به گزارش کارگرآنلاین، سریال تلویزیونی «گسل» به کارگردانی آقای علیرضابذرافشان و تهیهکنندگی آقای محسن چگینی از شبکه یک سیما پخش میشود.
گسل ابتدا با نام «بینمک» جلوی دوربین رفت اما پس از مدتی به گسل تغییر نام پیداکرد. دراین مجموعه بازیگرانی چون سام درخشانی و بیژن امکانیان نقشآفرینی میکنند.
کارگردان عشق بازیگری
علیرضا بذرافشان کارگردان سریال گسل است. او کارش را در ابتدای دهه 80 در مقام فیلمنامهنویس آغازکرد. «رقص در غبار» و «گرگ و میش» دو فیلم سینمایی هستند که بذرافشان آنها را نوشته است.
عمده فعالیتهای او در تلویزیون است و تاکنون نویسندگی حدود هشت سریال را برعهده داشته که از آنها میتوان به «خط قرمز»، «تب سرد» و «زیرزمین» اشاره کرد. مجموعههایی که در زمان خودشان موفق بودهاند. بذرافشان ابتدای فعالیت هنریاش همراه با بازیگری بوده است و ظاهراً علاقه اصلیاش هم، حتی تا به امروز همچنان بازیگری است. او پس از نویسندگی چندسریال، سه تله فیلم ساخت و پس از آن به کارگردانی مجموعههای تلویزیونی روی آورد؛ «نابرده رنج»، «هفت سنگ» و این روزها هم سریال «گسل».
نخستین مجموعه بذرافشان یعنی نابرده رنج، تا حدود زیادی توانست نظرات موافق را به خود جلب کند. هرچند برخی تم این سریال را الهام گرفته از فیلم اخراجیها میدانستند؛ اما بههرحال نابرده رنج سریال موفقی بود، هرچند پایانبندی آن بهشدت ضعیف بود. سریال بعدی او یعنی هفت سنگ، یک مجموعه مناسبتی بود که به واسطه بازیگرانی که ستاره نبودند و همچنین سوژه نه چندان جذاب، با اقبال مخاطبان حساس رمضانی روبهرو نشد. مجله تایم پس از پخش قسمت نخست این سریال در گزارشی نوشت که هفتسنگ کپی صحنهبهصحنه سریال آمریکایی خانواده امروزی است و نسبت به عدم رعایت قانون حق تکثیر انتقاد کرد. در واقع بذرافشان و همسرش خانم ساراخسروآبادی که نویسنده این کار بودند دربرابر اتهام کپیبرداری قرار گرفتند.
پس از سه سال از تولید هفتسنگ، بازهم علیرضا بذرافشان سراغ ساخت سریال دیگری رفت که نهایتاً عنوانش شد گسل. تهیهکننده این مجموعه محسن چگینی با تجربه شد. کسی که با بزرگان طنزی مثل آقایان مهران مدیری و برادران قاسمخانی بارها همکاری کرده است.
دو نیمه متفاوت
گسل درباره معاون وزیری است که به همراه محافظش درگیر داستانهای عجیب و غریبی میشود. این مجموعه تا حدودی با مسائل سیاسی و اجتماعی شوخی کرده و به گفته سازندگان آن با روی باز مدیران سیما هم همراه شده است.
در دورانی که بیشتر سریالهای تلویزیون با اقبال مخاطبان همراه نمیشوند، گسل هم شروع موفقی نداشت و قدم طلایی یک مجموعه که در شروع آن است را از دست داد و نتوانست مخاطب را آنطور که باید به خود جذب کند. ضعف دیالوگ، سکانسهای کلیشهای و کند پیش رفتن داستان به سمت تعلیق اصلی، باعث شد تا تقریباً تا اواسط داستان سریال گسل، بیننده درگیر این مجموعه نشود؛ اما از قسمتهای میانی به بعد، اتفاقات خوبی در این رخ داد و انگار تازه موتور این سریال روشن شد. دیالوگها، شوخیها، سکانسهای اکتیو و درمجموع رویهای که برخلاف نیمه نخست این مجموعه، گسل را به یک سریال طنز استاندارد نزدیک کرد. گسل به اواخر پخشش نزدیک میشد و درحالیکه اخباری مبنی بر احتمال تولید فصل دوم این مجموعه مطرح میشد، در پخش قسمت دوشنبه شب این سریال، سکانسی از آن باعث تعجب و خبرساز شدن آن شد.
سکانسخبرساز
«چای سمیات رو بخور برو تو استخر بمیر، فکر کنند تو استخر سکته کردی مُردی» این جملات بیان شده در یکی از سکانسهای گسل بود. جملاتی که یکی از شخصیتهای منفی، به یک شخصیت منفی (یا خاکستری) دیگر ابراز میکند. بلافاصله پس از پخش این قسمت از گسل، تعدادی از رسانهها به سکانس مورد نظر پرداخته و این بخش را یک سکانس کاملاً سیاسی عنوان کردند. تحلیلی که با توجه به برخی دیالوگهای قبلی گسل و همچنین شباهت آن با یکی از حوادث مهم سیاسی سال قبل، این گمانهزنی را تقویت میکرد که نویسندگان و کارگردان این سریال، منظورشان اشاره به همان اتفاق بوده است.
تهیهکننده گسل، در گفتوگوی کوتاه با «صبحنو» از چنین برداشتی از این سکانس ابراز تعجب و اعلام کرد که از برداشت سیاسی رسانهها بیخبر است. او درباره این حاشیه صحبت بیشتری نکرد و ترجیح داد که مدیران سیما دراینباره اظهارنظر کنند.
رویه نامطلوب نظارت بر پخش
مانند هررسانه تصویری دیگر در دنیا، سیمای جمهوری اسلامی ایران هم ضوابط و استانداردهای خاصی برای پخش برنامه دارد. برنامههای تولیدی، مجموعههای تلویزیونی، پس از تصویب در شورای مربوطه، به سمت تولید پیش میروند؛ اما دریافت مجوز تولید، لزوماً به معنای پخش نیست و محصول باید پروسه دیگری را نیز برای پخش از آنتن رسانه ملی طی کند. رویه مرسوم اینگونه است که هرقسمت از سریال، در ابتدا توسط مدیران شبکهها تأیید و سپس به مرحله دوم نظارت ارسال میشوند.
پس از آن بازهم درزمان پخش و وقتی روی آنتن میرود، نقش ناظرپخش شروع میشود. نقشی که بسیار حساس و مهم است. ناظران پخش مستقیماً با مدیران ارشد سازمان در ارتباطند و بهطور دائم درحال رصد و نظارت روی برنامههای درحال پخش هستند. حتی در صورت نیاز و در مواقع اضطراری میتوانند پخش یک برنامه زنده یا سریال را قطع و تصاویر دیگری پخش کنند. پروسه فوق نشان میدهد لااقل روی کاغذ، مراحل لازم برای نظارت بر یک محصول وجود دارد.
پس مواردی مثل سکانس فوق چگونه روی آنتن میروند؟ البته طبق اطلاعات موثق از داخل شبکهها، مرحله نخست نظارت که برعهده مدیران شبکههاست، بهدلیل مشغله یا بیاهمیتی آنها، آنطور که باید عملی نمیشود و مرحله اصلی نظارت در قدم بعدی رخ میدهد. ناظر مرحله دوم چرا متوجه نشده است؟
این اتفاق در دو حالت رخ میدهد. نخست اینکه شخص ناظر از اندک اطلاعات سیاسی خبر نداشته و متوجه این شباهت نشده. فرض دوم این است که ناظر فوق، مثل برخی دیگر از کارکنان تلویزیون، صرفاً به فکر پر کردن تعهد کاریاش بوده و همین سرعت عمل باعث بیتوجهیاش به این سکانس شده است. اما ناظر پخش چی؟! یعنی او هم متوجه این مورد نشده است؟
هرچند که با توجه به گستردگی شبکههای سیما و همچنین تولیدات و برنامههای متعدد، بروز برخی از اتفاقات این چنین، چندان هم دور از ذهن نیست اما، نکتهای که بیش از پیش به ذهن میآید این است که ضوابط و شرایط گزینش کارکنان سازمان صداوسیما چیست؟
تقریباً تمام مطلعان میدانند که برای ورود و استخدام در رسانه ملی باید عضوی از خانواده بزرگ صداوسیما بود. یعنی لااقل یکی از بستگان شما در آن مجموعه مشغول باشد. آیا همین شیوه گزینش قبیلهای منجر به ورود برخی از کارکنان ناآگاه و بروز چنین اتفاقاتی نیست؟
منبع: صبح نو