میثم هاشم خانی (پژوهشگر اقتصاد اجتماعی) در پاسخ به این سوال که دلایل محرومیت و ضعف و فقر نیروی کار در ایران چیست، گفت: در ۱۵ سال اخیر یعنی از سال ۱۳۸۵ تا ۱۴۰۰ نزدیک به ۱۶ میلیون نفر به جمعیتِ در سن کار ایران اضافه شده است اما طبق گزارشهای فصلی نیروی کارِ مرکز آمار تعداد کل شغلهایی که در این مدت ایجاد شده فقط سه میلیون است. نتیجهی این وضعیت کاهشِ قدرت چانهزنی نیروی کار است. وی ادامه داد: در این وضعیت است که کارفرما به سادگی نیروی کار را تحت فشار قرار میدهد؛ او خیلی راحت میتواند حقوق کارگر خود را نپرداز و یا دیر بپردازد، کارگران را بدون قرارداد به کار بگیرد، بیمهی کارگران را پرداخت نکند و مسائلی از این دست. در واقع کارفرما میداند با اخراج کارگر اتفاق خاصی نمیافتد و به سرعت جای او با فرد دیگری پُر میشود بنابراین شرایط را آنگونه که خود میخواهد تعیین میکند. هاشم خانی گفت: اقتصاد ما در تولید شغل جدید عقیم شده است و این درحالیست که ما با رشد جمعیت مواجه هستیم. حال سوال این است که چرا به این وضعیت رسیدیم و چگونه میتوان این مشکل را حل کرد؟ من سه دلیل برای این وضعیت بیان میکنم و معتقدم برای عبور از این شرایط باید به این سه مهم توجه کنیم. فرار سرمایهگذاران به کشورهای اطراف این کارشناس اقتصادی در ادامه بیان کرد: اولین و مهمترین دلیل این است که سرمایهگذاران و کارآفرینان ما مهاجرت میکنند. زمانی سرمایهگذاران ما به اروپا و آمریکا میرفتند در آنجا شغل ایجاد میکردند، مالیات میدادند و کلی هم سپردهی بانکی داشتند اما امروز بسیاری از آنها به کشورهای اطرف مثل امارات، ترکیه، عمان، آذربایجان، ارمنستان و گرجستان میروند. وی گفت: اتفاق تلخی است که انبوهی از سرمایهگذران از ایران بروند و صدها هزار شغل در کشوری دیگر ایجاد کنند و درآمد مالیاتی برای دولت آن کشورها داشته باشند اما مردم و دولت خودمان بیبهره بمانند. اگر شرایط در ایران فراهم بود و سرمایهگذاران در کشور میماندند به مراتب وضعیت بهتر از الان بود. هاشمخانی با اشاره به علت فرار سرمایهگذاران از ایران گفت: بخشی از این وضعیت به خاطر وجود تحریم و بخشی دیگر به خاطر وجود قوانین سختگیرانه و نامناسب برای کسب و کارهاست؛ البته عوامل دیگری هم موثر است که میشود در مورد آن به طور مفصل صحبت کرد اما به هرحال مهمترین موضوعی که باعث کمبود شغل در کشور و سپرده در بانکها میشود، همین فرار سرمایه از کشور است. ضعف دیپلماسی تجاری و اقصادی در ایران این کارشناس مسائل اقتصادی افزود: مورد دوم به بحث دیپلماسی تجاری و اقصادی ما مربوط میشود. متاسفانه ارتباط اقتصادی ما با کشورهای دیگر بسیار ضعیف است؛ در واقع ما در تعامل با کشورهای دیگر مباحث سیاسی را در اولویت قرار میدهیم و مباحث اقتصادی را به حاشیه میبریم. در حال حاضر کشوری را نمیتوان نام برد که ما با آن کشور اتحاد اقتصادی قوی، شفاف و طولانیمدت داشته باشیم. البته برای اولین بار قراردادی ۲۵ساله با چین بسته شد اما من فکر نمیکنم در آن قرارداد مباحث اقتصادی پررنگ باشد بلکه به احتمال زیاد در این قرارداد هم مباحث سیاسی اولویت دارد. هاشمخانی اظهار کرد: تعاملِ اقتصادیِ ما با کشورهای دیگر وسیع نیست؛ معمولا این تعاملِ اقتصادی محدود به فروش نفت میشود. ما از سر اجبار این کار را انجام میدهیم. الان قراردادهایی که با کشورهای دیگر داریم تنها دلیلش فروش نفت است؛ یعنی چیزی جز التماس برای فروش نفت نیست. در خصوص قرارداد ۲۵ساله با چین هم اگر غیر از این بود حتما محتوای آن قرارداد شفاف منتشر میشد. وی ادامه داد: من مثالی میآورم تا نتیجهی این تعامل اقتصادی کاملا مشخص شود. الان امارات و اسپانیا زعفران را به بیش از صد کشور جهان با تعرفهی صفر صادر کنند. در واقع این دو کشور به قدری دیپلماسی تجاری و تعاملشان با کشورهای مختلف خوب بوده که توانستهاند با صد کشور به توافق برسند که محصولات خوراکی از خاک آنها با تعرفهی گمرکی صفر به این کشورها صادر شود. هاشمخانی بیان کرد: ما چنین چیزی در ایران نداریم. البته تحریم در به وجود آوردن این وضعیت بیتاثیر نبوده اما اگر تحریمها هم نبود باز فقدان دیپلماسی تجاری ما احساس میشد. ما یک توافق مثلا بیستساله با کشور و یا کشورهایی نداریم که در آن توافق همه چیز از تعرفهی واردات و صادرات گرفته تا منافعی که ما میبریم و منافعی که میدهیم، مشخص و ثابت باشد. این درحالیست که کشورهایی مثل امارات، ترکیه، گرجستان، آذربایجان و حتی عمان از این دست قراردادها دارند؛ این کشورها هر کدام با بیش از صد کشور دنیا معاهدهی تجاریِ منتشر شدهیِ شفاف دارند. وی تاکید کرد: ما چیزی از جنس دیپلماسی تجاری نداریم بلکه فقط دیپلماسی سیاسسی داریم و فروش نفت؛ یعنی نقطه تعامل ما با کشورهای دیگر یا سیاسی است و یا در جهت فروش نفت و وارد کردن کالا و نه بیش از این. نرخ تورم افغانستان و عراق هم زیر سه درصد است این کارشناس اقتصادی در ادامه بیان کرد: مشکل دیگری که ما دچار آن هستیم و به شدت بر روی اشتغال تاثیر میگذارد، نرخ تورم بالاست. زمانی که نرخ تورم بالاست هیچ سرمایهداری رغبت نمیکند سرمایهی خود را به سمت فعالیتهای تولیدی و اشتغالزا ببرد. در این شرایط سرمایهگذاران تمایل دارند در فعالیتهای کوتاه مدت و دلالمآبانه سرمایهگذاری کنند. وی گفت: وقتی تورم صفر میشود عکس این وضعیت اتفاق میافتد، یعنی شما اگر چیزی بخرید و نگه دارید منفعتی نمیبرید پس اینجا افراد سرمایه را به سمت سرمایهگذاری بلندمدت واحدهای تولیدی میبرند یا وارد کسب و کارهای خدماتی میشوند؛ کارهای مولدی که در نهایت ایجادکنندهی ارزش افزوده باشد. به هر حال زمین حاصلخیز برای سرمایهگذاری اشتغالزا جایی ایجاد میشود که تورم تقریبا صفر باشد. این کارشناس اقتصادی افزود: وقتی تورم زیاد است افراد نمیتوانند ریسک کنند و سرمایهگذاری هشت۸ یا دهساله انجام دهند پس سرمایهگذاران یا از کشور میروند و یا همانطور که گفتم به فعالیتهای دلالی روی میآورند. هاشم خانی تصریح کرد: زمانی نرخ تورمِ پایین در کمتر کشوری دیده میشد اما الان ۱۲۲کشور جهان نرخ تورم زیر ۳ درصد دارند یعنی از هر ۳ کشور جهان دو کشور نرخ تورم پایینی دارند. این در حالیست که رسیدن به نرخ تورم زیر سه درصد حتی در خیالبافیهای مقامات ما هم نیست درصورتی که رسیدن به آن امکانپذیر است. ببینید الان کشورهایی مثل الجزایر، اردن، موریتانی، عراق، آذربایجان، ارمنستان و کشورهای حاشیه خلیج فارس همه نرخ تورم زیر سه درصد دارند، حتی افغانستان نیز سال قبل نرخ تورم زیر سه درصد را تجربه کرد اما خب امسال به دلیل شرایط داخلی این کشور پیشبینی میشود نرخ تورمشان بالا برود. این کارشناس اقتصادی تاکید کرد: تورمِ بالا به معنای آتش زدن به زندگی افراد متوسط و پایین جامعه است؛ اینها چون دارایی زیادی ندارند با تورم وضعیتشان بد میشود و در مقابل عدهای در این شرایط ثروتمندتر میشوند. پس به اعتقاد من متهمین اصلیِ وضعیتِ بد اقشار ضعیف جامعه این سه عامل هستند. وی در پایان گفت: ما باید بپذیریم که به نسبت منابعی که در کشور داریم و سرمایهگذاران ایرانی وضعیت نامناسبی را تجربه میکنیم. محرومیت در استانهایی مثل تهران و اصفهان و خراسان وجود دارد اما در استانهایی مثل خوزستان، سیستان و بلوچستان و بوشهر فاجعهبار است.