تاریخ : 23:10 - 1397/08/09
کد خبر : 70938
سرویس خبری : گوناگون
 

شهردار جدید، فیلی هوا کند!

حداقل پیاده روهای ساخته شده را ترمیم کنید:

شهردار جدید، فیلی هوا کند!

چه شهردار کنونی با تبصره یا ترفندی بماند و چه شهردار جدید انتخاب شود نمی تواند به امور جاری اکتفا کند و کار ویژه و ماندگاری هم باید انجام دهد...

کارگر آنلاین : هر چند شهردار تهران گفته است در منصب خود می‌ ماند و منتظر آخرین تفسیرها دربارۀ شمول قانون منع به کارگیری بازنشستگان است اما ظاهرا بخت چندانی ندارد و تهران در کمتر از دو سال، سومین شهردار را به خود خواهد دید.

این که شهر در این مدت کوتاه سومین شهردار را به خود ببیند اتفاق خوبی نیست ولی به هر حال پیش آمده و اگر چه زیان هایی بر آن مترتب است اما چنانچه انتخاب سوم درست و متناسب باشد چه بسا جبران مافات کند.

محمد علی افشانی آمده بود که بماند و حالا نیز دوست دارد بماند و این اشتیاق چندان است که دست مایۀ انتقاداتی هم شده است اما وقتی قانون او را مستثنا نشمارد یا هنوز نشمرده چاره ای نیست جز آن که کنار برود و این شِق البته محتمل است.

چنانچه شهردار تهران ماندنی نباشد و تور قانون او را هم در برگیرد شورا دو راه دارد: یا از جمع خود و البته طبعا و ترجیحا محسن هاشمی را برای کرسی شهرداری تهران به وزارت کشور معرفی کند یا از بیرون و بر سر چهره هایی چون عباس آخوندی یا پیروز حناچی توافق کنند.


واقعیت این است که شهردار کنونی، چهرۀ جذابی از کار درنیامده و وجه بوروکراتیک و اداری او می چربد. 

درست است که غلامحسین کرباسچی و محمد باقر قالیباف هم جدی بودند و کمتر اهل سخن اما مدیرانی نشسته نبودند و اینجا و آنجا دیده می شدند و بسیار خطر می کردند. کرباسچی می گوید وقتی تصمیم گرفت کشتارگاه را برچیند و به فرهنگسرا تبدیل کند رییس جمهور وقت (هاشمی رفسنجانی) نگران تأمین گوشت شد و شهردار گفت با بنیاد مستضعفان هماهنگ کرده و تأمین می کنند یا وقتی قالیباف تصمیم گرفت بزرگراه صدر را دو طبقه کند و برخی انتقاد کردند که هزینه بیش از برآوردهاست در واقع خطر کرده بود.

آقای افشانی اما یا آن قدر درگیر بدهی ها و سیر صعودی هزینه هاست که موضوع ویژه ای را مد نظر ندارد یا انگار متوجه نیست منتخب شورای شهری است که با هزار امید شکل گرفته و تنها در یک نمونه نوع رفتار او با روزنامه نگاران شاغل در مؤسسه همشهری اگر هم با قواعد اداری سازگار بود و برای حفظ مجموعه صورت پذیرفت اما باز توی ذوق  زد.

نویسندۀ این سطور نه بساز و بفروش است نه به جز یک دورۀ کوتاه با مجلات همشهری همکاری داشته که حالا اخراج شده باشد و نه از دریافت مجوز طرح ترافیک بازمانده و اتفاقا شماری از بهترین دوستان و همکاران در این دوره مسؤولیت هایی کسب کرده اند اما از تغییر شهردار کنونی می توان استقبال کرد چون مجموعا دل‌چسب نیست.

اگر هم قرار بر ماندن ایشان باشد و بتواند تبصره ای بیابد نیز بهتر است تغییراتی در روش و شیوۀ خود ایجاد کند و از لاک خود بیرون بیاید.

می دانیم شهرداری تهران 50 هزار میلیارد تومان بدهی دارد و به یک روایت 70 هزار کارمند و به روایتی 90 هزار حقوق بگیر دارد و هر ماه 700 میلیارد تومان باید به آنان پرداخت کند در حالی که میزان درآمد ماهانۀ شهرداری تهران نیز نزدیک به همین عدد است و اصطلاحا هشتِ آن گرو نُه ش است و با این اوضاع اقتصادی نیز پیش بینی می شود درآمد مجوزهای ساخت و ساز کاهش یابد.

مردم اما انتظار دارند شهردار تهران فیلی هوا کند و به امور عادی اکتفا نشود.

هر شهرداری را با یک یا چند پروژه خاص به یاد می آوریم و شهردار نمی تواند به امور اداری روزمره بسنده کند.

چه در سال های پیش از انقلاب که شاخص ترین شهردار غلامرضا نیک پی بود و بعد از انقلاب اعدام شد و چه بعد از انقلاب. نیک‌پی با شعار کاهش ترافیک، بزرگراه شاهنشاهی را کشید که بعد از انقلاب نام آن به مدرس تغییر یافت و بر حفظ محدوده شهری اصرار داشت و همین دستور تخریب خانه های بیرون محدوده به اتهامی علیه او در دادگاه انقلاب بدل شد و جالب این که رییس دادگاه با او بر سر ترافیک هم وارد بحث می شود که چرا با وجود احداث بزرگراه جدید گره ترافیک تهران گشوده نشد! غافل از این که هر چه راه ها توسعه پیدا می کنند انگیزۀ سفر با خودرو شخصی نیز فزونی می گیرد.

بعد از انقلاب نیز اولین شهردار تهران (محمد توسلی) هنوز و بعد از 40 سال با محدوده ممنوعه تردد در مرکز تهران مشهور به طرح ترافیک و خطوط ویژه اتوبوس‌رانی شناخته می شود و محمد نبی حبیبی که بودجۀ چندانی نداشت با تغییر سیستم جمع آوری زباله از گاری به نیسان. 

بعد از جنگ اما غلامحسین کرباسچی بود که شهرداری تهران را متحول کرد و کوشید از یک سازمان صرفا خدماتی به نهادی اجتماعی فرهنگی تبدیل شود.

در نگاه بیرونی همۀ مردم زیاد کاری ندارند که فلان پروژه چقدر تمام شده اما احداث پارک و بزرگراه و ساخت فرهنگسرا را می بینند و تبدیل کشتارگاه به فرهنگسرای بهمن یا یک پادگان متروکه یا کم استفاده به خانه هنرمندان را درک می کنند. کارهایی که پیش از آن انجام نشده بود. فهرست اقدامات دورۀ کرباسچی البته بلند بالاست و ممکن است خوانندۀ این سطور در ردیف منتقدانی  باشد که می گویند کاش این کارها نبود و شهر هم این گونه عمودی گسترش نمی یافت و در کوچۀ 6 متری ساختمان های بلند مرتبه بالا نمی رفت یا باغات شمال شهر حفظ می شد. 

با هر یک از این قضاوت ها اما بزرگراه ها و فرهنگسراها و روزنامۀ همشهری وفروشگاه شهروند به آن دوره منتسب می شود. دوران 10 ساله شهرداری او با ماجراهایی که می دانیم تمام شد و اولین شورای شهر مرتضی الویری را انتخاب کرد.

او نیز با شعار تبدیل پادگان ها به فضای سبز روی کار آمد و البته کاملا موفق نشد و طبیعی بود که اگر بخواهد راه کرباسچی را ادامه دهد سرنوشت او را باید به جان می خرید و اگر می خواست ادامه ندهد با خط مشی شورا نمی خواند و می توان گفت در عمل فیلی هوا نکرد و کنار رفت و جای خود را به محمد حسن ملک مدنی داد که در شعار می گفت «شهر را نمی فروشم» و در عمل نتوانست خاطره سال های شهرداری اصفهان در دهۀ 60 را تکرار کند.

حاصل قهر اکثریت رأی دهندگان و انسجام آبادگران در شورای دوم شهردار شدن احمدی نژاد بود که هم می خواست با قطار هوایی شناخته شود و هم نوع مواجهه او با شهروندان متفاوت بود و این که به خاطر سودای ریاست جمهوری بود یا نه موضوع این بحث نیست. او رییس جمهور شد و شهرداری به محمد باقر قالیباف رسید که با تونل ها و اتوبوس تندرو و احداث بوستان هایی در شرق تهران و البته پروژه هایی ماندگار چون پل طبیعت و باغ کتاب این 12 سال را سپری کرد و دربارۀ او هم همواره این نقد بود که سودای ریاست جمهوری دارد یا شهرداری را بدهکار کرده اما در نگاه بیرونی فیل هایی هوا شد.

قصد ندارم فهرستی از اقدامات شهرداران مختلف را ردیف کنم و شهرداران محدود به افراد یاد شده نیستند بلکه غرض این است که هر شهردار را با یک یا چند پروژه خاص می شناسیم و گرایش های سیاسی و اتفاقات درون سیستمی و بدهی هایی که بر جای می گذارند بحث دیگری است. هر چند که نام هایی چون محمد توسلی و غلامحسین کرباسچی و باقر قالیباف و نبی حبیبی نشان می دهد شهردار تهران خیلی هم نمی تواند غیر سیاسی باشد. کما این که سه نفر از شهرداران سابق در حال حاضر دبیر کل سه حزب هستند.

شهردار جدید تهران نیز در کنار رتق و فتق امور جاری و تدبیری که برای حجم عظیم پرسنل وبدهی ها می اندیشد فیلی هم باید هوا کند. یعنی یک کار خاص که به نام او ثبت شود بدون جنبۀ تبلیغاتی. مثلا پیاده راه یا امکان استقرار کافه ها در حاشیۀ پیاده روهای پهن و بی استفادۀ پارک ملت یا کارهای دیگری که به چشم بیاید و الزاما هم می تواند ایجابی نباشد و می تواند سلبی هم باشد و مثلا ادامۀ ساخت و ساز برخی «مال» ها را متوقف کند تا شهر جای زندگی باشد یا حداقل مثل خیلی از جاهای دنیا بخش قدیمی و مرکزی شهر بافت خود را حفظ کند و ساخت و ساز های عمودی در مناطق دیگر انجام شود.

خیلی کارها می توان انجام داد اگر شهردار واقعا شهردار باشد نه رییس شهرداری و البته باید فیلی هوا کند و این فیل الزاما طبقه دوم بزرگراه صدر یا برج میلاد نباید باشد می تواند یک تصمیم برای زندگی بهتر شهروندان باشد.

منبع : عصر ایران