تاریخ : 14:16 - 1393/05/20
کد خبر : 2059
سرویس خبری :
 

کوتاه و خواندنی 24 / این ماشین برای شما شیطون میشه!

کوتاه و خواندنی 24 / این ماشین برای شما شیطون میشه!

بعد از چند روز مأموريت، با ماشين بنياد جانبازان آمده بود خانه. گفتم: «يه ده روزی ميشه تو خونه ايم. حوصله مون سر رفته. حالا كه ماشين آوردی بريم خونه مامان اينا؟

کارگرآنلاین : ، آنچه می خوانید خاطره ای است از شهید غلامرضا جان نثاری به روایت همسرش: بعد از چند روز مأموريت، با ماشين بنياد جانبازان آمده بود خانه. گفتم: «يه ده روزي ميشه تو خونه ايم. حوصله مون سر رفته. حالا كه ماشين آوردي بريم خونة مامان اينا؟ گفت: «نه!» گفتم: «خب، پس بريم گلستان شهدا.» باز گفت: «نه!» بعد هم پا شد و گفت: «من ميرم اين ماشين را بذارم بنياد و برگردم. بعدش هر جا خواستي ميريم. اين ماشـين اينجـا بمونـه، واسه شما شيطون ميشه». منبع : جام نیوز