«رسول بابایی» یکی از زمندگانی است که بخشی از زندگی خود را در اردوگاه ۱۴ تکریت عراق سپری کرد. این اسیر جنگی در باره شنیدن خبر آزادی اسرا روایت می کند:زمانی که میخواست تبادل انجام میشود، ما داشتیم فوتبال بازی میکردیم.
یکسری از بچهها در آسایشگاه بودند و یکسری هم داشتند فوتبال نگاه میکردند. میدیدیم که خیلی شلوغ شده است و همه هورا میکشند! گفتیم که لابد به خاطر ما این کار را میکنند. نمیدانستیم جریان چیست، چون در زمین گرم بازی بودیم.
این وسط کسی داد میزد. ما فکر میکردیم ما را تشویق میکند، اما بعد فهمیدیم بندهخدا میگفت که: «تلویزیون اعلام کرده از چند وقت دیگه تبادل انجام میشه»، ولی ماها متوجه نمیشدیم. بعد خود عراقیها آمدند و بازی را نگه داشتند. تیم روبهروی ما عراقیها بودند. عراقیها گفتند: «خوشحال باشید تبادلتان از چند روز دیگه انجام میشه.»
عطای فوتبال را به لقایش بخشیدیم و همدیگر را در آغوش گرفتیم.
انتهای پیام