تاریخ : 13:52 - 1399/06/30
کد خبر : 136587
سرویس خبری : کارگری و اقتصادی
 

کارگران واقعاً «خانه‌دار» می‌شوند؟!/ انتخابات دموکراتیک شرط اصلی موفقیت تعاونی‌های مسکن است

فرامز توفیقی در گفت‌وگو با کارگر آنلاین:

کارگران واقعاً «خانه‌دار» می‌شوند؟!/ انتخابات دموکراتیک شرط اصلی موفقیت تعاونی‌های مسکن است

مدتهاست بحث مسکن ۲۰۰ هزار واحدی کارگری در رسانه‌ها جریان‌ساز شده است؛ قرار است در راستای عمل به ماده ۱۴۹ قانون کار (ضرروت تامین مسکن کارگری با کمک کارفرمایان و دولت و با استفاده از تعاونی‌های مسکن یا خانه‌های سازمانی) با همکاری وزارت کار و وزارت مسکن و شهرسازی، ۲۰۰ هزار واحد مسکونی برای کارگران صنعتی ساخته شود. در این بین اما جای خالی تعاونی‌های دموکراتیک و سالم مسکن کارگری، امیدواری چندانی برای به ثمر رسیدن این طرح باقی نمی‌گذارد؛ اگر زیرساخت‌های مورد نیاز فراهم نباشد، این طرح نیز به سرانجام طرح ناکامِ «مسکن امیدِ» وزارت ربیعی یا طرح‌های بی‌سرانجام دیگر دچار خواهد شد.

فرامرز توفیقی (نماینده کارگران در مذاکرات شورایعالی کار) که سال گذشته نیز در جلسه سه‌جانبه برای اصلاح آیین نامه ماده ۱۴۹ قانون کار شرکت داشته، در ارتباط با این طرح به کمبودها و چالش‌های موجود اشاره می‌کند و به خبرنگار کارگر آنلاین می‌گوید:  برای اصلاح آیین‌نامه تبصره ماده ۱۴۹، جلسات متعددی سال گذشته برگزار شد و قرار شد با توجه به شرایط فعلی کشور، در آیین‌نامه مربوطه اصلاحات لازم صورت بگیرد. متاسفانه اینکه آیا این اصلاحات اتفاق افتاد یا نه، ما نمایندگان کارگری اطلاعی نداریم. بعد از آن، جلساتی با حضور معاونت فرهنگی و معاونت تعاون وزارت کار برگزار شد که نمایندگان اتحادیه‌های مسکن موجود هم شرکت داشتند. در آن جلسه ما نمایندگان کارگری به صراحت اعلام کردیم، تعاونی‌های مسکن کارگری در مقایسه با تعاونی‌های مسکن کارمندی، ساختار غیرقابل اعتمادی دارند.
 
 
 
چرا تعاونی‌های مسکن کارگری غیرقابل اعتمادند؟!
 
او در تشریح این ادعا می‌گوید: آمارها نشان می‌دهد که تعاونی‌های مسکن کارمندی به مراتب موفق‌تر بوده‌اند. جامعه‌ی کارمندی ما از نظر جمعیت، یک‌سوم جامعه کارگری است اما تعداد تعاونی‌های مسکن کارمندی، ۵ یا ۶ برابر تعاونی‌های مسکن کارگری است. در تعاونی‌های مسکن کارمندی، نظارت بیشتر اعمال شده، شفافیت آماری و قابلیت اعتماد بالاتر بوده و درنتیجه کارمندان نسبت به کارگران، همواره تمایل بیشتری برای مشارکت در تعاونی‌های مسکن داشته‌اند. ضمن اینکه دولت، تعاونی‌های مسکن کارمندی را «خودی» می‌داند و به آنها امتیازات و تسهیلات بسیار می‌دهد. 
 
به گفته توفیقی، علیرغم جمعیت ۱۴-۱۵ میلیون نفری بیمه‌شدگان سازمان تامین اجتماعی، هیچ تعاونی مسکن کارگریِ مناسب و کارایی وجود ندارد؛ اما چرا؛ توفیقی علت را در وجود رانت، عدم برگزاریِ انتخابات دموکراتیک و عدم انتخاب نماینده کارگر واقعی برای حضور در تعاونی‌های مسکن می‌داند و ادامه می‌دهد: اوایل انقلاب در کارگاه‌هایی که فقط ۵۰ کارگر داشتند، ما تعاونی مسکن داشتیم اما در دهه‌های بعد سقوط سلامت، شفافیت و دموکراسی در تعاونی‌های مسکن، موجب روگردان شدن کارگران از این نهادهای به ظاهر مشارکتی شد.
 
نماینده کارگران در شورایعالی کار در ادامه مثال می‌زند: سالها پیش من خودم در یک شرکت داروسازی کار می‌کردم و آنجا شاهد عملکرد بد و نادرستِ تعاونی مسکن کارگری بودم. این تعاونی مسکن به مدیران و هیات مدیره‌ی شرکت در شهرک غرب تهران خانه داد، به روسای بخش‌ها و کارشناسان در بهترین جای کرج خانه داد اما به کارگران در شهرک اندیشه که آن زمان یک بیغوله و برهوت بی‌نام و نشان بود، خانه دادند؛ همین تبعیض، موجب درگیری‌های شدید شد و در نهایت، بساط تعاونی مسکن کامل جمع شد.  ناکارآمدی تعاونی مسکن در یک شرکت داروسازی، نمونه‌ای کوچک اما قابل تعمیم از کژکارکردی تعاونی‌های مسکن کارگری در سراسر کشور طیِ دهه‌های گذشته است.
 
مشکلات چیست و چگونه اصلاح می‌شود؟
 
توفیقی مشکلات را اینگونه دسته‌بندی می‌کند: اولاً انتخابات در این تعاونی‌ها همواره غیردموکراتیک بوده است؛ دوماً متولی تجمیع اینها در سطوح عالی، کارکرد و توانمندی لازم را نداشته است. چراکه در مجموع تعداد واحدهایی که در این سالها ساخته شده، یک‌دهم یک انبوه‌سازِ رده چندم هم نیست! علاوه بر اینها، توزیع رانت و فساد نیز در ساختار این تعاونی‌ها به چشم می‌خورد.
 
اما برای اصلاح چه باید کرد؛ چگونه باید تعاونی‌های مسکن کارگری اصلاح شوند تا بتوان از آنها انتظار عملکرد قابل قبول داشت. توفیقی در این رابطه، مهم‌ترین شرط اصلاح را برگزاری انتخابات دموکراتیک می‌داند و ادامه می‌دهد: تجمیع منطقه‌ایِ کارگاه‌های کوچک، یک راهکار موثر است؛ مثلاً اگر در جنوب غرب تهران ده کارگاه کوچک وجود دارد، باید این کارگاه‌ها در یک فرایند تجمیعی، صاحب یک تعاونی مسکن کارا شوند. در این تعاونی مسکن، همه کارگرانِ بی‌خانه‌ی این ده کارگاه، ثبت نام کنند و تعاونی به نام اینها ثبت شود؛ بعد هم یک انتخابات شفاف و دموکراتیک برگزار شود.
 
به گفته وی، مساله مهم بعدی، انتخاب صحیح زمین است؛ نباید در بیابان‌های برهوت دنبال زمین برای تعاونی‌ها بود چراکه در تمام کلانشهرها مناطقی را تحت عنوان «نقاط خاکستری» داریم که بهترین گزینه برای ساخت مسکن کارگری هستند.
 
توفیقی در تعریف این نقاط خاکستری می‌گوید: این نقاط، مناطقی هستند که قبلاً در آنها کارگاه یا کارخانه بوده اما الان زمین، عاطل و باطل رها شده است؛ مانند زمین رها شده‌ی چیت ری یا کارخانه ارج. می‌توان با تغییر کاربری این مناطق و با مشارکت شهرداری‌ها، مجتمع‌های مسکونی مناسب و درخور برای کارگران ایجاد کرد؛ مزیت این نقاط این است که در دایره محدوده‌ی شهری قرار دارند و دیگر نیازی به بردن آب و برق و گاز به این مناطق نیست.
 
او «مسکن مهر صفادشت» را به عنوان یک نمونه ناموفق از ساخت مسکن در برهوت می‌داند که در آنجا نه آب بوده، نه برق، نه حتی درمانگاه و مسجد و مدرسه.
 
این فعال کارگری تاکید می‌کند: مناطق خاکستری کلانشهرها همه‌ی خدمات شهری را دارند؛ ضمن اینکه با این کار از «گتوسازی» و انباشت خانواده‌های کارگری در مناطق بی‌کیفیتِ حاشیه‌ی شهرها جلوگیری می‌شود؛ متاسفانه قبل از این، همه‌ی مناطق خاکستری کلانشهرها از جمله در تهران را به تعاونی‌های کارمندی داده‌اند و سر کارگران بی‌کلاه مانده است.
 
مساله بعدی، «همگرایی سراسریِ ساختار تعاونی‌های مسکن» است؛ توفیقی بر این باور است که تعاونی‌های منطقه‌ای یا واحدی باید در سطح شهر، استان و کشور به صورت دموکراتیک و هرمی همگرا شوند تا در بالاترین سطح –سطح کشوری- یک «تعاونی عالی مسکن کارگری» از همگرایی سطوح زیرین به وجود بیاید و این تعاونی عالی به نمایندگی از همه اعضای زیرین، در تخصیص زمین، ابزار ساخت، تسهیلات بانکی و سایر موارد با دولت و نهادهای مربوطه وارد چانه‌زنی و مذاکره شود.
 
او تاکید می‌کند: تعاونی‌ها «قیم» نمی‌خواهند؛ نباید اجباری برای بستن قرارداد با فلان یا بهمان شرکتِ ساختِ بخصوص باشد؛ هر شرکتی که احساس می‌کند توانایی ساخت را دارد، می‌تواند بیاید در گرفتن قرارداد رقابت کند. 
 
چشم‌انداز طرح مسکن ۲۰۰ هزار واحدی کارگری تا چه اندازه روشن است؟
 
در نهایت، چشم‌انداز طرح مسکن ۲۰۰ هزار واحدی کارگری تا چه اندازه روشن است؛ توفیقی می‌گوید: من اعتقاد دارم این طرح نیز شروع نشده، محکوم به شکست است و سرنوشتی بهتر از «مسکن امیدِ آقای ربیعی» پیدا نخواهد کرد. اکنون طرح مسکن امید، بودجه و اعتبار دارد و هر سال نیز اعتبار خاصی در تامین اجتماعی برای آن کنار گذاشته می‌شود اما چون متولی مشخصی ندارد و زیرساخت‌ها فراهم نشده، این اعتبارات همچنان در حساب سازمان خاک می‌خورد و هیچ واحد مسکونی برای کارگران ساخته نمی‌شود.
 
او در پایان بازهم تاکید می‌کند: طرح مسکن ۲۰۰ هزار واحدی هم اگر اصلاحات لازم انجام نشود و زیرساخت‌ها فراهم نشود، خیلی زود به همان سرنوشت دردناک دچار خواهد شد!