نامه شهید ادواردو آنیلی به فرانسوا میتران ، رئیس جمهور فرانسه
با نگاه به نامه شهید آنیلی به رییس جمهور فرانسه می توان به عمق بینش و درک سیاسی این شهید نسبت به رویدادهای جهان و منطقه پی برد. بینشی که جامعه صهیونیست را به هراس افکنده بود تا دسیسه شهادتش را رقم بزنند.
کارگر آنلاین | با نگاه به نامه شهید آنیلی به رییس جمهور فرانسه می توان به عمق بینش و درک سیاسی این شهید نسبت به رویدادهای جهان و منطقه پی برد. بینشی که جامعه صهیونیست را به هراس افکنده بود تا دسیسه شهادتش را رقم بزنند.
رئیس جمهور محترم، اقای فرانسوا میتران;
با آرزوی سلامتی برای شما و خانواده محترم! مایلم در کمال احترام در مورد مساله یوگسلاوی مزاحم شما شوم. دیروز از شبکههای تلویزیونی ایتالیا فیلم زیبا و پر معنی «سارایوو» پخش شد، فیلمی که مورد حمایت وزیر فرهنگ شما بود. طبق نظریه ژنرال موریلون (Morillon)، چنین استنباط میشود که بحران یوگسلاوی، بعد از دخالت اروپای غربی که میخواست به طور مستقیم در صحنه سیاسی یوگسلاوی وارد شود و به هر قیمتی «کرواسی» و بعد «اسلوونی» را به عنوان جمهوری های مستقل به رسمیت بشناسد، جهش سریعی داشته است – اگر نخواهیم بگوییم این دخالت مخرب بوده – (مانند این که روی آتش بنزین بریزیم).
چرا اروپای غربی چنین میخواست؟ در پاسخ به این سؤال باید توجه داشت که اگر مصیبت «سارایوو» ادامه دارد، به این دلیل نیست که «سارایوو» و یا یوگسلاوی مقصر است، بلکه کلا و دقیقا مقصر اصلی اروپای غربی است که هنوز قربانی سیاست خارجهای است که بشر را در نظر ندارد و به امپریالیسم بی اساس رایج در قرن19 می اندیشد. آن چه امروزه در سارایوو روی میدهد شکست سارایوو، بوسنی و یا یوگسلاوی نیست، بلکه اروپا است که در واقع شکست خورده است. همین اروپای متحد با سیاست مردمیاش؛ اروپاست که در مقابل همه دنیا شکست میخورد. وحشیگریهایی که در بوسنی اتفاق میافتد، اگر بدتر نباشد، کما بیش شبیه اتقافاتی است که در رژیم نازیها افتاده است. به رسمیت شناختن کرواسی از جان گشئر وزیر امور خارجه آلمان، که محصول دیدگاه سیاست خارجی امپریالیستی است، شاهدی بر این ماجراست، کرواسی همیشه برای آلمان راه آبی مناسبی به دریا بوده و از سالها پیش (در زمان رژیم نازی) همیشه کرواسی رابطه خوبی با المان داشته است.
متاسفانه راه آلمان را اول ایتالیا، سپس واتیکان و سپس تمام اروپای غربی ادامه دادند. حال میبینیم دولت جان میجر در انگلستان چه میکند؟ انگلیس هر روز که میگذرد، بیشتر ناتوانی خود را در داشتن یک سیاست خارجی مدافع حقوق انسان، از خود نشان میدهد. او در اسارت دیدگاههای سطحی است که به عنوان یک دیدگاه ژئواستراتژیک به او میگوید:
«هر قدر زن و مرد و کودک کشته شوند و اردوگاههای اسرا بر پا شود، مهم نیست. مساله مهم این است که جلوی پیشرفت اسلام گرفته شود»
بی معنی است اگر به دولت لرد میجر بگوییم این جا سخن از مذهب و دین نیست، بلکه صحبت از اصالت بشری است. آنها ترجیح میدهند مسئولیت وقت کشی را به لرد اون (Owen) بسپارند تا طرح صلح بیهوده و سطحی را به پیش ببرند. این در حالیست که دو روز پیش به ملاقات نویسنده «آیات شیطانی» رفتند. گویی او نویسنده انجیل رهایی بخش آنهاست که آن هم به نوبه خود در بیانیه استقلال امریکاییها مورد اهانت قرار گرفته است. چون آنها اعتقاد به احکام الهی دارند و کیفر ابدی را چنان چه در سروده <<سان مارکو>> آمده است میپذیرند.
آقای رئیس جمهور محترم! اجازه دهید در الجزایر انتخابات آزاد برگزار شود و نتیجه آن هر چه باشد، واهمهای نداشته باشید، به تراژدی انسانی که در بوسنی اتفاق میافتد، بنگرید که هیچ ربطی به مساله ادیان ندارد با رهبران بزرگ مذهبی جهان مسأله را در میان بگذارید. برای شما آرزوی خیر و سلامتی دارم. خداوند همیشه همراه شما و کشور شما باشد.
با احترام فراوان – ادواردو آنیلی 12 مه