به گزارش کارگر آنلاین، همزمان زن و مرد موتور سوار که به نظر میرسید عامل حادثه هستند از محل متواری شدند.
بررسیهای مأموران پلیس نشان داد عاملان اسیدپاشی همان زن و مرد موتورسوار بودند که کلاه کاسکت و ماسک بهداشتی به صورت داشتند.
حرفهای قربانی اسیدپاشی
قربانی اسیدپاشی پس از بهبودی نسبی به پلیس گفت:من متأهل هستم و یک فرزند هم دارم، اما چندسالی است در خانهام حوالی خیابان کارون تنها زندگی میکنم. وی ادامه داد: همسرم از بستگان نزدیک من بود که با هم ازدواج کردیم و حاصل زندگی ما دو فرزند بود که یکی از آنها فوت کرد. اوایل زندگی خوبی داشتیم و همیشه خوب و خوش بودیم تا اینکه از ۱۵سال قبل اختلافات من و همسرم شروع شد. ما از نظر اخلاقی با هم تفاوت داشتیم و حرفهای یکدیگر را متوجه نمیشدیم و این موضوع روزبهروز بیشتر میشد تا جایی که چند سال قبل همسرم زندگیاش را از من جدا کرد و برای خودش خانهای اجاره کرد و از آن زمان به بعد هر دو تنها زندگی میکنیم. او درخواست طلاق هم داد، اما من او را دوست دارم و او را طلاق ندادم و الان هم فکر نمیکنم که حادثه اسید پاشی زیر سر او باشد.
وی درباره روز حادثه گفت: من در برج مسکونی در شمال تهران به عنوان مهماندار مشغول به کار هستم و آن روز هم صبح از خواب بیدار شدم تا به محل کارم بروم که زنگ خانهمان سهبار به صدا در آمد و هر بار هم که آیفون را برداشتم کسی جواب نداد تا اینکه از خانه بیرون آمدم و به طرف خیابان به راه افتادم تا با تاکسی به محل کارم بروم. داخل خیابان متوجه شدم موتورسیکلتی که زن و مرد جوانی سوار آن هستند پشت سر من در حرکت هستند، اما توجهی به آنها نکردم. مرد موتور سوار کلاه کاسکت به سر داشت و زن جوان هم که ترکنشین آن بود عینک آفتابی و ماسک بهداشتی به صورت زدهبود. هنوز ثانیههایی نگذشته بود که موتور سیکلت به من نزدیک شد و در یک لحظه زن جوان مایع داخل ظرفی را روی من پاشید.
شناسایی مرد موتور سوار
پس از طرح این شکایت پرونده به دستور بازپرس دادسرای امور جنایی تهران برای شناسایی عاملان اسیدپاشی در اختیار تیمی از کارآگاهان اداره شانزدهم پلیسآگاهی قرار گرفت. در حالی که عاملان اسیدپاشی از خود هیچ رد پایی به جا نگذاشته بودند، مأموران پلیس در تحقیقات تخصصی موفق شدند راننده موتور سیکلت را که مرد ۳۲سالهای به نام فریبرز است، شناسایی کنند.
همچنین معلوم شد فریبرز مدتی است با برادرزاده همسر قربانی اسید پاشی که زن جوانی به نام پروانه است ارتباط دوستی دارد.بنابراین صبح روز سهشنبه ۱۴مرداد مأموران پلیس، فریبرز را به عنوان مظنون حادثه بازداشت و به اداره پلیس منتقل کردند.
متهم در بازجوییها به جرم خود با همدستی پروانه اقرار کرد و گفت: مدتی قبل از طریق یکی از دوستانم با پروانه آشنا شدم.پروانه از همسرش جدا شده بود و با فرزندش زندگی میکرد و من هم گاهی به آنها سر میزدم تا اینکه چند روز قبل از اسیدپاشی پروانه گفت قصد دارد شوهر عمهاش را تنبیه کند. او گفت که عمهاش با شوهرش اختلاف دارد و عمهاش را اذیت میکند به همین خاطر قصد دارد او را ادب کند. پروانه به من گفت که خانهاش موش دارد و برای او مایع اسیدی بخرم که من هم برای او مقداری مایع اسیدی خریدم. آن روز هم قرار بود شوهر عمهاش را تعقیب و محل کارش را پیدا کنیم و بعد در فرصت مناسب او را کتک بزنیم که ناگهان پروانه از روی موتور سیکلت روی او اسید پاشید.
برای دل داری عمهام روی شوهرش اسیدپاشیدم
پس از اعتراف متهم مأموران پلیس پروانه را هم بازداشت کردند.وی در بازجوییها گفت: چند سالی است عمهام با شوهرش اختلاف دارد و هر زمانی که عمهام مرا میدید، شروع به درد دل میکرد و از شوهرش بد میگفت. عمهام میگفت که اگر پشت و پناهی داشت شوهرش هیچ وقت جرئت نمیکرد او را اذیت کند. من همیشه او را دل داری میدادم و میگفتم که خودم پشت و پناهت هستم و اگر موضوعی پیش آمد مرا در جریان قرار بدهد. چند روز قبل از حادثه دوباره عمهام با من درد دل کرد و من هم تصمیم گرفتم شوهرش را ادب کنم تا جرئت نکند عمهام را اذیت کند.پس از این موضوع را با فریبرز در میان گذاشتیم و در نهایت تصمیم گرفتیم روی او اسید بپاشیم. آن روز فریبرز به همین خاطر برای من اسید تهیه کرد و بعد هم هر دو برای اسیدپاشی اقدام کردیم.دو متهم در ادامه به دستور بازپرس جنایی برای تحقیقات بیشتر در اختیار کارآگاهان پلیس آگاهی قرارگرفتند.
منبع: جوان