به گزارش کارگرآنلاین، شاید بزرگترین یا دست کم یکی از مهمترین صحنه های نبرد میان حق و باطل کربلا و عاشورا بوده است و به دلیل حضور تمام قد باطل در برابر حضور تمام قد حق در این صحنه بوده است که سبب امتداد همواره این جریان شده که «کل ارض کربلا و کل یوم عاشورا»
همچنین با مراجعه به زیارت عاشورا و تأمل در عبارت اِنّى سِلْمٌ لِمَنْ سالَمَکُمْ وَ حَرْبٌ لِمَنْ حارَبَکُمْ اِلى یَوْمِ الْقِیامَةِ (من تسلیمم و در صلحم با کسى که با شما در صلح است و در جنگم با هر کس که با شما در جنگ است تا روز قیامت) به یقین در خواهیم یافت که این صحنه تقابل حق و باطل تا قیامت ادامه خواهد داشت و به همین دلیل شاید مهمترین لازمه شناخت همواره حق و باطل آشنایی با شاخصه های باطل در صحنه کربلا است.
ابتدا لازم به ذکر است که در عصر حسینی و عصر علوی فرهنگ رومی که در حقیقت همین فرهنگ غربی است که امروزه ما با آن مواجه هستیم، اسلام را نپذیرفت و با تلفیق فرهنگ اموی سعی در استحاله فرهنگی و انحطاط اسلام داشت.
متولیان این فرهنگ تلاش کردند همان گونه که مسیحیت را پذیرفتند و آن را رنگ خود دادند و با جریان رنسانس اصلا مسیحیت را بیرون انداختند، اسلام را هم با حاکمیت شخصی مانند معاویه اصلا نتوانستند بپذیرند و تلاش کردند تا آن را دچار دگرگونی و تغییر کنند.
شاید این مسئله امروز بیش از هر چیزی جمهوری اسلامی را مورد تهدید قرار داده است که بارها و بارها رهبر معظم انقلاب از آن با عنوان خطر نفوذ یاد کرده و در دیدار با مسؤولان صدا و سیما به کار بردند و فرمودند: «دشمنان دنبال استحاله فرهنگی در کشور ما هستند.»
باید توجه داشت که در عصر حسینی این استحاله فرهنگی به نحوی صورت گرفت بود از اسلام تنها نام آن و از قرآن تنها رسم الخط آن برای مردم باقی مانده بود و این در حالی است فرهنگ غرب یا همان فرهنگ رومی-اموی به نحوی به دنبال استحاله فرهنگی و نفوذ در جمهوری اسلامی و ایجاد انحراف در این میراث خمینی کبیر است که رهبر معظم انقلاب در همان سخنرانی خویش هشدار می دهند که «هدف اصلی از این جنگ نرمِ فکرشده و حسابشده، استحالهی جمهوری اسلامی ایران و تغییر باطن و سیرت، با حفظ صورت و ظاهر آن است» و شاخصه های انقلابی که استحاله شده است را این گونه بیان می کنند: «تغییر باطن و سیرت به معنای تغییر انگیزهها، شعارها، معارف انقلابی و اهداف بزرگ است؛ در چارچوب اهداف جنگ نرمِ دشمن، باقی ماندن نام «جمهوری اسلامی» و حتی حضور یک معمم در رأس آن مهم نیست، مهم آن است که ایران تأمینکننده اهداف آمریکا، صهیونیسم و شبکهی قدرت جهانی باشد.»
از این رو با توجه به اینکه تکرار کربلا و ذبح حسین ابن علی ها در صورت عدم هوشیاری و بیداری عوام و خواص جامعه بعید نیست باید شاخصه ها و ابزار دشمن برای دست یافتن به این استحاله فرهنگی را جست و جو کرد.
1- یکی از مهم ترین شاخصهها و راهکارهای لازم و ابزار های مورد نیاز برای انحطاط در اسلام ناب، سوق دادن جامعه از حاکمیت ولایی به سوی حاکمیت خلافتی و خلفایی است، این اتفاقی بود که در ماجرای سقیفه افتاد.
به همین جهت است که زمانی که حضرت زینب (س) در کنار پیکر مطهر امام حسین (ع) قرار گرفت فرمود سلام بر تو ای شهید روز دوشنبه در حالی که عاشورا روز جمعه بوده و روزی که پیامبر اسلام(ص) از دنیا رفتند و سقیفه اتفاق افتاد دوشنبه بوده است.
در این زمینه نیز باید توجه داشت که دشمنان تمام امکانات و تواناییهای خود را به کار گرفتهاند تا جامعه را از مسیر اصلی حاکمیت یعنی حاکمیت ولایی منحرف کنند و آن را به سمت حاکمیت خلفا ببرند؛ همانگونه که در صدر اسلام در این توطئه دشمنان به موفقیت رسیدند.
با نگاه به حوادث فتنه 88 و تأمل در شعارهایی که در عاشورای 88 از سوی هتاکان به بیرق حسینی داده می شد شعار «مرگ بر اصل ولایت فقیه» بود و با توجه به اینکه آن توطئه امروز رنگ باخته است در آستانه مجلس خبرگان رهبری هاشمی رفسنجانی که کارنامه مخدوشی در فتنه 88 داشت امروز به شکل دیگری وارد صحنه شده و حتی به گفته است: «در حال حاضر خبرگان نهادهای زیر نظر رهبری را بررسی میکند و به رهبری گزارش میدهد در حالی که نباید اینگونه باشد و اگر بخواهیم وظیفه خود را به خوبی انجام بدهیم، همه کارهای کشور زیرنظر رهبری است و ما نباید از آنها غافل باشیم؛ در آینده خبرگان دیگری میآید که باید ببینیم چه کار میکند.»
این در حالی است که با توجه به اینکه مراجع و فقها نظیر آیت الله مومن از اعضای شورای نگهبان و آیت الله مصباح یزدی از اعضای مجلس خبرگان رهبری نظر شورای رهبری را مغایر با قانون اساسی و خلاف شرع دانسته اند اما با این وجود هاشمی رفسنجانی به صراحت در مصاحبه ای بیان می کند که « اگر خبرگان به وظیفه خودشان درست عمل کنند، در صورت نبودن یک فرد مناسب حتماً میتوانند شورایی کنند. چون قانون شورا شدن هم باز است.» و حتی در سخنی صریح تر در همان مصاحبه افزوده است: «شاید در آینده بدون شورا نتوانند کار درستی انجام بدهند. البته این کار تا حدودی به مردم هم بر میگردد، چون اگر مردم نمایندگان خود را درست انتخاب کنند، میتوان امیدوار بود»!
2- یکی دیگر شاخصههای فرهنگ اموی-رومی نیز استفاده از پست رتبگان و چهرههای غیرمتعهد، لاابالی و سکولار در مصادر کلیدی جامعه بود که در دوران پس از شهادت پیامبر به خوبی این مسئله را در جامعه اسلامی شاهد بودیم.
این مسئله در عصر پس از پیامبر(ص) به خوبی قابل مشاهده بود به صورتی که بسیاری از دشمنان پیامبر اکرم(ص) و کسانی که از سوی ایشان رانده شده بودند حکومت را در دست گرفتند و به قدرت رسیدند، یعنی چهرههای متعهد به بهانه های مختلف از میدان خارج شدند و چهرههای لا ابالی، سکولار و کسانی که دلسوز دین و ارزشهای دینی نبودند به قدرت رسیدند.
برای نمونه معاویه پسر ابوسفیان که از رهبران جریان کفر در مکه بودند و سپس فرزند معاویه، یزید به عنوان والی شام انتخاب شدند و از سوی دیگر حَکَم و پسرش مروان که زمان پیامبر تبعید شده بودند در زمان عثمان برگشتند و افزون بر آن حاکمیت پیدا کردند و مروان به نوعی همه کاره حاکمیت آن دوران شد.
همچنین خالد بن ولید که از دشمنان پیامبر اکرم (ص) بود و در جنگ احد دست به جنایت زد فرمانده لشگر اسلام شد و بسیاری دیگر از دشمنان پیامبر اکرم(ص) و کسانی که از سوی ایشان رانده شده بودند حکومت را در دست گرفتند و به قدرت رسیدند.
به راستی که شرایط کنونی جامعه ما شباهت زیادی به دوران ائمه (ع) دارد، چون با وجود آنکه رهبر معظم انقلاب فرمودند که «فتنه سال 88 خط قرمز ما است» اما در دوران کنونی شاهد استفاده از برخی عناصر فتنه در سمت ریاست برخی از حساس ترین پست ها و دانشگاه های کشور هستیم.
3- یکی دیگر شاخصههای فرهنگ اموی-رومی تخریب و کنار زدن چهرهها، اشخاص و جریانهای متعهد و انقلابی است تا آنجا که در زمان معاویه سب و لعن امیرالمؤمنین روی منابر یک قانون و فرهنگ در جامعه شده بود، امام مجتبی(ع) مذل المؤمنین و امام حسین(ع) خارجی (خارج شده از دین) نامیده شد.
از سوی دیگر در زمان حکومت امویان حجم گسترده فشار و تخریب علیه ارادتمندان اهل بیت و ائمه معصومین(ع) شکل گرفته بود و هرکسی که ذرهای اعتقاد و ارادت و محبت نسبت به امیرالمؤمنین(ع) داشت و یا محبت اهل بیت(ع) را داشت برچسب می زدند.
این مسئله نیز در جامعه امروز ما به خوبی مشهود است تا آنجا که رهبر معظم انقلاب نیز درباره این مسئله نیز به صراحت هشدار داده و بیان می کنند: «یکی از چیزهایی که مکمّل این نفوذ است، تخطئهی کسانی است که بر اصالت ها، بر نگاه درست، بر ارزشها پای میفشارند؛... اینهایی که در بخشهای مختلف، با زبانهای مختلف، بسیج را متّهم می کنند به تندروی، به افراطیگری و چه و چه و چه، دارند در واقع نفوذ را تکمیل می کنند ... من توصیه می کنم، نصیحت می کنم به همهی افرادی که جایگاهی دارند برای حرف زدن و می توانند حرف بزنند، سعی نکنند اصالتهای کشور را، بنیانهای اساسی انقلاب را تضعیف کنند؛ تا کسی از اصالت ها گفت، فوراً نگویند ایشان دارد تندروی می¬کند یا افراطیگری میکند، یا چه می کند، یا جناحیگری حرف [می زند]؛ نه، اینجوری نیست. اصالت ها را تخطئه نکنند، تهمت افراطیگری نزنند؛ بیّنات انقلاب را انکار نکنند؛ بیّناتی در انقلاب هست؛ واضحاتی، محکماتی در انقلاب هست.»
همچنین ایشان در سخنرانی دیگری باز بر همین تلاش فرهنگ اموی-رومی در دنیای امروز تأکید می کنند: «آنها میخواهند روحیه حماسی و انقلابی را در جوانان بُکُشند و در داخل نیز عدهای مدام جوانان حزباللهی را با تعابیری نظیر افراطی میکوبند که این کار بسیار غلط است.» و در سخنرانی دیگری به بار بیان می کنند: «مسئولین کشور جوانهای انقلابی را گرامی بدارند؛ اینهمه جوانهای حزباللّهی و انقلابی را برخی از گویندگان و نویسندگان نکوبند به اسم افراطی و امثال اینها. جوان انقلابی را باید گرامی داشت، باید به روحیّهی انقلابیگری تشویق کرد؛ این روحیّه است که کشور را حفظ می کند، از کشور دفاع می کند؛ این روحیّه است که در هنگام خطر به داد کشور می رسد».
4- یکی دیگر از شاخصههای فرهنگ اموی به کار گیری سیستم تبلیغاتی وسیع و گسترده علیه مبانی دینی و ارزشهای اسلامی و اهل بیت(ع) است که برای اینکار ثمرة بن جندب که از دشمنان پیامبر اکرم(ص) بود با دریافت چهارصد هزار دینار از معاویه دست به تفسیر قرآن علیه علی(ع) زد.
از سوی دیگر کتاب صحیح مسلم مینویسد که در زمان خلیفه اول روایت حدیث ممنوع شد و سال¬های سال کسی جرأت نداشت حدیث نقل کند و پس از گذشت چندین سال میدانی باز کردند تا امثال ابوهریره و کعب الاحبار یهودی از پیامبر حدیث جعلی نقل کنند و در جامعه رواج دهند تا آنجا که حدیث در مقام و منزلت خلفای اموی جعل شد که اهانت به آنها اهانت به خدا تلقی می شد.
همچنین در این دوران بخش نامه صادر میشود که هرکس حدیث درباره خلفا و حدیث در برابر احادیث پیامبر(ع) در شأن و منزلت امام علی(ع) و اهل بیت(ع) ایشان بیاورد جایزه میگیرد؛ در این دوران به حدی حدیث جعلی به پیامبر نسبت دادند که جامعه دچار انحراف و تزلزل شد تا سیستمی پیاده کردند تا جامعه را از درون خالی کنند تا بتوانند فرهنگ اموی را در جامعه رواج دهند.
این در حالی است که در جامعه امروز از سوی برخی شاهد دنبال کردن تفسیر به رأی دین و انقلاب هستند تا آنجا که برای ایجاد مقبولیت و نفوذ فرهنگ غربی در میان ملت ایران، صحنه کربلا که صحنه نبرد حق و باطل با تمام قوا در برابر یکدیگر است به صحنه مذاکره حق با باطل تفسیر می شود.
همچنین از سوی دیگر شاهد جعل خواب ها و خاطرات از امام(ره) به عنوان بنیانگذار انقلاب و تحریف افکار ایشان به حدی هستیم که به نقل از امامی که آمریکا را شیطان بزرگ نامید گفته می شود که «امام موافق حذف مرگ بر آمریکا» و «موافق مذاکره با آمریکا بودند»
تا آنجا که رهبر معظم انقلاب این بار به میدان آمده در کنار حرم امام خمینی(ره) در سالگرد رحلت ایشان در بحث تحریف امام سخنرانی میکنند و به معرفی شخصیت امام(ره) می پردازند.
5- یکی دیگر از شاخصه های فرهنگ اموی-رومی برای استحاله فرهنگی اسلام ناب چهره سازی و قهرمان پروری در جامعه اسلامی برای ایجاد مقبولیت برای آنان در میان مردم بوده است تا آنجا که معاویه "خال المؤمنین" (دایی مؤمنان)، یزید "امیرالمومنین" و از سوی دیگر خود را "خلیفة الله" معرفی کردند و این یک فاجعه بزرگ بود.
از سوی دیگر به همین دلیل بود که حضرت زینب(س) در کاخ یزید با خطبههای کوبنده، و معرفی خاندان اموی به عنوان "آزاد شده به دست پیامبر" یزید را منکوب کردند و این چهرههای ساختگی را تخریب کردند.
حال امروز که در آستانه مجلس خبرگان رهبری هستیم عوامل فتنه برای ایجاد روزنه های نفوذ و فتنه ای دیگر در جامعه دست به چهره سازی ها زده و علامه و آیت الله می سازند تا بتوانند برای آنان مقبولیت ایجاد کرده و به خورد جامعه بدهند.
منبع: عصر امروز