه کوهسنگی مشهد هنگامی رخ داد که سرنشینان یک دستگاه پراید، پزشک مشهدی را تا خیابان حکیم نظامی تعقیب کردند. آن ها در تاریکی شب این پزشک میان سال را که پیاده به طرف منزلش در حرکت بود به زور داخل خودرو انداختند و او را به مکان نامعلومی بردند. چند دقیقه بعد در شرایطی که عقربه های ساعت حدود 9:30 را نشان می داد یک پزشک متخصص زنان و زایمان با پلیس 110 تماس گرفت و در حالی که از شدت نگرانی صدایش به لرزه افتاده بود خبر ربوده شدن شوهرش به دست افراد ناشناس را داد. او گفت: شوهرم که پزشک عمومی است از خط تلفن خودش با من تماس گرفت که افرادی او را ربوده اند و من باید 200 سکه طلا برای آزادی اش فراهم کنم! این زن ادامه داد: در همین حال مردی ناشناس گوشی تلفن را از دست همسرم چنگ زد و مرا تهدید کرد که فقط باید 200 سکه طلا برایشان تهیه کنم تا بعد با من تماس بگیرند.
در پی گزارش ماجرای آدم ربایی، بلافاصله نیروهای انتظامی مشهد وارد عمل شدند و ماجرا را به دیگر یگان های اطلاعاتی و امنیتی نیز اطلاع دادند اما با توجه به اهمیت و حساسیت موضوع و با دستور سردار محمدکاظم تقوی (فرمانده انتظامی خراسان رضوی) بی درنگ پیگیری این پرونده به گروه تخصصی کارآگاهان اداره جنایی پلیس آگاهی خراسان رضوی سپرده شد و بدین ترتیب جلسات کارشناسی برای بررسی زوایای مختلف ماجرای آدم ربایی درحضور سرهنگ جواد شفیع زاده (رئیس پلیس آگاهی خراسان رضوی) در دستور کار قرار گرفت. گزارش خراسان حاکی است، در حالی که عملیات ردیابی و رصدهای اطلاعاتی با فرماندهی سرهنگ محمدرضا غلامی ثانی (رئیس سابق اداره جنایی پلیس آگاهی) آغاز شده بود، همزمان آموزش های لازم برای برخورد و نحوه پاسخ گویی خانواده گروگان به تماس های آدم ربایان توسط کارآگاهان ارائه شد تا خونسردی خود را هنگام گفت و گو با گروگان گیران حفظ کنند چرا که پلیس در کنار آن ها قرار داشت و مراقب اوضاع بود. از سوی دیگر نیز حفظ جان گروگان مهم تر از سرعت عمل پلیس در این پرونده آدم ربایی بود و کارآگاهان باید طوری غیرمحسوس عمل می کردند که گروگان گیران متوجه حضور پلیس در ماجرا نشوند به همین دلیل کارآگاهان برای شناسایی مخفیگاه گروگان گیران به همکاری سربازان گمنام امام زمان(عج) نیاز داشتند.
این گونه بود که گروهی از نیروهای اداره کل اطلاعات خراسان رضوی به یاری کارآگاهان پلیس آگاهی آمدند و با استفاده از شیوه های اطلاعاتی وارد عمل شدند. همزمان با رصدها و پایش های اطلاعاتی، بررسی های میدانی کارآگاهان مشخص کرد پزشک میان سال (گروگان) که در منطقه شهرک شهید رجایی مطب دارد، در شیفت بعدازظهر منشی نداشت وهمچنین با اتوبوس یا مترو به منزلش می رفت بنابراین آدم ربایی باید در همین مسیر رخ داده باشد. با مشخص شدن مسیر تردد پزشک عمومی، عملیات وارد مرحله جدیدی شد تا این که دوباره گروگان گیران با همسر پزشک مذکور تماس گرفتند و ادعاهای خود را تکرار کردند. این در حالی بود که ردیابی های اطلاعاتی از حضور آدم ربایان در منطقه کمربند سبز مشهد و در نزدیکی یک روستا حکایت داشت. از طرف دیگر شناسایی افراد مشکوکی که به مطب پزشک رفت و آمد داشتند یا با او در ارتباط بودند، کارآگاهان را به سوی مردی کشاند که در سال های گذشته به عنوان راننده در خدمت دکتر بود! گزارش خراسان حاکی است، شاخه دیگری از فعالیت های اطلاعاتی کارآگاهان که در مسیر ربایش پزشک متمرکز شده بود، نشان داد وی با یک دستگاه پراید ربوده شده است که مشخصات خودروی مذکور با خودروی پراید دختر راننده سابق پزشک گروگان مطابقت داشت. در حالی که بررسی های میدانی درباره راننده مذکور ادامه داشت، سرنخ هایی از پسر راننده به نام رضا به دست آمد که مردی معتاد و بیکار است و در منطقه شهرک شهید رجایی سکونت دارد! همین اطلاعات کافی بود تا عملیات پلیس در این باره متمرکز شود به همین دلیل کارآگاهان بلافاصله با صدور دستورات ویژه ای از سوی قاضی اسماعیل عندلیب (معاون دادستان مرکز خراسان رضوی) که سوابق ارزشمندی در رسیدگی به پرونده های جنایی و مهم قضایی را در کارنامه خود دارد، به سراغ دختر راننده سابق پزشک رفتند. آن ها که از تجربیات ارزنده قاضی عندلیب بهره می بردند، در یک عملیات اطلاعاتی و نامحسوس به سرنخ هایی مهم از کلاف پیچیده ماجرای آدم ربایی رسیدند که نشان می داد مادر رضا ساختمانی نیمه ساز در شهرک شهید رجایی دارد، چند ساعت بعد با همکاری صمیمانه سربازان گمنام امام زمان(عج) در اداره کل اطلاعات خراسان رضوی، کارآگاهان مخفیگاه مذکور را در حالی شناسایی کردند که بررسی ها مشخص کرد پزشک مشهدی با پراید خواهر «رضا» ربوده شده است بنابراین عملیات با دستور بازپرس شعبه 410 دادسرای عمومی و انقلاب مشهد آغاز شد و نیروهای دایره مبارزه با آدم ربایی پلیس آگاهی نیمه شب وارد ساختمان نیمه ساز شدند و دو عضو باند گروگان گیری را در همین منزل مسکونی به دام انداختند. این درحالی بود که پزشک مذکور با دست و پاهای بسته و در طبقه دوم ساختمان به طور اسفباری نگهداری می شد.
وقتی کارآگاهان، پزشک را نجات دادند و دست و پاهایش را گشودند هنوز باور نمی کرد که پلیس به یاری او شتافته است.
مرد میان سال در شوک بود و از سرما به خود می لرزید.
کارآگاهان بلافاصله عملیات را برای دستگیری نفر سوم باند ادامه دادند و او را نیز در منزلی در همان اطراف خیابان بسکابادی به دام انداختند. پزشک که بعد از بازشدن قفل و زنجیر از دست و پاهایش اشک می ریخت و اطرافش فقط با مقداری پلاستیک به صورت آلونک درآمده بود، با اشاره دست از کارآگاهان تشکر می کرد و ...
کشف گوشی گروگان در جاده کمربند سبز مشهد نیز بیانگر آن بود که گروگان گیران گوشی تلفن همراه پزشک را در کنار جاده مخفی کرده بودند و هر بار از همان مکان تماس می گرفتند. در همین حال سه متهم این پرونده که رضا 36 ساله، علی 30 ساله و عماد 31 ساله بودند برای انجام تحقیقات بیشتر به مقر انتظامی هدایت شدند و در بازجویی ها به جرم خود اقرار کردند. آن ها در حضور قاضی امیری نیز آدم ربایی به قصد اخاذی را به گردن گرفتند و مدعی شدند که با وسوسه های رضا دست به آدم ربایی زده اند.
با پایان مراحل تحقیقات، کیفر خواست متهمان در دادسرای عمومی و انقلاب مشهد صادر شد و این پرونده با توجه به اهمیت و حساسیت خاصی که داشت با نظر مدیران قضایی استان در شعبه ششم دادگاه کیفری یک خراسان رضوی مورد رسیدگی دقیق قرار گرفت. درجلسات محاکمه که به ریاست قاضی جواد شاکری و مستشاری قاضی هادی دنیا دیده برگزار شد متهمان به صراحت ارتکاب جرم را پذیرفتند چرا که می دانستند در حضور قضات با تجربه دادگاه هیچ راه گریزی برای فرار از مجازات ندارند و باید حقیقت موضوع را بیان کنند. این بود که از همان جلسه اول که پای میز محاکمه ایستادند به سوالات تخصصی قضات پاسخ دادند و راز این آدم ربایی وحشتناک را فاش کردند. رضا جوان 36 ساله در پاسخ به سوال قاضی دنیادیده که چگونه به نقشه آدم ربایی رسیدی؟گفت: پدرم راننده دکتر (گروگان) بود ولی برخی از روزهایی که پدرم کاری داشت من به جای او پزشک را با خودرو به منزلش می رساندم. در مسیر حرکت زمانی که با یکدیگر گفت وگو می کردیم او از قیمت ارز و سکه سخن می گفت یا مرا نصیحت می کرد که طلا بخرم! به همین دلیل فکر می کردم او باید سکه های طلای زیادی داشته باشد! از همان موقع چند بار وسوسه شدم که با همدستی عماد و علی دست به آدم ربایی بزنیم ولی شرایط مهیا نمی شد تا این که دوباره در سال 98 همین وسوسه به سراغم آمد و این بار نقشه خودمان را عملی کردیم. او همچنین در پاسخ به سوال قاضی شاکری (رئیس دادگاه) که پرسید آیا برای گروگان گیری با افراد دیگری هم مشورت کردید؟ گفت: بله! سه نفری نزد یک رمال رفتیم تا آینده را پیش بینی کند البته درباره این موضوع که قصد چه کاری را داریم به رمال چیزی نگفتیم . او هم گفت که فقط یک نفر از شما حرف بزند که در این میان «عماد» صحبت کرد و با تایید رمال که کار خوبی است اطمینان پیدا کردیم و نقشه را به اجرا گذاشتیم.
متهمان دیگر پرونده نیز هرکدام به تشریح بخشی از ماجرای آدم ربایی پرداختند و گفتند که قرار بود 200 سکه بهار آزادی از همسر دکتر بگیریم و بین خودمان تقسیم کنیم ولی همسر دکتر مدعی بود که بیشتر از 50 سکه نمی تواند تهیه کند به همین دلیل ما دچار مشکل شده بودیم و نمی توانستیم گروگان را آزاد کنیم تا این که 9 روز بعد کارآگاهان ما را دستگیر کردند.
ما او را شکنجه نکردیم، فقط به پاهایش می زدیم که غذایش را بخورد و حتی برایش هیتر برقی آوردیم که از آن سوز سرمای زمستان دچار بیماری نشود و ... با پایان یافتن جلسات دادگاه ، قضات با تجربه شعبه ششم دادگاه کیفری یک خراسان رضوی با توجه به همکاری و اقرار صریح متهمان در مراحل رسیدگی به پرونده و همچنین با استفاده از قانون کاهش حبس تعزیری، هریک از متهمان به آدم ربایی را به تحمل 9 سال زندان و پرداخت دیه محکوم کردند. رای صادرشده از سوی دادگاه قابل فرجام خواهی است و متهمان می توانند به رای مذکور اعتراض کنند.