کودک فداکار با تلاش پزشکان شیرازی درمان و از بیمارستان مرخص شد؛ محمد طا‌های ۸ ساله جان ۴ کودک دیگر را در یک حادثه آتش سوزی نجات داده بود. او که به شدت دچار سوختگی شدید شده بود به کمک پیوند پوست اهدایی از مرگ نجات یافت.
خودروی ون همسایه محمدطا‌ها محل بازی بچه‌ها شده بود. همسایه شان آشپزخانه غذا‌های خانگی داشت و با آن خودرو غذای بیرون بر به دست مردم می‌رساند.
پسر همسایه به نام امیرمحمد دلش نمی‌آمد تنهایی در ون پدرش بازی کند و بدون حضور دوستانش از بازی کیف نمی‌کرد. یک ماه پیش بود که صدای خنده و بازی بچه‌ها مثل خیلی روز‌های دیگر از ماشین پدرامیرمحمد شنیده می‌شد. محمد طا‌ها و برادر چهارده ساله اش به نام محمدحسین هم در ماشین بودند. آن‌ها دختر عمه دو ساله خود به نام مرسانا و پسردایی ۱۴ ساله شان به نام علی اصغر را هم با خود برده بودند.
آتش و دود از خودروی ون زبانه کشید
در خودرو ون پدر امیرمحمد همیشه یک گاز کوچک برای گرم کردن غذا‌ها وجود داشت. هیچ کس نمی‌داند که یک ماه قبل در لحظه وقوع آن حادثه هولناک چه اتفاقی باعث شد که آن گاز کوچک شعله ور شد. در یک ثانیه صدای خنده و بازی بچه‌ها تبدیل شد به جیغ و وحشت. شعله‌های آتش در ماشین زبانه می‌کشیدند. ریموت در ون سوخته بود و در بدون آن باز نمی‌شد.
بچه‌ها در خودرو محبوس شده بودند و همه چیز برای خلق یک فاجعه مهیا بود که شهامت و فداکاری محمدطا‌ها روی این فاجعه خط بطلان کشید.
محمدطا‌ها بچه‌ها را از آتش نجات داد
پدر محمدطا‌ها در گفتگو با خبرنگار رکنا در مورد این حادثه گفت: «آن روز وقتی خودرو آتش گرفت، در خودرو باز نمی‌شد. محمدطا‌ها خیلی سریع شیشه را شکسته بود و اول از همه مرسانای دو ساله را از شیشه بیرون داده بود. پسر بزرگم و یکی دیگر از بچه‌ها به خاطر اسنشتاق گاز و دود بیهوش شده بودند که محمد طا‌ها با چند سیلی آن‌ها را کمی به هوش آورده بود و کمک کرده بود بیرون بروند. بعد هم چهارمین کودک را بیرون فرستاده بود و آخر سر خودش خارج شده بود.»
محمد طا‌ها مدت زمان بیشتری نسبت به بقیه در آتش مانده بود تا بتواند جان هر چهار نفر را نجات دهد. برای همین دچار سوختگی شدیدی شد: «پسرم ۸ روز در آی سیو بیمارستان بستری بود. جراحی پیوند پوست به دست و صورتش انجام شد و روز گذشته بعد از یک ماه از بیمارستان ترخیص شد.»
اگر محمدطا‌ها نبود همه بچه‌ها از بین می‌رفتند
پدر محمدطا‌ها در ادامه گفت: «امدادگران آتش نشانی می‌گفتند اگر محمدطا‌ها شیشه را نمی‌شکست شاید بچه‌ها در میان دود و آتش از بین می‌رفتند.»
پدر محمدطا‌ها از داخل بیمارستان با خبرنگاران گفتگو کرد. در حالی که مادر محمدطا‌ها در اتاق عمل بیمارستان مشغول وضع حمل بود، خانواده منتظر به دنیا آمدن خواهر محمدطا‌ها به نام السانا هستند. این روز‌ها حال خانواده آرمند حال خوشی است. برگشتن سلامتی محمدطاهای فداکار و تولد خواهرش، جانی دوباره به روح شادمانی این خانواده بخشیده است.