کمی پیش از انتشار خبر بستهشدن این مرز، وزارت دفاع جمهوری آذربایجان نظامیان ارمنستان را متهم کرد که با چاقو به یک سرباز آن کشور حمله کردهاند. وزارت دفاع ارمنستان این اتهام را رد کرد و آن را «دروغ محض» خواند که در راستای جنگ روانی جمهوری آذربایجان علیه این کشور بوده است.
اما در پسِ این رخدادِ به ظاهر ساده، انبوهی از برنامهریزیهای ژئوپولتیک نهفته است: ترکیه و جمهوری آذربایجان در حال متحد شدن هستند و در این اتحاد جدید، یکی از اهداف، محدودکردن ایران است. حتی برخی معتقدند که سیاست «نوعثمانیگری» (Neo-Ottomanism) ترکیه، حالا شتاب گرفته و این یعنی جنگی پنهان میان ایران و ترکیه کلید خورده است.
تضعیف ارمنستان، تضعیف ایران؟
اما ماجرا از کجا شروع شد؟ جمهوری آذربایجان و ارمنستان از زمان فروپاشی «اتحاد جماهیر شوروی»، بر سر منطقه موسوم به «قرهباغ» با یکدیگر اختلاف داشتهاند. ارمنستان این بخش از خاک جمهوری آذربایجان را اشغال کرده بود و برای مدت نزدیک به سه دهه، غرور آذربایجانیها از بابت این موضوع به شدت آسیب دیده بود.
چند ماه پیش اما جمهوری آذربایجان ناگهان حملهای نظامی علیه نیروهای ارمنی در این نواحی را کلید زد و به کمک تسلیحاتی که از ترکیه و اسرائیل دریافت کرده بود، خیلی زود شکستی سنگین به ارمنستان تحمیل کرد. نتیجه، امضای یک پیمان صلح با وساطت روسیه بود که ارمنستان را ملزم میکرد «قرهباغ» را در یک برنامه زمانبندی شده به جمهوریآذربایجان «پس بدهد».
ارتش آذربایجان با پشتیبانی ترکیه و اسرائیل شکست سنگینی به ارمنستان تحمیل کرد.
با این همه، ماجرا از این فراتر رفت. در جریان رژه پیروزی در «باکو»، پایتخت جمهوریآذربایجان، رجب طیب اردوغان، رییسجمهور ترکیه، به عنوان مهمان ویژه، شانهبهشانه الهام علیاف، رییسجمهور آذربایجان ایستاد و از قوای نظامیِ دو کشور سان دید.
اردوغان اما ابیاتی از یک شعر قدیمی را هم خواند که تعبیرِ آن، اتحاد میان سرزمینهای ترکنشینی بود که شامل استانهای ترکنشین ایران هم میشد. واکنشها به شعرخوانی اردوغان در ایران بسیار شدید و گسترده بود و روابط دو کشور را در مدتی کوتاه به شدت تیره کرد. این نخستین نشانه واضح و روشن از طرح بلندمدت ترکیه برای «گسترش امپراتوری» این کشور به سمت مرزهای ایران بود.
ترکیه و آذربایجان میخواهند ارمنستان را ایزوله کنند
از آن سو، همزمان با بازپسگیری منطقه «قرهباغ» در جریان جنگِ اخیر میان جمهوریآذربایجان و ارمنستان، ایران مزیت خود در دسترسی به «جمهوری نخجوان» (بخشی خودمختار از جمهوریآذربایجان) را از دست داد.
دسترسی زمینی و حتی هوایی شهروندان جمهوریآذربایجان به این بخش از کشورشان، تنها از طریق خاک و آسمان ایران مقدور بود. در توافقنامه صلح میان آذربایجان و ارمنستان بندی وجود داشت که به آذربایجان اجازه میداد تحت نظارت نیروهای ارتش روسیه، مسیری زمینی برای اتصال خاکِ اصلی جمهوریآذربایجان به جمهوری خودمختار نخجوان داشته باشد، مسیری که در عمل به ضرر ایران و به نفع ترکیه است.
این در حالی است که همکاری میان ترکیه و جمهوریآذربایجان (دو کشور ترکزبان در همسایگی ایران)، حالا موجب شده ایران دسترسی به ارمنستان را هم از دست بدهد. مرز میان ایران و ارمنستان، تنها حدود ۳۵ کیلومتر طول دارد و یکی از کوتاهترین مرزها میان دو کشور در جهان است.
سیاستهای ترکیه و جمهوریآذربایجان، ظاهرا ایران و ارمنستان را در یک کفه ترازو قرار داده است: دو کشوری که «دور زده شدند.»
به این ترتیب، ارمنستان اکنون میان دو کشوری که با آنها سرِ جنگ دارد (ترکیه و آذربایجان) به اصطلاح «ساندویچ» شده و تنها با دو کشور دیگر مرز دارد: ایران و گرجستان. گرجستان به نسبت بیطرف است، اما نزدیکی به ترکیه را ترجیح میدهد. به این ترتیب، سرنوشت ایران و ارمنستان حالا در یک کفه ترازو قرار گرفته است.
از سوی دیگر، ترکیه حالا از طریق مسیر زمینیِ مورد اشاره در بالا، مستقیما به خاک جمهوریآذربایجان و دریای خزر دسترسی دارد. از آن سو، با گذر از دریای خزر، ترکیه میتواند به کشورهای آسیای میانه (که از نظر فرهنگی با ترکیه نزدیکی دارند) هم دسترسی پیدا کند.
ترکیه و جمهوریآذربایجان ایران را دور زدند؟
اما طرح ترکیه برای محدودکردن ایران حتی گستردهتر از اینها است. طی ماههای گذشته، ترکیه و چین نخستین مبادله کالا از طریق مسیری ریلی که بین دو کشور احداث شده و شرق آسیا را به غرب این قاره متصل میکند، کلید زدند.
به این ترتیب، در سال جاری، پس از نزدیک به یک دهه، نخستین محموله باری ترکیه به چین، بدون گذشتن از ایران، از طریق ریلی-دریایی از «استانبول» در ترکیه به شهر «شیآن» چین رسید. این محموله باری، پس از گذر از خاک ترکیه و گرجستان، وارد خاک جمهوریآذربایجان شده و در بندر «باکو»، به وسیله کشتی، عرض دریای خزر را طی کرده و در خاک قزاقستان، دوباره وارد مسیر ریلی شده است. در نهایت، پس از طیکردن نزدیک به ۵ هزار کیلومتر مسیر ریلی در خاک قزاقستان و چین، این قطار به مقصد رسید.
«اردوغان» و «علیاف» در مراسم رژه پیروزی در «باکو»/ اردوغان در این مراسم شعری ضد ایرانی خواند که روابط ایران و ترکیه را تیره کرد.
این محموله، طی ۱۲ روز مسیری به طول ۸ هزار و ۶۹۶ کیلومتر را پشت سر گذاشته و این در حالی است که طیکردن همین مسیر از طریق دریایی، حدود یک ماه زمان میطلبد. نکته اینجا است که این مسیر به عنوان بخشی از پروژه «راه ابریشم جدید» (موسوم به طرح «یک کمربند-یک جاده»)، قرار بود از ایران هم عبور کند و به این ترتیب، ایران بخشی از «راه ابریشم» کهن را احیا کرده و به درآمد ترانزیتی بالایی برسد.
محمود احمدینژاد، در دوران ریاست جمهوری خود اعلام کرد که خط آهن شمال شرق کشور به ترکمنستان متصل شده، اما این مسیر، در واقع هنوز هم عملیاتی نشده است. این، اما در حالی است که دولت حسن روحانی هم با وجود وعدههای مکرر، نتوانسته مسیر کوتاه رشت-آستارا را تکمیل کند تا راهآهن ایران و جمهوریآذربایجان به یکدیگر متصل شوند.
هر دو این مسیرهای ریلی، اما در واقع قرار بود نقش ایران به عنوان یکی از کلیدیترین قطعات پازل تکمیل «راه ابریشم» جدید را پر رنگ کنند. اما حالا ترکیه با پیشدستی، عملا ایران را از این برنامه کنار گذاشته است.
اردوغان به دنبال چیست؟
بر عکسِ ایران، ترکیه در طول دو دهه اخیر، بیشترین تلاش خود را به کار گرفته تا در نقشه آینده قدرت اقتصادی در جهان که یکی از ارکان آن امکانِ ترانزیت گستردهتر کالا است، جایی برای خود دست و پا کند.
«عادل کارا اسماعیلاوغلو»، وزیر ارتباطات و زیرساختهای ترکیه، چندی پیش در گفتگو با پایگاه اینترنتی «حریت» در این کشور، در مورد مسیر ریلی میان ترکیه و چین گفته بود که حرکت این قطار، نوید یک دوره جدید در صادرات را برای ترکیه میدهد.
«کارا اسماعییل اوغلو» با تاکید بر اینکه ترکیه در طول ۱۸ سال گذشته زیرساختهای ارتباطی خود را با طرحهای مختلف تقویت کرده و بهبود بخشیده است، هدف ترکیه را قرار گرفتن این کشور در بین یکی از ۱۰ قتصاد برتر جهان خواند و گفت: «با بهره برداری از این مسیر به این هدف یک گام دیگر نزدیکتر شدهایم.»
از آن سو، ترکیه اخیرا در مسیر خط آهن قارص-گرجستان-جمهوری آذربایجان، هم درصدد توسعه روابط تجاری خود با این دو کشور برآمده و هم درصدد سهمگیری از تجارت ترانزیت کالا از طریق چین به بازارهای اروپایی است. علاوه بر این، تلاش ترکیه برای احداث تونلی ریلی در زیرِ دریای «مرمره»، امکان ترانزیت کالا از آسیا به اروپا را برای این کشور فراهم کرده است.
مسیری که «شیان» (در چین) را به «پراگ» (در جموریچک) وصل میکند./ ایران، با وجود مزیت جغرافیایی، «دور زده شده است.»
واقعیت این است که ترکیه به شدت از پیشرویِ ژئوپولتیک ایران به سمت شرق (به سوی سواحل مدیترانه) نگران است. بسیاری از تحلیلگران روابط بینالملل معتقدند که رقابتهای آینده منطقه غرب آسیا (خاورمیانه)، دیگر نه میان ایران و عربستان، که میان مثلث ایران، ترکیه و رژیم اسرائیل خواهد بود.
به این ترتیب، در حالی که ایران به دنبال دسترسی به آبهای دریای مدیترانه (از طریق احداث بزرگراهی موسوم به «بزرگراه مقاومت») است، ظاهرا ترکیه هم خیلی زود دست به کار شده تا جلوی دسترسی ایران به دریای مدیترانه را با ایجاد مشکل برای ایران در دیگر بخشها، سد کند.
رقبایی در لباس دوست
با قدرت گیری بیش از پیشِ ترکیه در صحنه سیاست بینالملل، از تلاش برای فتح بازارهای عراق و سوریه تا حضور نظامی در لیبی، تلاش برای استخراج گاز در آبهای مورد مناقشه با یونان در دریای مدیترانه و تا ارتباطگیری تجاری گسترده با کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس و انتخاب جمهوریآذربایجان به عنوان یک متحد هم زبان، اکنون ایران از ناحیه این همسایه خود هم تحت فشار قرار گرفته است.
«احمد داووداغلو»، از استراتژیستهای حزب «عدالت و توسعه»، ایران و ترکیه را به «آلمان و فرانسه خاورمیانه» تشبیه کرده بود.
«احمد داووداوغلو»، وزیر امور خارجه و نخستوزیر اسبق ترکیه، در سفری به تهران در سال ۱۳۹۲، در «پژوهشکده مطالعات استراتژیک خاورمیانه»، ایران و ترکیه را «آلمان و فرانسه خاورمیانه» خواند و گفت: «ترکیه و ایران طی چهار قرن گذشته تقریبا هیچ جنگی علیه یکدیگر نداشتهاند. از طرفی، ظرفیتهای «مکمل بودن» ایران و ترکیه از لحاظ جغرافیا، اقتصاد و انرژی، بسیار بیشتر از آلمان و فرانسه است. اگر ایران و ترکیه همواره کنار یکدیگر باشند، این امر نه تنها به نفع آنها خواهد بود، بلکه ثباتی بزرگ را در پی خواهد داشت.»
او ادامه داد: «همچنین، طولانیترین کریدور حملونقل از شمالغرب به جنوبشرق، متعلق به ایران و ترکیه است. آرزوی من این است که «ترابزون» [بندری در ترکیه] و «بندرعباس»، پرمشغلهترین بنادر شوند، زیرا آنها کوتاهترین مسیر برای دستیابی به اروپا-آسیا هستند.»
اکنون، اما به نظر میرسد وعده همکاری گسترده میان دو کشور و بدلشدن به «آلمان و فرانسه خاورمیانه» جای خود را به رقابتی منطقهای داده که تازه آغاز شده است. این رقابت اما میتواند ابعادی تیره و تار هم به خود بگیرد. باید منتظر ماند و دید.