خطرناک، باعث مسمومیت و در نهایت مرگ مغزیاش شد. با اینکه از دست دادن این کودک برای والدینش سخت بود اما آنها تصمیم بزرگی گرفتند و اعضای بدن فرزندشان را به بیماران نیازمند اهدا کردند.
مهیار کوچولو تازه وارد سیزدهمین ماه از زندگیاش شده بود. او از همان روز تولدش نشان داده بود که کودک بازیگوشی است تا اینکه روز حادثه، او و مادرش در خانهشان واقع در یکی از روستاهای اطراف همدان بودند که حادثه تلخی رخ داد. مهیار دور از چشم مادرش خود را به کیف دستی او رساند. در کیف باز بود و او همه محتویاتش را بیرون ریخت و در عالم کودکیاش یک شیء هیجان انگیز و رنگارنگ پیدا کرد. او یک بسته قرص دستش گرفته بود و بدون آنکه مادرش بداند با آن بازی میکرد. چند دقیقه گذشت تا اینکه او توانست قرصها را باز کند. مهیار کوچولو چند قرص را داخل دهانش گذاشت و بعد از آن بود که به خوابی عمیق فرو رفت. هیچکس از اتفاق تلخی که در حال رقم خوردن بود اطلاع نداشت تا اینکه چند دقیقه بعد مادر مهیار سراغ او رفت. پسربچه ساکت و آرام گوشهای از اتاق دراز کشیده بود. بهنظر میرسید خوابیده اما وقتی مادر خوب دقت کرد فهمید که او بیهوش شده است. مهیار کوچولو به سختی نفس میکشید و بهنظر میرسید بیشتر از یک ساعت از بیهوش شدنش میگذرد. مادر مهیار نمیدانست چه اتفاقی افتاده و نگران جگرگوشهاش بود. در این شرایط تنها پزشک میتوانست به مهیار کمک کند. به همین دلیل او به بیمارستان منتقل شد.
پزشکان در همان معاینه اولیه اعلام کردند که پسربچه دچار مسمومیت دارویی شده و شرایط وخیمی دارد. آنها تلاشهایشان را برای نجات او آغاز کردند، اما هرچه میگذشت شرایط وخیمتر میشد. آنطور که شواهد نشان میداد کودک بازیگوش دستکم 5قرص بلعیده بود و از طرفی زمان زیادی تا انتقال او به بیمارستان گذشته بود و کار چندانی از دست پزشکان ساخته نبود. با وجود این، آنها 5شبانه روز تلاششان برای نجات او را ادامه دادند اما در نهایت اعلام کردند کودک دچار مرگ مغزی شده است.
پدر و مادر مهیار هرچند به جز او 2فرزند دیگر هم دارند اما باورشان نمیشد که پسر 13ماههشان را به خاطر بازیگوشی از دست دادهاند. مسئولان بیمارستان شرایط پدر و مادر مهیار را درک میکردند اما در همین شرایط هم مهیار میتوانست منجی چند بیمار نیازمند شود. به همین دلیل به آنها پیشنهاد کردند تا اعضای بدن مهیار کوچولو به بیماران نیازمند اهدا شود. وداع پدر و مادر با فرزندشان تلخ بود اما آنها وقتی فهمیدند که بیماران زیادی برای زنده ماندن چشم انتظار اعضای بدن مهیار هستند با این پیشنهاد موافقت کردند و به این ترتیب اعضای بدن او به چند بیمار اهدا شد.
اکبر رضایی، عموی مهیار درباره این حادثه تلخ میگوید: هنوز هم با گذشت چند روز باورش برای مان سخت است که مهیار دیگر پیش ما نیست. ما او را خیلی زود از دست دادیم و از آن روز تا حالا پدر و مادرش وضعیت روحی خوبی ندارند. او ادامه میدهد: پزشکان اعلام کردند که همه اعضای بدن مهیار برای بیماران نیازمند قابل استفاده است. به همین دلیل قلب، کلیهها و کبد او جداسازی و به 4بیمار نیازمند اهدا شد. هرچند برادرم و همسرش عزادار فرزند 13ماههشان هستند اما قلب همه مان از اینکه مهیار کوچولو توانست فرشته نجات 4بیمار نیازمند شود خوشحال است.