تاریخ : 07:43 - 1398/10/30
کد خبر : 76557
سرویس خبری : فرهنگی
 

با عزرائیل چگونه روبرو می شویم؟/ عزرائیل زیباست یا زشت؟/عزرائیل چگونه میمیرد؟!

با عزرائیل چگونه روبرو می شویم؟/ عزرائیل زیباست یا زشت؟/عزرائیل چگونه میمیرد؟!

عزرائیل همانند آئینه ای است در مقابل ما که جان خویش را در او می بینیم در زمان روبرو شدن با عزرائیل اینکه او را زیبا ببینیم یا زشت بستگی به سیرت خودمان دارد.

به گزارش کارگرآنلاین، عزرائیل یا ملک الموت، فرشته ای از جانب خداوند است که انسان را به یاد خداوند، لحظه مرگ و حضور فرشته الهی بر بالین میت می اندازد . این فرشته برای گرفتن جان انسان ها از جانب خداوند برگزیده شده است و همانند آئینه ای است در مقابل ما که جان خویش را در او می بینیم.

عزرائیل یک واژه عبری و سریانی است به نام بنده خدا و عبد خدا و این به این معنی است که در کار خدا تخلف نکرده و امر خدا را به درستی و بدون کم و کاست انجام می دهد. شنیدن نام عزرائیل برای مومنان بدون ترس است اما برای بسیاری از مردم بسیار رعب انگیز است ولی این فرشته چگونه جان می گیرد و این جان دادن و دیدن عزرائیل چگونه خواهد بود؟

روبرو شدن با فرشته مرگ (عزرائیل)
هر فردی با توجه به گذشته ای که داشته و اعمالی که انجام داده است با مرگ روبرو می شود، برخی بسیار آرام و راحت و خوشحال و برخی دیگر آنچنان تلخ و سیاه و وحشتناک که غیرقابل توصیف است.

اولین صحنه غیب را که انسان قادرند مشاهده نمایند رویت حضرت ملک الموت به وقت جان دادن است . در روایات آمده است چهره فرشته مرگ برای همه یکسان نیست افراد مومن فرشته مرگ را درچهره زیبا مشاهده می کنند و افرادی که اعمال بدشان از اعمال خوبشان بیشتر است او را در سیمای ترسناک مشاهده خواهند نمود.

اما باید بدانید ملک الهی مجرد از ماده است و نمی تواند تغییر ماهیت بدهد و این زیبارو دیدن یا ترسناک دیدن این فرشته الهی به دلیل تفاوت در سیمای ملکوتی ماست زیرا او همانند آئینه ای است در مقابل ما که جان خویش را در او می بینیم و با رویت ملکوت جانمان را در زمان احتضار در سیمای ملائکه موت خواهیم دید و هر چه در مدت عمر، در جان آورده ایم و آن را ساخته ایم در سیمای این فرشته به نمایش در می آید. اگر او را ترسناک می بینیم حقیقت جان ماست، اگر او را زیبا و معطر می بینیم نمایش جان ماست.

مولانا در مثنوی می گوید :
مرگ هر یک ای پسر همرنگ اوست پیش دشمن دشمن و بر دوست دوست

پیش ترک آیینه را خوش رنگیست پیش زنگی آینه هم زنگیست

آنک می ترسی ز مرگ اندر فرار آن ز خود ترسانی ای جان هوش دار

روی زشت تست نه رخسار مرگ جان تو همچون درخت و مرگ برگ

از تو رستست ار نکویست ار بدست ناخوش و خوش هر ضمیرت از خودست


عزراییل برای قبض روح چه کسی خود را آراست؟
روزی عزاییل برای گرفتن جان ابراهیم (ع) نزد او آمد اما ابراهیم (ع) مرگ را دوست نداشت پس عزراییل به خداوند عرض کرد:ابراهیم (ع) مرگ را ناخوش دارد. خداوند به عزراییل وحی کرد:ابراهیم (ع) را آزاد بگذار، چرا که او دوست دارد زنده باشد و مرا عبادت کند. بعد از گذشت مدت ها حضرت ابراهیم پیرمردی را دید که قدرت هضم غذا نداشته و هر چه می خورد از دهانش بیرون می آید. دیدن این منظره باعث شد ابراهیم (ع) به مرگ علاقه مند شود.

در همین هنگام به خانه ی خود رفت ، ناگاه یک شخص بسیار نورانی و زیبا را مشاهده کرد و پرسید:تو کیستی.

او گفت:من فرشته ی مرگ هستم. ابراهیم (ع) گفت:چه کسی است که از نزدیک شدن به تو و دیدار تو بی علاقه باشد، با اینکه دارای چنین جمال دل آرایی هستی. عزراییل گفت:ای خلیل خدا، هر گاه خداوند خیر و صلاح کسی را بخواهد، مرا با این صورت نزد او میفرستد و اگر شر و بدی او را بخواهد، مرا در چهره ی دیگر نزد او می فرستد.آنگاه روح ابراهیم (ع) را در سن 175 سالگی و با کمال دل خوشی و شادابی قبض کرد.

فرشته مرگ بر بالین همه انسان ها حاضر نمی شود
حضرت عزرائیل یا ملک الموت، پادشاه مرگ بوده و ایشان فقط بر پیامبران و اولیای الهی وارد می شوند. او فرشتگانی در اختیار دارد که مامور قبض روح انسان های دیگر است به همین خاطر همه افراد لیاقت دیدار شخص عزرائیل را ندارند.

انسان چگونه جان می دهد؟
حضرت امیرالمومنین علی (ع) در بخشی از خطبه 109 کتاب شریف نهج البلاغه در مورد کیفیت جان دادن انسان سخن به میان می آورد و می فرماید:

سختی جان کندن و حسرت از دست دادن دنیا، به دنیا پرستان هجوم آورد. بدن ها در سختی جان کندن، سست شده و رنگ باختند. مرگ آرام آرام همه اندامشان را فرا گرفته، زبان را از سخن گفتن باز می دارد و او در میان خانواده اش افتاده با چشم خود می بیند و با گوش می شنود و با عقل درست می اندیشد که عمرش را در پی چه کار هایی تباه کرد و روزگارش را چگونه سپری کرده است.

به یاد ثروت هایی که جمع کرده می افتد؛ همان ثروت هایی که در جمع کردن آن ها چشم بر هم گذاشته و از حلال و حرام و شبهه ناک گرد آورده و اکنون گناه جمع آوری آن همه بر دوش اوست که هنگام جدایی از آن ها فرا رسیده و برای وارثان باقی مانده است تا از آن بهره مند گردند و روزگار خود گذرانند.

سختی مرگ
امام سجاد (ع) فرموده اند:مرگ برای کافر مانند کندن لباسی است فاخر، و انتقال از منزل های مورد علاقه خود و تبدیل آن ها به چرک ترین و خشن ترین لباس ها و وحشتناکترین منزل ها و بزرگترین عذاب هاست. (بحارالانوار، ج6:155)

در روایتی آمده است که روزی عزرائیل نزد حضرت موسی (ع) آمده و قصد گرفتن جان او را داشته است و سرانجام پس از گفت و گوهای فراوان با موسی (ع)، عزرائیل با دادن نارنجی خوشبو به موسی (ع) روح او را از بدن قبض می نماید. پس از آن که روح موسی (ع) از بدن جدا گردید، فرشتگان از وی پرسیدند:یا اَهونَ الانبیاء مَوتاً کَیف وَجَدت المُوت؛ ای کسی که در میان پیامبران از همه راحت تر مُردی، مرگ را چگونه یافتی؟

موسی (ع) پاسخ داد:کشاةٍ تُسلَخُ وَ هی حَیَةٌ؛ مرگ را مانند گوسفندی که زنده پوستش را بکنند یافتم. (مناهج الشارعین:590)

علاوه بر این در باب تلخی مرگ از نظر حضرت یحیی (ع)، از امام صادق (ع) نقل شده است که ایشان فرموده اند:حضرت عیسی (ع) به کنار قبر حضرت یحیی (ع) آمد و از درگاه خداوند متعال درخواست نمود تا یحیی (ع) را زنده نماید. پس دعایش مستجاب گردید و یحیی (ع) از قبر بیرون آمد و به عیسی (ع) گفت:از من چه می خواهی؟ عیسی گفت:می خواهم با من اُنس بگیری، چنانچه در دنیا بر من مأنوس بودی.

سپس یحیی (ع) پاسخ داد:ای عیسی (ع)! هنوز تلخی مرگ در کامم فروننشسته، تو می خواهی مرا به دنیا برگردانی و بار دیگر تلخی مرگ را بچشم؟! آنگاه یحیی (ع) از عیسی (ع) جدا شد و به عالم قبر بازگشت. (عالم برزخ:16- 21)

عزرائیل چگونه میمیرد؟!
بنابر روایتی که از امام سجاد (ع) آمده است ایشان می فرمایند «هنگامی که اسرافیل در صور می دمد مرگ تمام موجودات را در کام خود فرو برده و سکوتی مرگبار عالم هستی را فرا می گیرد سپس خداوند به عزرائیل می فرماید:ای عزرائیل چه کسانی باقی مانده اند؟ فرشته مرگ می گوید:"انتَ الحی الذی لا یموت" شما که هیچ گاه نمی میری و جبرئیل و میکائیل و اسرافیل و من.»

خداوند به عزرائیل دستور می دهد که روح آن سه فرشته مقرب درگاهش را قبض کند. سپس خداوند می فرماید:چه کسی مانده است؟

عزرائیل جواب می دهد:بنده ضعیف و مسکین تو عزرائیل، در این هنگام از طرف خدا خطاب می رسد بمیر ای ملک الموت.

عزرائیل صیحه ای می زند که اگر این صیحه را مردم پیش از مرگ می شنیدند در اثر آن می مردند. وقتی تلخی مرگ در کامش پدیدار می شود، می گوید:اگر می دانستم جان کندن این مقدار سخت و تلخ است همانا در این باره با مومنین مدارا می کردم.
منبع: نمناک