فصل نقل و انتقالات در فوتبال ایران شروع شده است و این بهترین زمانی است که تیم های مختلف بهترین ها را جذب کرده و به قول خودشان بمب بترکانند . البته بمب هایی که مبالغی میلیاردی دریافت میکنند تا بترکند.
کارگرآنلاین: شاید در زمان برگزاری مسابقات برخی تیمها صدای بمب بدهند اما برخی از آنها حتی صدای ترقه هم نمی دهند و این در حالی است که دو باشگاه محبوب ایران استقلال و پرسپولیس تهران به دنبال بمب هایی است که صدایشان بعدا در می آید.
نقل و انتقال قصه تلخ فوتبال فارسی
بازار داغ نقل و انتقالات بازیکنان به آشفته بازاری تبدیل شده است اکنون دیگر دست اندرکاران، مدیران و هواداران همه و همه دست و افکار برخی از بازیکنان را خوانده اند. به واقع بازار گرمی از نوع نقل و انتقالات داغ داغ است مهاجمی که در فصل گذشته تا حدودی در مسابقات فوتبال لیگ برتر عملکرد خوبی را داشته به استقلالی ها اعلام کرده است که اگر در آینده نزدیک لژیونر نشد حاضر است پای میز مذاکره با استقلالی ها بنشیند. این نمونه ای است از خروار بازار گرمی های لیگ برتر. یک بار دیگر فوتبال ایران به فصل نقل و انتقالات رسیده و تیمهای باشگاهی با فراغت از میدان مبارزه وارد کارزار جذب ستاره شدهاند. این میدان جدید، اسباب و اصولی دارد که البته در ایران نه به خوبی شناخته شده و نه رعایت میشود و این یکی دیگر از قصههای تلخ فوتبال فارسی است.
در فوتبال روز دنیا، قول و قرارهای فوتبالی به شدت محکم و به قول قدیمیها اسطقسدار هستند. آنها به خوبی میدانند که ساختن فوتبال و امیدوار بودن به پیشرفت آن در سایه رعایت مقررات و اخلاق حرفهای امکانپذیر است. در غرب و شرق فوتبالی، هر ایرادی وجود داشته باشد، یک حسن هست و آن تاکید بر اخلاق حرفهای است.
این اخلاق، بیش از هر زمان دیگری در فصل نقل و انتقالات نمود مییابد؛ جایی که تیمها برای به دست آوردن یک ستاره به هر کاری دست مییازند و ممکن است هر راهی را بروند. باشگاهها برای صید شاهماهیها طعمههای رنگارنگ میچینند و بازیکنان هم در دریای وعده و وعید، با طمع صید مرواریدهای درشتتر، تور میشوند.
در این میان، عدهای لاف درستکاری میزنند و در کسوت دوست، دشمنی میکنند. “دلالها” در این فصل سروکلهشان پیدا میشود و از این باشگاه به آن باشگاه و از خانه این بازیکن به دکان دیگری سرک میکشند تا نانی به کف آرند و در غفلت دیگران بخورند.
نقل و انتقالات در فوتبال ایران بیشتر به یک بازی رسانهای و شوی تبلیغاتی شبیه است تا یک بازار درست و حسابی؛ در بلبشوی این شوی رسانهای، بازارگرمیها غوغا میکنند. هر روز خبر مذاکره یک باشگاه با یک بازیکن منتشر میشود و هر روز یک باشگاه خارجی دست روی یک بازیکن ایرانی میگذارد. در بیشتر این سناریوها باشگاه مورد نظر، بزرگ و مطرح و بازیکن مذکور، کم نام و نشان یا حداقل سطح پایین است؛ همین هم اصل ماجرا را لو میدهد.
اینگونه است که بازیکنی که در یک فصل نه چندان موفق کمتر از ۱۰۰ میلیون تومان گرفته، ناگهان مورد توجه خاص و عام میشود و باشگاهها برای خریدنش به تکاپو میافتند و در نهایت، ۹۰۰ و چند میلیون تومان میشود رقم قرارداد آن بازیکن. از این نمونهها بسیار بوده و هست و شاید خواهد بود.
در همین فوتبال، مربیانی هم هستند که به دور از هیاهوی دلالها، خود دست به کار میشوند و رنج سفر دور و دراز را به جان میخرند و بازیکنهای خوبی را از آن سوی مرزها میآورند و سودش را هم میبرند؛ نمونهاش عبدالله ویسی در استقلال خوزستان است.
نکته دیگر، پدیدهای نامانوس به نام “قرارداد داخلی” است که معلوم نیست چگونه به وجود آمد و چرا ادامه دارد. قرارداد داخلی اساسا قرار بوده همان میخ محکمی باشد که قبل از انجام کاری می کوبند تا جای پایشان سفت شود اما در ایران بیشتر به پیچ هرزی میماند که هر لحظه ممکن است درآید و ستون خیمه را بر سر صاحبش آوار کند.
بازیکن با تیم الف قرارداد داخلی میبندد، یک هفته بعدش در تمرین تیم ب دیده میشود و آخر کار وقتی حسابی رقم خود را بالا برده و بازار را داغ کرده، لباس تیم ج را به تن میکند! قرارداد داخلی حکم پیرمردی را پیدا میکند که در جمع خردسالان نقل و نبات پخش میکند تا مهربانیاش را نشان دهد و احترام بخرد اما کودکان بازیگوش، نقلها را زیر پا له میکنند و پی کار خود میروند.
نقل و نبات فوتبال ایران در فصل نقل و انتقالات، قول و قرارهایی هستند که داده میشوند و عمل نمیشوند.
بازار نقل و انتقال بازیکنان و تاثیر آن بر فرهنگ فوتبال ملی
در پی گزارش رادیویی که چندی پیش از خلیل سپهر سبحانی، قائم مقام شرکت فرهنگی ورزشی سایپا و جامعه شناس در خصوص تاثیر نقل و انتقال بازیکنان لیگ برتر فوتبال بر فضای فرهنگی تهیه شده بود، بر آن شدیم تا توضیحات تفصیلی وی را در خصوص سرفصل هایی که به اختصار در آن گزارش عنوان شد جویا شویم.
اولا زمانی که از نقل و انتقالات بازیکنان صحبت می کنیم، بازاری فصلی را از نظر می گذرانیم که، پیش از آغاز هر فصل تشکیل و طی آن سرمایه های انسانی فوتبال حرفه ای ما ـ از بازیکن گرفته تا کادر فنی ـ در آن قیمت گزاری ، عرضه و مورد تقاضا قرار می گیرند. از این حیث بازار نقل و انتقال بازیکنان فوتبال لیگ برتر، همانند هر بازار دیگر از ضوابط و الزامات خود تبعیت می کند، مانند خرید و فروش، عرضه و تقاضا، انحصار و رقابت ، واردات و صادرات، رونق و رکود… . بعلاوه اینکه این بازار می تواند بازاری هدفمند ، نظارت پذیر و سازنده باشد و یا آنکه آشفته ، نظارت گریز و مستعد “فساد” .
بخش دیگری از مساله اما ما با مفهومی به نام ” فرهنگ فوتبال ملی” سر و کار داریم ؛ ظرفیتی نرم و روانی و انسانی و البته اجتماعی، که از آداب و اخلاق صنفی و باورها و رفتارهای زیستی یک حرفه ورزشی ـ فوتبال ـ ریشه گرفته است . این خرده فرهنگ که ماهیتی صنفی و حرفه ای دارد، با نحوه معیشت و زیست اهالی فوتبال طی سالیان متمادی در هم آمیخته، به شکلی طبیعی ضعف ها و قوتهایی را به خود دیده؛ که در برخی جهات سازنده و متعالی نشان داده و در پارهای مواقع نیز، با ابتذال و آسیب همراه بوده است . بین آن بازار سرمایهای و این فرهنگ صنفی، شبکه ای از مناسبات وجود داردکه، متعاملا نقش آفرین و اثرگذارند.
یکی از آنها حجم ارزش مالی و در عین حال فاقد شفافیتی است که در این بازار هزینه می شود؛ گردش مالی که گاه تا سقف پنج هزار میلیارد ریال تخمین زده می شود و ضوابطی که در متنزل ترین شرایط حسابرسی و نظارت برای این حوزه مالی تدبیر شده و به تعریف درآمده . این ظرفیت مالی با آن ضعف انضباطی مستعد “فساد” است.
یکی دیگر از حلقات مشترک این شبکه، ارزش رسانه ای کم نظیر فوتبال است ؛ ارزشی که می تواند فرد را تا “جاودانگی”، به ثریای افتخار و اعتبار رساند و منزلت، کسوت و شان اجتماعی اش را دگرگون و ممتاز سازد. قهرا این رسانهی پیچیده، توامان توان اضمحلال و نابودی شخصیت افراد و گروهها را نیز در خود نهفته دارد. پس ظرفیت انحصاری رسانه ای فوتبال نیز، میتواند مضمونی برای حضور افراد، درآمیختگی علائقشان و کسب شهرت و ثروت آنان قلمداد شود. این معبر هم که در شرایط جاری مدبرانه راهبری نمی شود، می تواند صدمه زننده ، آسیبرسان و توام با “ابتذال” باشد.
در یک برش کلی، استعداد مالی ، ظرفیت رسانهای و متغیرهایی از این دست در کنار ضعف تدابیر اجرایی، ضوابط نظارتی و فقدان الزامات موثر مدیریتی در سطوح عالی ، زمینه فساد و آلودگی بازار نقل و انتقال بازیکن را فراهم میسازد؛ اتفاقی که در ساختِ سازمانِ صنفی و زندگی حرفهای و در یک کلام “فرهنگ سازمانی فوتبال ملی” ما، اثرات ویرانگر و مخربی را برجای خواهد گذارد.
برای وجود این فساد و آلایش، لازم نیست ،ذره بین بدست به دنبال شواهد و اماره های آنچنانی بگردیم ، کافی است تا یکی دو معیار عام سازمانهای نظارت کننده بر دستگاههای اجرایی را با اتفاقات این ایام منطبق سازیم!
معیارهایی همچون” فقدان گردش آزاد اطلاعات اقتصادی و نبود شفافیت مالی” و یا “وجود تبعیض و معیارهای چندگانه در واگذاری اختیارات و صلاحیتها و فرصتها ” . در این صورت به سادگی و مصرانه نمی توانیم سلامت بازار نقل و انتقال بازیکنان فوتبال را گواهی دهیم و متعاقب آن از روند ابتذال و افول در فرهنگ حرفه ای این رشته ورزشی ، آسوده خاطر باشیم.
حال باید تا ۶ مرداد ماه منتظر باشیم و ببینیم که این بمب هایی که توسط این دو باشگاه خریداری شده اند چگونه خواهند ترکید آیا با هر کدام از این بمب ها استادیوم یک صد هزار نفری آزادی بازهم منفجر خواهد شد و یا اینکه سکوت تلخ را در گوش هواداران و علاقه مندان فوتبال نجوا خواهند کرد./تهران نیوز