رسیدگی به این پرونده از اردیبهشت سال 91 با گزارش قتل مردی 57 ساله بهنام نادر در خانهاش در محدوده یوسف آباد آغاز شد.
تحقیقات مأموران نشان میداد که او یک تاجر آهن است و با کسی هم اختلافی نداشته است. پس از آن همسر او مورد بازجویی قرار گرفت که مدعی شد در زمان قتل با فرزندانش در خانه نبوده است و پس از بازگشت به خانه با پیکر بیجان همسرش مواجه شده است.
تلاش مأموران برای افشای راز قتل بینتیجه ماند تا اینکه شش سال بعد پلیس متوجه شد همسر مقتول با مردی بهنام سعید رابطه پنهانی دارد وقتی سعید تحت بازجویی قرار گرفت پرده از راز جنایت قدیمی برداشت. او در بازجوییها گفت: من چند سال بعد از قتل نادر با فریبا آشنا شدم. در یک میهمانی شوهر خواهر فریبا به من گفت او عامل قتل باجناقش است.
پس از این اظهارات فریبا دوباره بازداشت شد که این بار او اعتراف کرد و گفت: شوهرم مرد بداخلاقی بود و مدام آزارم میداد. نادر 20 سال از من بزرگتر بود و بچه دار نمیشد سالها تحت درمان بودیم تا اینکه صاحب یک دختر و پسر شدیم. اما نادر همیشه به من میگفت اگر نمیتوانی با من زندگی کنی طلاقت را بگیر و برو و این حرفها برای من که جوانیام را برای او گذاشته بودم خیلی سنگین بود.
فریبا ادامه داد: یک روز با خواهرم درددل کردم و به او گفتم از این زندگی خسته شدهام و از او خواستم تا با همکاری شوهرش نادر را از بین ببریم. بعد هم نقشه قتلش را کشیدیم. من به نادر قرص خواب دادم و از خانه بیرون رفتم و بعد هم شوهر خواهرم مهدی با اسلحه وارد شد و او را کشت.
با اعترافهای فریبا، مهدی هم بازداشت شد و به قتل باجناقش اعتراف کرد.
پس از اعترافات متهمان و بازسازی صحنه قتل پرونده به دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد. در آن جلسه فرزندان مقتول از قاتل پدرشان اعلام گذشت کردند اما خواهر مقتول وقتی متوجه این ماجرا شد به دادگاه رفت و گفت برادرش بچه دار نمیشده و اولیای دم فرزندان مقتول نیستند تا بتوانند گذشت کنند.
در ادامه دستور نبش قبر مقتول برای آزمایش DNA صادر شد ولی فرزندانش با رد ادعای عمهشان عنوان کردند که به خاطر لطمههای روحی و حیثیتی حاضر به انجام آزمایش نیستند. ضمن اینکه فریبا مدارک پزشکی به دادگاه ارائه کرد که ثابت میکرد آنها فرزندان مقتول هستند و از اینرو طبق ماده 612 قانون مجازات اسلامی پرونده برای رسیدگی از لحاظ عمومی جرم به شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد و متهمان اظهاراتشان را بار دیگر تکرار کردند.
با پایان دفاعیات متهمان، قضات وارد شور شدند و مهدی به 6 سال حبس و فریبا به 3 سال زندان محکوم شدند و این حکم در دیوان عالی کشور مهر تأیید خورد.