هادی موحد امین قاری ۳۷ ساله قرآن کریم و لیسانس علوم اقتصادی از تهران در چهل و سومین دوره از مسابقات سراسری قرآن کریم، رتبه برتر را در رشته قرائت به دست آورد و در سی و هشتمین دوره مسابقات بینالمللی قرآن نماینده جمهوری اسلامی ایران خواهد بود. وی دارای دو فرزند بوده و حافظ ۲۷ جزء از قرآن است. این فعال قرآنی در حال حاضر طراحی نرم افزاری را جهت سهولت در امر حفظ قرآن برای حفاظ در دستور کار خود دارد. گفتگویی با این فعال قرآنی به تفضیل شده است که در ادامه میخوانید.
از چه زمانی به قرآن خواندن مشغول شدید؟
متولد اسفند ۱۳۶۲ در تهران هستم. لیسانس علوم اقتصادی دارم و دارای دو فرزند میباشم. شش ساله بودم که در هیأت همشهریها که به صورت سیار برگزار میشد شرکت میکردم اول ابتدایی همین که حروف فارسی را یاد گرفتم پدرم روخوانی قرآن را به من یاد داد. در همان سال کل قرآن را بدون غلط میخواندم همینطور که روزها به روخوانی ساده گذشت و احساس کردم خودم میتوانم بخوانم. یک بار برای پدرم خواندم و پدرم آن را تحویل نگرفت چرا که خودش تعزیه خوان بود. ایشان از خواندن من خیلی تعریف نکرد.
از چه زمانی قرائت قرآن را آغاز کردید؟
سال چهارم ابتدایی تلاوت را آغاز کردم. معلمم خانم زارع نام داشت. شروع خواندنم در همان کلاس بود که ایشان بعد از خواندنم تعجب کرد و همانجا من را به دفتر مدرسه برد تا سر صف برای ششصد دانش آموز قرائت و اجرای قرآنی داشته باشم. همان شد شروع فعالیتها و آغازی بر یک راه قرآنی. اول راهنمایی پدرم به مدت دو سال به دنبال استادی برای من میگشتند و تبلیغات به قدری نبود که بتواند به راحتی کلاسی مناسب پیدا کند. بعد از این مدت، به کلاس استاد مجید زکی لو راه پیدا کردم. از سال ۱۳۷۴ تحت تعلیم رسمی استاد زکی لو تلاوت را شروع کرده و تا سال ۷۷ ادامه دادم. بعد از آن در مؤسسه دارالتحفیظ کلاسهای استاد موسوی بلده در رشته تخصصی تجوید را به مدت شش سال گذراندم.
سال گذشته روزی در آسانسور بودم و فردی با شمایل خانم زارع توجهم را جلب کرد. با خودم گفتم یک پرسش راه حل کار است و وقتی نامشان را پرسیدم دیدم که خودشان بودند در حالی که من را بخاطر نداشتند خودم را معرفی کردم و گفتم در سال ۷۲ در مدرسه وقتی قرآن خواندم در دفترم نوشتید «امیدوارم در آینده از قاریان برتر باشی» و حالا این حرف شما به عرصه ظهور رسیده و از قاریان بینالمللی هستم. بعد از کسب رتبه برتر چهل و سومین دوره مسابقات سراسری قرآن کریم نیز به بنده پیام تبریک فرستادند و ایشان را بعد از ۲۵ سال دیدم.
چه روندی را از دوران نوجوانی تا کنون طی کرده اید؟
از سال ۱۳۷۸ تا سال ۱۳۸۳ چندین رتبه کشوری برایم رقم خورد. سال ۱۳۸۱ دانشجو شدم که در همان حال و هوای دانشجویی نیز چندین رتبه داشتم که بهترین آنها رتبه برتر مسابقات ملی دانشجویی بود. در سال ۱۳۸۶ در مسابقات کشوری اوقاف حضور داشتم که آقای صلح جو با پیامی من را مطلع کرد که باید تلاوت کنم وگرنه از قبل نمیدانستم که باید به عنوان متسابق در این دوره شرکت کنم.
بعد از آنکه پیگیر شدم متوجه شدم نه اوقاف و نه وزارت علوم هیچکدام از سهمیهای که برای نفرات برتر مسابقات دانشجویی بود به من اطلاع نداده و هیچکدام از این دو سازمان هم این کوتاهی و قصور را در آن سال به عهده نگرفت. بعد از دو ماه با سفری به مالزی دچار آسیب بلند مدتی شدم که من را چندین سال از عرصه خواندن قرآن دور کرد.
چه آسیبی و چطور توانستید به عنوان یک قاری قرآن این مساله را بپذیرید؟
بعد از اولین تجربه ام در مسابقات کشوری اوقاف سفری تبلیغی به مالزی داشتم که در آنجا تارهای صوتی سمت راستم فلج شد و من تا شش سال نمیتوانستم بخوانم. شش سال از دور مسابقات و خواندن فاصله گرفتم.دوران بسیار سختی برایم بود. کسی که عشقش خواندن است و نخواند مریض میشود. اینکه آدم صدایش از کار بیافتد و از کارافتادگی ای که معلوم نیست در آینده بر خواهد گشت یا نه؟ تا چه زمانی ادامه خواهد داشت؟ خیلی سخت است. آدم ده روز سرماخورده باشد میداند بعد از مدت نقاهت خوب میشود ولی برای من اتفاقی افتاد که نمیدانستم خوب خواهم شد یا نه.
چطور به عرصه مسابقات پا گذاشتید؟
با کلی درمان در مدت شش سال که بایکوت بودم سرانجام با تشویق همسرم در سال ۱۳۹۳ به عرصه مسابقات بازگشتم و در مسابقات اوقاف در رشته اذان شرکت کردم و اول شدم که این بازگشت رویایی بعد از شش سال به حساب میآمد. هنوز هم خوب نشدم و زیاد صحبت کنم حنجره ام دچار آسیب و اذیت میشود.
پس بعد از درمان باز به مسابقات برگشتید. از روند فعالیتهای خود در آن زمان بگویید؟
در سال ۱۳۹۴ در مسابقات اوقاف شرکت کردم و به مرحله کشوری که در کرمانشاه برگزار میشد راه پیدا کردم و در آن دوره مسابقات رتبه ششم شدم و به عنوان نماینده ایران در مسابقات بینالمللی کرواسی شرکت کرده و اول شدم.
بعضی ها فکر میکنند کسی که اول شده است راحت به این رتبه دست پیدا کرده است. برای نوجوانانی که تازه اول مسیر هستند چه توصیهای دارید؟
نه اصلاً این طور نیست. من دو سال متوالی نتوانستم در مسابقات قرآن رتبه قابل قبولی کسب و حتی به مرحله کشوری راه پیدا کنم. خود این هم درس است برای قرآن دوستانی که خسته و ناامید نشوند و بهشان برنخورد. بالاخره انسان به هدفی که میخواهد برسد آن را دو دستی برایش کادو نکردند تا تقدیمش کنند و باید با چنگ و دندان مبارزه کند تا به آن برسد.
انسان به هدفی که میخواهد برسد آن را دو دستی برایش کادو نکردند تا تقدیمش کنند و باید با چنگ و دندان مبارزه کند تا به آن برسد. من در دانشگاه ۵ سال اقتصاد خواندم و کل ماحصل خواندن این دروس این شد که به یقین رسیدم در این عالم هیچ چیزی به انسان مجانی و رایگان داده نمیشود. هیچ چیزی در این دنیا رایگان به انسان داده نشده است جز همین وجود و حضورش در دنیا ما در این دنیا برای بودنمان جز لطف خدا بهایی نداده ایم اگر کسی به ما احترام میگذارد چون ما به یک نحوی برخورد کردیم که به ما احترام گذاشته میشود. بهایش برخورد خودمان بوده است. کسی که میخواهد رتبه برتر ایران را در مسابقات را به دست بیاورد باید بهایش را بپردازد. بهای اینها که همیشه پول نیست بلکه بهای کارهای ما بعضاً همت، نامید نشدن، خسته نشدن و هر مانعی را کنار زدن؛ دشمنی را کنار گذاشتن و کم نیاوردن است. من میخواهم بهترین قاری ایران شوم، خب این را صد نفر دیگر هم میخواهند و من باید بهایش را پرداخت و هیچ تعارفی ندارد. به عنوان مثال من در عمرم ترشی و آب یخ بخاطر صدا و تارهای صوتی نخوردم. تمام این کارها باعث شده در حال حاضر صدای قابل قبولی داشته باشم از این صدا کار کشیده ام. آقای محمد اصفهانی هر چه اجرا داشته را هم، من خوانده ام. ملاک و معیار صدایم محمد اصفهانی بود هر کاری او انجام میداد میگفتم حنجره من هم باید بتواند انجام دهد.
جایی تدریس دارید؟
جلسه قرآن در منزل پدرم داشتم که بخاطر کرونا تعطیل شده است و در مساجد نیز جلساتی را برگزار میکردیم.
تا کنون چه رتبههایی به دست آوردید؟
سال ۱۳۷۹ نفر اول دانش آموزان کشور در رشتهی قرائت؛ سال ۸۰ نفر دوم دانش آموزان کشور در رشتهی اذان، سال ۸۱ نفر اول دانش آموزان کشور در رشتهی اذان، سال ۸۲ نفر دوم دانشجویان کشور در رشتهی قرائت، سال ۸۳ نفر دوم دانشجویان کشور در رشتهی دعا خوانی، سال ۸۴ نفر اول در رشتهی اذان کشور، سال ۸۴ نفر اول دانشجویان کشور در رشتهی قرائت، سال ۸۵ نفر اول مسابقات ملی، سال ۸۵ به عنوان دانشجوی نخبه قرآنی، سال ۹۲ نفر اول در کشور در رشته اذان، سال ۹۳ نفر اول مسابقات بین جلسات قرآن تهران در رشته قرائت، سال ۹۴ انتخاب به عنوان رتبه عالی در مسابقات کشوری اوقاف و امور خیریه، سال ۹۷ در اراک ممتاز شدم که نماینده ایران در مسابقات مالزی بودم. در سال ۹۸ در مسابقات مالزی رتبه چهارم را به دست آوردم که همانجا هم بحثهای زیادی بر سر این رتبه قرار گرفت و استاد ابوالقاسمی داوران مالزی را به مناظره دعوت کرد. در مسابقات کشوری سازمان اوقاف در اصفهان در سال ۹۸ رتبه دوم را کسب کردم. از آنجایی که نفر دوم مسابقات سراسری به مسابقات مالزی راه پیدا میکند و در قوانین مسابقات مالزی نیز تا سه سال متسابق تکراری نمیپذیرد بنا شد به کشورهای دیگری اعزام شوم که با شیوع ویروس کرونا این معادلات کاملاً بهم خورده و اعزامها انجام نشد. امسال نیز اول شدم و سال آینده در سی و هشتمین دوره مسابقات بینالمللی قرآن کریم نماینده جمهوری اسلامی خواهم بود.
در حضور رهبر معظم انقلاب نیز تلاوت داشتید از تجربیات خود در این حضور بگویید؟ چه تلاوتی داشتید و چه خاطرهای دارید؟
سال ۱۳۹۵ اولین تلاوتی بود که محضر رهبر معظم انقلاب در ماه مبارک رمضان در جمع حافظان و قاریان داشتم. به زعم دوستانی که آنجا حضور داشتند تلاوت خوبی بود و به نظر بعضیها بهترین تلاوت بود. باید بگویم در آن فضا خواندن کمی سخت بود و بعد از تلاوت رهبر انقلاب فرمودند شما خیلی خوب خواندید و به قیافه اتان که کم سن و سال مینمایاند چنین تلاوتی نمیخورد. من منتظر بودم نکته و نقدی از کلام رهبر انقلاب بشنوم اما بیان کردند تاکید ها و تکرارها بجا بود و شما استادانه خواندید.
سنگینترین تجربه برای یک قاری، محفل دیدار با جامعه قرآنی در ماه مبارک رمضان است. بعد از آن در محضر رهبرمعظم انقلاب بارها تلاوت داشته ام که یکی از آنها شب اربعین، ایام فاطمیه و شب قبل از مسابقات مالزی بود که از ایشان التماس دعای خیر داشتم و در خصوص اینکه تصدیق «صدق الله العلی العظیم» را چگونه به کار ببرم سوال کردم ایشان نظر شخصی خود را نگفتند و فرمودند هر طور که دوست دارید بخوانید و هرچه خواستم واکاوی کنم که نظر ایشان چیست نتوانستم.
شما در مسابقات ایران و مسابقات مالزی و کرواسی و دیگر کشورها حضور داشته اید؟ به نظر شما سطحهای مسابقات در این کشورها متفاوت است و کلاً مسابقات مالزی را چطور ارزیابی میکنید؟
مسابقات مالزی کوچکتر از تصور و ذهنیتی است که برای ما ایجاد میشود مالزی با سابقه ترین مسابقات را دارد. مسابقات قرآن مالزی ۲۳ سال جلوتر از مسابقات قرآن ایران است و افراد شاخصی همچون مرحوم محمدرضا شجریان و سلیمی از ایران در این مسابقات شرکت کرده بودند اما این مسابقات آن طور که بزرگ میکنند نیست.
استقبال مردم مالزی در قیاس با مردم ایران خیلی بهتر است علاقه شان بیشتر است و همه مردم منتظر هستند که زمان تلاوت قاری ایرانی چه زمانی است. زمانی که نماینده ایران میخواهد تلاوت داشته باشد سالن پر از جمعیت است.
خاطرهای از این موضوع دارید؟
وقتی من در مسابقات مالزی خواندم و بیرون آمدم در سالن مسابقه فردی مرا دید و از چهره فهمید ایرانی هستم و وقتی فهمید به عنوان قاری ایرانی شب قبل تلاوت انجام شده است محکم بر سرش کوبید. چقدر با ما عکس میگرفتند. ما این رفتار را در مردم خودمان نمیبینیم که خواستار عکس گرفتن با نمایندههای قرآنی باشند. در آنجا بسیار زیاد عکس گرفتند و تلاوتهای ایران را جانانه تشویق میکردند. مسابقات مالزی آن گونه که بزرگش میکنند نیست و سطحش بالا نیست. کلاً سطح تلاوتها از لحاظ کمی و کیفی افت پیدا کرده است. تلاوتها در ایران چند سالی رونق گرفته است اما در کشورهای دیگر اقبالشان به تلاوت قرآن مانند قبل نیست و این هنر افت پیدا کرده است. حتی در مصر که مهد قرائت و تلاوت بود دوران طلایی اش را پشت سر گذاشته و سی سال از دوران طلایی مصر میگذرد.
مسابقات مالزی آن گونه که بزرگش میکنند نیست و سطحش بالا نیست و کلاً سطح تلاوتها از لحاظ کمی و کیفی افت پیدا کرده است مسابقات سراسری چهل و سوم را چطور ارزیابی میکنید؟ با توجه به اینکه امسال به دلیل شیوع ویروس کرونا تفاوتی در نحوه برگزاری این دوره از مسابقات اتفاق افتاد.
اولین لازمه یک صدای خوب آرامش است. روح و روان کاملاً با صدا در ارتباط است. کرونا آرامش را از خیلیها گرفته است. اینکه ذهن درگیر بیماری بستگان و دوستان یا اخبار و آمار تلفات باشد آرامش را از روح دور میکند.
یکی دیگر از مواردی که مطرح بود عدم ممارست در تمرین بود چرا که محفل و مسابقات و جلسات به کل تعطیل شده و ما حتی بخاطر کرونا جرأت نمیکردیم دو نفری بخوانیم. این است که معتقدم کرونا به شدت اثر گذاشته است.
مجازی بودن این دوره از مسابقات مسألهای نبود اما میتوانستند از لحاظ فنی چهارچوب مشخصتری بچینند تا به عدالت نزدیک باشد. شرایط در مسابقات تا میشود باید نزدیک به هم باشد. خیلی مسائل ریز باید رعایت شود و در این شرایط گفته شد هر کس در استان خودش بخواند. یک استانی گرم است، یک استانی سرد است، یکی شرجی است که همه اینها تأثیرگذار شده است. خیلی از مسائل را هم میدانند ولی شرایط اجازه نمیدهد ولی بعضی از موضوعات مانند قرعهها را میشد کنترل بهتری کرد چرا که بعضاً آیاتی که باید تلاوت میشد خیلی سخت بود.
ثبت نام سایت هم بسیار مشکل بوده است بسیاری از افراد نتوانستند ثبت نام کنند و هر کار میکردند امسال سایت بسته و مشکل داشته و از ثبت نام باز ماندند.
فضای خانواده چقدر در پیشرفت شما مؤثر بوده است؟
ما خانواده مذهبی بودیم مادرم استاد قرآن جلسات خانگی و پدرم تعزیه خوان بودند و ما تعزیههای پدر را هم حفظ بودیم. همه دوستانی که با من هستند این را دائماً به من گوشزد میکنند که تو مدیون پدرت هستی. در مصاحبهای که در مالزی با من شد گریه ام گرفت و همانجا هم گفتم که چون نفر چهارم شده ام گریه نمیکنم بلکه سالها منتظر این بودم که قلب پدر و مادرم را شاد کنم و کلی دلم خوش بود که در این مسابقات این اتفاق میافتد اما نشد. همیشه دعا میکنم تا خداوند به پدر و مادرم عمر بدهد که سال آینده شرکت کنم و بتوانم دل شکستگی که در مالزی ایجاد شد را در ایران جبران کنم و قلب آنها را شاد نمایم. اگر پدرم نبود من به اینجا نمیرسیدم. نه اینکه کار خاصی انجام دهند بلکه همین که حضور داشته و با من به جلسه بیایند مهم بود چرا که احساس میکردم هنر من برایشان مهم است و اهمیت دارد. اوایل همه جلسات را پدرم با من حضور داشتند و همه بچهها پدرم را میشناختند و همه میدانند پدرم چقدر زحمت کشید و بودند افرادی که چون حمایت پدر را نداشتند به جایی نتوانستند برسند. پدر من در ۲۵ سالی که در جلسات مختلف حاضر بودم ۲۰ سال آن را همراهم در محافل حضور داشتند و تشویق میکردند و حتی تلاوتهایم را گوش و نظر میدادند که همه اینها نقش مؤثر والدین را نشان میدهد.
آیا فرزند خودتان را به فعالیتهای قرآنی تشویق میکنید؟
من به هر امر پسندیدهای فرزندانم را تشویق میکنم به عنوان مثال پسرم را که به شدت علاقه به فعالیتهای رزمی دارد تشویق میکنم. در کودکان هر امری را که مثبت است تقویت میکنم نه فقط قرآن بلکه هنر، ورزش و بچهها را در هر مهارتی که آن را به خوبی انجام میدهند باید تشویق کرد تا سرخوردگی ایجاد نشود.
در انتخاب همسرتان آیا ملاکهای قرآنی را مد نظر داشتید؟
قرآنی بودن یعنی انسان بودن اینکه آیا بلد هست قرآن بخواند حافظ هست؟ قاریها را میشناسد؟ اهمیت چندانی ندارد. ملاک من این بود چقدر انسان است و چقدر با قرآن مأنوس است چقدر این کتاب الهی را شناخته و با او ارتباط دارد.
گرچه جایی ایشان مشوق من برای ادامه راه بودند. قرآنی بودن را امر خاصی تعریف نمیکنیم در حالی که قرآنی بودن یک استراتژی زندگی است. قرآن کتاب زندگی است. قرآن سبک موسیقی و نقاشی نیست که بعضیها دوست داشته باشند و بعضی دیگر نه، بلکه قرآن یعنی دین و اسلام. دنبال این نبودم که بفهمم فرد مقابلم قرآن حفظ است یا قاریان را میشناسد و سوالم کلی بود.
انسانیت را در قرآن باید به دنبالش برویم. خالق انسان الله است و خالق انسان، انسان را بهتر میشناسد و آن را در قرآن توصیف کرده است.
تا چه اندازه بر رفتار قرآنی اهتمام دارید؟
اینکه من قرآنی هستم را بقیه باید بگویند ولی اگر قرآنی نباشد در این راه نخواهم ماند من صدایم به خوانندگی سنتی و پاپ و هم به مداحی میخورد. هم میتوانم سنتی بخوانم و هم پاپ بخوانم تا بیشتر مورد شهرت و ثروت قرار بگیرم میخواهم بگویم اگر قرآن میخوانم دلیل بر این نیست که در عرصههای دیگر قابلیت عرض اندام نداشته ام. بلکه قرآن خواندن را وظیفه میدانم حتی مداحی را هم وظیفه خودم ندانسته ام چرا که سنگر مداحی پر است اما سنگر قرآن خالی و پر از مظلومیت است و قرآن باید شناسانده شود و صدایش به کل دنیا برسد که این مهم، وظیفه قاری و حافظ و سخنرانان است. دغدغه بزرگ آقای قرائتی که به حق است این است که سخنرانان کلام خود را از روی قرآن بگویند. مردم اصلاً نمیدانند در قرآن از چه چیزی سخن گفته شده است. با اینکه همگی مسلمان هستند ولی ۶۰ ثانیه از ۶۰۰ صفحه قرآن نمیتوانیم صحبت کنیم.
دلیل این امر چیست؟
ما نفهمیدیم که به دین احتیاج داریم. نان صد هزار تومان شود آن را تهیه میکنیم چرا که حیات نباتی خود را محتاج به خوردن آن میدانیم. ولی متوجه نیستیم اگر دین نداشته باشیم مرده ایم. انسان بعد درونی و غذای درونی اش معنویت است.
وقتی بفهمیم که هیچی نیستیم خدا ما را بالا میآورد. بعضیها به من میگویند چقدر متواضعی! چون عمیقاً فهمیده ام که هیچ چیزی نیستم و چرا وقتی هیچم خودم را در برابر خلق خدا بگیرم؟ مشکل بزرگ ما این است که نیاز به دین را افراد با همه وجودش لمس نکرده اند و وظیفه بزرگ قاری و حافظ و به ویژه سخنرانان مذهبی است که احتیاج و نیاز به دستورات قرآنی را به صورت ملموس برای دیگر افراد جامعه تبیین کند.
حضرت امام رضا (ع) روزی یک ختم قرآن میکردند. بعد چطور فردی خودش را اهل بیتی میداند در حالی که نمیتواند دو خط قرآن بخواند؟ امام حسین (ع) در شب عاشورا که وقت گرفت از سپاه دشمن مگر از مرگ میترسیدند؟ خیر حضرت وقت خود را صرف خواندن قرآن کردند. کسانی که از شب تا صبح سینه میزنند و نماز صبح هم قضا میشود واقعاً دردآمیز است. مشکل ما هم همینجاست. آن فرد اهل بیتی نیست یا قاری ای که نتواند ۱۴ معصوم را نام ببرد چطور قاری ای است؟ کسی که در طول سال پایش را هیأت نمیگذارد و روضه و توسلی با اهل بیت ندارد قطعاً قرآنی هم نیست.
کتبیه انسان کامل قرآن است و صورت مجسم عملی قرآن امام معصوم میشود. جملهای است از آیت الله بهجت که اگر میخواهی امام زمان (عج) را ببینی قرآن را باز کن و ببین. ما نمیبینیم و نمیفهمیم و مشکل بشر همین نفهمی مدرنش است.