تحولات درون سازمانی خودروسازان نشان می دهد که خودروسازی ارث پدری باندبازان سیاسی است که عموما بر پست های مهم و کلیدی را تصاحب کردند. این افراد به خودروسازی نه به مثابه یک سرمایه ملی که سهامداران آن مردم و بخش خصوصی هستند، بلکه به عنوان یک حیاط خلوت برای منافع شخصی خود می نگرند. در حال حاضر چنین افرادی به کرات در خودروسازی وجود دارند که صرفا به دلیل ارتباطات و پشتوانه سیاسی شان توانسته اند به خودروسازی بیایند و برای خود اجر و قربی کسب کنند؛ برخی به واسطه پشتوانه امنیتی برادر و برخی نیز به واسطه جایگاه خوب پدر.
این مدیران یک پای شان در ایران است و یک پای شان در خارج از کشور. آیا روسای سهامداران دولتی خودروسازی از این ماجرا باخبرند و یا می دانند و چشم های شان را بسته اند. اساسا چنین مدیرانی چرا باید در خودروسازی باشند. آیا بهتر نیست به سازمان های متبوع خود برگردند و یا اگر به مداحی در انگلستان علاقه دارند، به آنجا مهاجرت کنند ولی باید بدانند که اول باید ممنوع الخروج بشوند و به طور کامل مورد ارزیابی و بازرسی قرار گیرند. موضوع زمانی جالب تر می شود که قرار است بعد از عزل از مدیرعاملی، هیئت مدیره شرکت بالاتر بشوند. به راستی چرا خودروسازی ارث پدری سیاسیون است؟
مقصر چه کسی است که برخی در کمال وقاحت و در مقابل چشمان ناظران این گونه رفتار می کنند و کسی جرات یا اراده مقابله با آنان را ندارد به حدی که برای برکناری شان دست به دامن حراست باید شد. آیا ایدرو به عنوان سهامدار دولت از چنین اتفاقاتی در خودروسازی باخبر است؟
منبع: خط بازار