چرا دلار ارزان شد؟ مذاکره، بیربطترین دلیل ثبات ارزی/در دام تکراری سیاسیون نیفتیم
تحلیلی دقیق از روزهای آینده قیمت دلار منتشرشد
ثبات قیمت ارز در ماههای گذشته دلایل مهمی دارد که اتفاقاً مذاکرات جزو هیچ کدام از این دلایل نیست ولی بهغلط برخی جریانهای فکری تلاش دارند ارزانی دلار را بار دیگر به مذاکراتی که امیدی به نتایجش وجود ندارد، نسبت دهند.
به گزارش کارگر آنلاین به نقل از تسنیم، قیمت ارز که در ماههای اخیر از ثبات نسبی برخوردار بوده است، در برخی از مقاطع برای دورههای خیلی کوتاه (یک الی دو روز) با نوسان همراه شده که بعضاً نوسان صعودی و نزولی بوده است، اما با مدیریت انجامشده از سوی سیاستگذار این نوسانات خیلی تداوم نداشته است.
در روز گذشته بار دیگر قیمت ارز در بازار با نوسان همراه شد ولی اینبار نوسان نزولی بود؛ نوسانهایی که در راستای سیاستهای اقتصادی نباشد بهگفته رئیس کل بانک مرکزی و بهگواه تاریخ خیلی دوام نخواهد داشت؛ این موضوع البته زمانی ظهور پیدا میکند که پشتپرده نوسانهای یکباره قیمت ارز، دلایل سیاسی باشد؛ این موضوع در زمانی که دلار یکشبه گران میشد نیز مطرح بود.
تجربه ماهها و سالهای اخیر نشان داده که هر بار خبر مهم سیاسی در بازار ارز میپیچد، قیمتها با نوسان صعودی و نزولی مواجه میشوند؛ این اتفاق دیروز هم تکرار شد و با سفر وزیر امور خارجه به فرانسه قیمت دلار حدود 200 تومان کم شد.
برخی از جریانهای فکری تلاش دارند کاهش قیمت ارز را بار دیگر به مذاکره و... ارتباط دهند ولی از آنجایی این تفکرات شکستخورده در سالهای نهچندان دور، اقتصاد کشور را بهصورت جدی گرفتار کرد باید برخی از مهمترین دلایل کاهش و ثبات قیمت ارز را مرور کنیم تا اینبار هم برخی از آب گلآلود بهنفع خودشان و تفکراتشان ماهی نگیرند.
تمام اقتصاددانها میدانند آنچه باعث تثبیت قیمت ارز در بازار آزاد شده دلایلی غیر از مذاکرات دارد؛ مهمترین علت شاید به پایبندی بانک مرکزی در روزهای نخست سال 98 برگردد، زمانی که بانک مرکزی آخرین فشار شدید ارزی در دبی را از سر گذراند.
در روزهای نخست سال جاری، آمریکا با همکاری برخی کشورهای عربی منطقه با استفاده از تجربه سال گذشته خود در تعطیلات نوروز و همچنین با سوء استفاده از تعطیلی نسبی بازارها و مجالیابی معاملات لفظی، فردایی و کاذب، قصد داشت به تولید پالسهای قیمتی بپردازد و با جدی شدن اثر روانی نرخهای مجازی ارز، همان وقایع ارزی سال قبل را در کشور پیاده کند.
قصدی که اتفاقاً با هجمه سنگین و همهجانبهای نیز همراه بود. مسیر هجمه ارزی اخیر از دبی در امارات میگذشت. ایجاد تقاضاهای بزرگ برای درهم جهت افزایش نرخ برابری آن با ریال که با توجه به رابطه نرخ درهم و دلار، به کاهش ارزش ریال در برابر دلار منجر میشد، نقطه کانونی این تلاشها بوده است، با این حال، طبق اعلام بانک مرکزی، آمریکا در این عرصه نتوانست توفیق چندانی کسب کند.
بعد از آنکه بانک مرکزی توانست جنگ ارزی آمریکاییها را خنثی کند، زنگ راهاندازی بازار متشکل ارزی بهصدا در آمد و این موضوع اثرگذاری سیاستهای ارزی را بیشتر کرد؛ همه میدانند که با راهاندازی این بازار، نوسان قیمت ارز مدیریت خواهد شد و بهطور حتم دیگر سفتهبازان و سوداگران ارز، قدرتی در بازار ارز نخواهند داشت.
موضوع مهم دیگری که فعالان بازار از آن بهعنوان یکی از سیگنالهای اصلی مدیریت بازار و ثبات قیمت ارز نام میبرند، واکنش صریح و سنجیده ایران درباره پهپاد و کشتیهای نفتی است؛ این واکنشها سهم بالایی در قدرتنمایی ایران در منطقه داشت و دست ایران در مبادی ارزی اصلی و جنوبی کشور، یعنی جایی که تنش از آنجا شروع شده بود، بازتر شد.
بنابراین ایران توانست با اجرای سیاستهای مناسب و بهموقع بار دیگر فرمان بازار دبی را بهدست گیرد. این دلایل خیلی پیش از آنکه مذاکرات جدید رقم بخورد، وجود داشت و در حقیقت نوسانات نزولی قیمت ارز و ثبات طولانیمدت آن ارتباطی با مذاکرات و مسائل سیاسی ندارد.
همه میدانند که اگر امروز غرب در تلاش برای مذاکره مجدد با ایران است بهخاطر ثبات ارزی است؛ بنابراین ثبات ارزی فضای مذاکره را ایجاد کرده است نه اینکه مذاکره ثبات ارزی را ایجاد کرده باشد.
تعجیل برخی جریانهای فکری در نسبت دادن مجدد ثبات و بهبود وضعیت اقتصادی به مذاکره قطعاً بهنفع منافع ملی نیست و تکرار همان اشتباهی است که در دوره برجام، انجام شد. در آن زمان این گروه نهتنها در مذاکره تعجیل ایجاد کرده بودند بلکه با جریانسازیهای غلط مذاکره را نیاز ملی تلقی کردند. خطی که این روزها برخی از این گروهها دنبال میکنند تکرار همان خط است درحالی که تا زمانی که هسته سخت خواستههای ایران از طرف مقابل پذیرش نشود نباید در ایران به آن بهصورت اساسی و نیاز جدی پرداخته شود.