سیام مهر سال 97گزارش مرگ اسرارآمیز مردی به تیم جنایی پایتخت اعلام شد. قربانی مردی جوان بود که حوالی ترمینال جنوب و در یک درگیری مجروح شده و پس از انتقال به بیمارستان جان باخته بود. در تحقیقات مشخص شد که قربانی، حوالی ترمینال مواد میفروخته و خودش نیز معتاد بوده است. او شب حادثه با دو برادر معتاد و موادفروش درگیر شده بود که بازپرس جنایی دستور بازداشت آنها را صادر کرد. دو برادر میگفتند که با مقتول بر سر پاتوق فروش موادمخدر درگیر شدهاند اما نقشی در مرگ او نداشتهاند. برادر بزرگتر میگفت که در آن درگیری مقتول را کتک زده اما ضرباتش به حدی نبوده که باعث مرگ وی شود.
با دستور بازپرس جنایی جسد قربانی برای تعیین علت اصلی مرگ به پزشکی قانونی فرستاده شد. همزمان مرد جوان که اعتراف کرده بود قربانی را کتک زده، بازداشت شد. چند روز بعد پزشکی قانونی اعلام کرد که علت مرگ قربانی مصرف بیش از حد موادمخدر بوده است. اعلام این نظریه کافی بود تا متهم با قرار وثیقه آزاد شود. اما اولیای دم بهنظریه پزشکی اعتراض کردند و اصرار داشتند که ماجرا، قتل است. با اعتراض آنها پرونده در اختیار هیأت 3نفره کارشناسان پزشکی قانونی قرار گرفت و آنها نیز اعلام کردند مرگ بهدلیل مصرف بیش از حد موادمخدر بوده است. باردیگر اولیای دم اعتراض کردند و اینبار هیأت 5نفره درخصوص مرگ مرد جوان نظر دادند که گزارش آنها همان گزارش کارشناسان قبلی بود. اولیای دم اما اطمینان داشتند که پسرشان به قتل رسیده است و بار دیگر اعتراض خود را در پرونده ثبت کردند. آنها میگفتند که وقتی بالای سر پسرشان در بیمارستان رفتند، روی سر او آثار ضرب و جرح بوده و همین باعث مرگش شده است.
با اعتراض دوباره خانواده قربانی، اینبار هیأت7نفره کمیسیون پزشکی قانونی باید علت مرگ مرد جوان را بررسی میکرد. نظریه آنها اما با نظریههای قبلی تفاوت زیادی داشت. چرا که آنها اعلام کردند ماجرا قتل است و قربانی بهدلیل اصابت جسم سخت به سرش جانش را از دست داده نه مصرف موادمخدر.
اقرار ؛ 2سال بعد از جنایت
با اعلام این نظریه، قاضی محمدجواد شفیعی، بازپرس شعبه پنجم دادسرای جنایی تهران حکم بازداشت دوباره متهم را صادر کرد. او دیروز وقتی پیش روی بازپرس جنایی تهران قرار گرفت به قتل مرد موادفروش با ضربات آجر اقرار کرد. متهم که اعتیاد شدیدی به موادمخدر دارد گفت: مقتول موادفروش بود. برادرم هم مواد میفروخت و من هر ازگاهی برای مصرف مواد به پاتوق آنها میرفتم. روز حادثه متوجه شدم که مقتول با برادرم درگیر شده است. دعوای آنها بهدلیل محل فروش مواد بود.
ظاهرا مقتول میگفت آنجا پاتوق خودش است و اگر کسی بخواهد در آنجا موادفروشی کند باید حق حساب به وی بدهد اما برادرم زیربار نمیرفت. بر سر این مسئله با هم درگیر شده بودند که من برای میانجیگری وارد دعوای آنها شدم. مقتول به من فحاشی کرد و من که عصبانی شده بودم با آجری که روی زمین افتاده بود چند ضربه به سرش زدم اما قصد کشتنش را نداشتم. قصدم این بود که او را بترسانم. در تمام این 2 سال هم سکوت کردم چون از مجازات قصاص میترسیدم.
این متهم پس از افشای راز جنایت بازداشت شد و در اختیار مأموران اداره دهم پلیس آگاهی تهران قرار گرفت.