تاریخ : 14:12 - 1399/07/05
کد خبر : 155575
سرویس خبری : فرهنگی
 

نقش تاثیرگذار حضرت زینب(س) در احیای تشیّع/ درس گفتار آیت الله مظاهری

نقش تاثیرگذار حضرت زینب(س) در احیای تشیّع/ درس گفتار آیت الله مظاهری

امام حسین«سلام‌الله‌علیه» برای احیای اسلام و تشیّع قیام کردند. طبق گواهی تاریخ، پس از شهادت ایشان، طولی نکشید که ریشۀ بنی‌امیّه خشکید و اسلام عزیز باقی ماند. از این جهت، تردیدی وجود ندارد که بقای اسلام و احیای تشیّع مرهون شهادت امام حسین«سلام‌الله‌علیه» است. امّا باید توجه داشت که پس از شهادت امام حسین«سلام‌الله‌علیه»، نوبت به امام سجّاد«سلام‌الله‌علیه»، حضرت زینب«سلام‌الله‌علیها» و اهل بیت امام رسید که با اسارت خود،‌ موج شهادت و وقایع جانسوز کربلا را سراسری کنند. در واقع، اگر قضیۀ اسارت رخ نمی‌داد، موج کربلا در جهان منتشر نمی‌شد. پس از اسارت نیز موج شهادت، با عزاداری عالم‌گیر شد. در واقع، حرکت حسینی، ابتدا با اسارت و سپس با عزاداری شیعیان، جاودان و سراسری ‌شد و همیشه باقی خواهد ماند.

کارگر آنلای : حضرت آیت الله مظاهری گفت:

 متن سخنان رئیس حوزه علمیه اصفهان در درس اخلاق به این شرح است:

بسم‌الله الرّحمن الرّحیم

«رَبِّ اشْرَحْ لِی صَدْرِی وَیَسِّرْ لِی أَمْرِی وَاحْلُلْ عُقْدَهً مِّن لِّسَانِی یَفْقَهُوا قَوْلِی»

امام حسین«سلام‌الله‌علیه» برای احیای اسلام و تشیّع قیام کردند. طبق گواهی تاریخ، پس از شهادت ایشان، طولی نکشید که ریشۀ بنی‌امیّه خشکید و اسلام عزیز باقی ماند. از این جهت، تردیدی وجود ندارد که بقای اسلام و احیای تشیّع مرهون شهادت امام حسین«سلام‌الله‌علیه» است. امّا باید توجه داشت که پس از شهادت امام حسین«سلام‌الله‌علیه»، نوبت به امام سجّاد«سلام‌الله‌علیه»، حضرت زینب«سلام‌الله‌علیها» و اهل بیت امام رسید که با اسارت خود،‌ موج شهادت و وقایع جانسوز کربلا را سراسری کنند. در واقع، اگر قضیۀ اسارت رخ نمی‌داد، موج کربلا در جهان منتشر نمی‌شد. پس از اسارت نیز موج شهادت، با عزاداری عالم‌گیر شد. در واقع، حرکت حسینی، ابتدا با اسارت و سپس با عزاداری شیعیان، جاودان و سراسری ‌شد و همیشه باقی خواهد ماند.

در اثر زحمات و تدابیر امام سجّاد«سلام‌الله‌علیه» و حضرت زینب«سلام‌الله‌علیها»، اهداف کلّی قیام عاشورا محقّق شد؛ از یک‌سو ریشۀ شجرۀ خبیثۀ بنی‌امیّه خشکید و مسلمین نسبت به آن سلسلۀ شوم، انزجار قلبی پیدا کردند. از سوی دیگر، تشیّع در بین مسلمان‌ها احیاء شد و محبّت به اهل‌بیت«سلام‌الله‌علیهم» در قلوب مردم ریشه دوانید.

حکومت بنی‌امیّه، تا پیش از قیام کربلا، از نظر ظاهر ریشه‌دار بود و در مدّت پنجاه سال تلاش معاویه، پایه‌های محکمی پیدا کرده بود. حمایت افراد شاخص سقیفه بنی‌ساعده از معاویه، از یک سو و سیاست‌بازی و نیرنگ خود او و اشخاصی نظیر عمروعاص که گرد او را گرفته بودند، از سوی دیگر، باعث شده بود حکومت بنی‌امیّه در بین مسلمین ریشه بدواند و پذیرفته شود.

همچنین مردم در آن دوران، در اثر تبلیغات شوم بنی‌امیّه، نسبت به حقانیّت شجرۀ طیّبۀ تشیّع، غافل بودند و جایگاه اهل‌بیت«سلام‌الله‌علیهم» را به درستی نمی‌شناختند. در آن زمان، جایگاه والای اهل‌بیت«سلام‌الله‌علیهم» و حتّی نام آنان می‌رفت که به فراموشی سپرده شود و به گواهی تاریخ، مردم در اثر تاریکی ظلم بنی‌امیّه و جهل خود، قادر به دیدن نور اهل‌بیت«سلام‌الله‌علیهم» نبودند و از برکات وجود آن ذوات مقدّس محروم شده بودند.

به هر حال، شیعیان در انزوای عجیبی بودند و حقّ اظهار عقیده نداشتند امّا، قیام عاشورا باعث شد مردم متوجّه نعمت عظیم اهل بیت«سلام‌الله‌علیهم» شوند و به شجرۀ طیّبۀ تشیّع که همان شجرۀ طیبۀ قرآن کریم است، روی آورند و از ثمرات و میوه‌های روح‌بخش آن بهره‌مند گردند: «مَثَلاً کَلِمَهً طَیِّبَهً کَشَجَرَهٍ طَیِّبَهٍ أَصْلُها ثابِتٌ وَ فَرْعُها فِی السَّماءِ»[۱].

قیام امام حسین«سلام‌ا‌لله‌علیه» درختى بود که در کربلا کاشته شد، امّا آبیارى و به‏ ثمر رساندن و نگاهدارى از آن به دست امام سجاد«سلام‌ا‌لله‌علیه» و حضرت زینب‏ کبرى«سلام‌ا‌لله‌علیها» انجام گرفت. آن درخت پربرکت، قلوب مردم را زنده و آنها را از خواب غفلت بیدار کرد و روحیّۀ مجاهدت، ایثار و شهادت‌طلبی را در شیعیان به وجود آورد. در واقع محرّکی شد تا آنان، در مدّت کوتاهی، حدود بیست انقلاب و قیام بر علیه بنی‌امیّه پدید آورند. قیام توّابین و قیام مختار ثقفی، دو انقلاب از بیست انقلابی بود که پس از عاشورا به وقوع پیوست و ضمن انتقام از ظالمان و قاتلان شهدای کربلا، بنی‌امیّه را نابود ساخت.

در این جلسه لازم است با توجه به نقش اساسی حضرت زینب«سلام‌الله‌علیها» در جریان اسارت و حقّی که آن بانوی نمونه به تشیّع دارند، قدری راجع به شخصیّت ایشان صحبت کنیم.

حضرت زینب«سلام‌الله‌علیها» با تلاش و فداکاری فراوان، سفر اسارت را بسیار خوب اداره کرده، به ثمر رسانیدند. از این جهت، تشیّع، مرهون زحمات آن بانوی بزرگوار است.

البته در این میان نباید از نقش اساسی امام سجّاد«سلام‌الله‌علیه» در بقای تشیّع غافل شد؛ چراکه آن حضرت در مدّت سی ‌و چهار سال بعد از شهادت امام حسین«سلام‌الله‌علیه»، برای احیا و پرورش حرکت حسینی تلاش کردند و در آن دوران، تشیّع را در بین مردم جا انداختند و باعث شدند که شجرۀ طیبۀ قرآن، به بار بنشیند. امّا در روز عاشورا مصلحت تشیّع در بیماری امام سجاد«سلام‌الله‌علیه» بود؛ زیرا بیماری، مانع شهادت ایشان و عامل باقی ماندن امامت شد.

به هر حال، حضرت زینب«سلام‌الله‌علیه» در دوران اسارت، قافله سالار کاروان اسرا بودند و زیر نظر ولایت امام سجاد«سلام‌الله‌علیه»، اهداف اسارت را دنبال کردند. در حقیقت، اگر زینب نبود، نتایج متعالی از اسارت به دست نمی‌آمد و اهداف اصلی قیام امام حسین«سلام‌الله‌علیه» محقّق نمی‌شد.

قافله سالاری کاروان اهل بیت«سلام‌الله‌علیهم» و به ثمر نشاندن خون شهدای مظلوم کربلا، لیاقت خاصّی می‌طلبید که حضرت زینب«سلام‌الله‌علیها» از آن لیاقت برخوردار بود. حضرت زینب برای پیروزی در وظیفۀ خطیر و عظیمی که بر عهده داشت و نیز برای نتیجه گیری از شهادت و اسارت، نیازمند برخورداری از فضائل نیکوی اخلاقی و صفات حسنه اخلاقی بود. به عبارت دیگر، قافله سالار اسرای کربلا باید به صفاتی همچون صبر، گذشت، وفا، اخلاص، ایثار و از جمله شجاعت، متصّف باشد و زینب مظلومه چنین بود. ایشان، قضیۀ کربلا و وظایف خویش را در دوران طفولیّت، از مادر گرامی خویش حضرت زهرا«سلام‌الله‌علیها» آموخته بود. مثلاً طبق آنچه در برخی مقاتل آمده است، حضرت زهرا«سلام‌الله‌علیها» پیراهنی که با دست مبارک خود، رشته و بافته و دوخته بودند، به زینب دادند که وقت وداع، به برادر بدهد و از طرف مادر، زیر گلوی او را نیز ببوسد. امیرالمؤمنین«سلام‌الله‌علیه» نیز دختر خویش را از واقعۀ کربلا آگاه ساخته بودند. پس، حضرت زینب«سلام‌الله‌علیها» از کودکی برای این حرکت سرنوشت‌ساز تربیت شده و برای سربلندی در این میدان، آماده شده بود و با اطلاع قبلی و با بصیرت کامل به کربلا آمده، خالصانه برادر خویش را همراهی کرد.

یکی از فضائل بارز حضرت زینب«سلام‌الله‌علیها» شجاعت ایشان است. شجاعت، سه مرتبه یا سه معنا دارد؛ مرتبۀ اوّل شجاعت، نترسیدن از دیگران به خصوص نترسیدن از افراد زورگو و قدرتمند است. مرتبۀ دوّم شجاعت که بالاتر از معناى اوّل است، تسلّط بر هوى و هوس و نفس امّاره است. امّا بالاتر از این دو مرتبه، معناى سوّم شجاعت است؛ به این معنا که انسان در جزر و مدّ روزگار خودش را نبازد. زینب مظلومه«سلام‌الله‌علیها» از هر سه مرتبۀ شجاعت، در حدّ اعلای آن برخوردار بودند.

مرتبه اوّل شجاعت، به خوبی در شخصیّت حضرت زینب«سلام‌الله‌علیها» ظهور و بروز داشت؛ به گونه‌ای که در دوران اسارت و پس از آن، هیچ‌گاه از افراد زورگویی چون ابن زیاد و حتی یزید نترسید و در برابر سخنان ناحق و بی‌منطق آنان با عزّت و اقتدار تمام و با قاطعیّت ایستادگی کرد.

در مجلس ابن زیاد، وقتی اسرا وارد مجلس شدند، حضرت زینب«سلام‌الله‌علیها» در گوشه‌ای از قصر نشستند که در دید نامحرم نباشند. ابن زیاد رو به سوی ایشان کرد و گفت: دیدی خدا با شما چه کرد؟ حضرت زینب«سلام‌الله‌علیها» برخاست و با شدّت فراوان فرمود:

«مَا رَأَیْتُ إِلَّا جَمِیلًا هَؤُلَاءِ قَوْمٌ کَتَبَ اللَّهُ عَلَیْهِمُ الْقَتْلَ فَبَرَزُوا إِلَى مَضَاجِعِهِمْ وَ سَیَجْمَعُ اللَّهُ بَیْنَکَ وَ بَیْنَهُمْ فَتُحَاجُّ وَ تُخَاصَمُ فَانْظُرْ لِمَنِ الْفَلْجُ یَوْمَئِذٍ ثَکِلَتْکَ أُمُّکَ یَا ابْنَ مَرْجَانَه»[۲]

ایشان به بیان ساده فرمود: تو نمی‌فهمی! ما در این مسافرت، چیزی جز خوبی ندیدیم. اگر شهادت برادرم و اسارت ما و صحنه‌های توهین آمیز توست، به جز خوبی چیزی نیست، زیرا شهادت و اسارت، سرنوشت ما بود و ریشۀ شما را خواهد سوزاند. تشیّع برای همیشه احیاء خواهد شد، امّا تو به زودی خواهی مرد. پس، منتظر باش ببین چه کسی رسوا می‌شود؟ مادرت به عزایت بنشیند!

ابن زیاد از این کلمات شجاعانۀ حضرت زینب«سلام‌الله‌علیها» به اندازه‌ای عصبانی شد که دستور قتل حضرت زینب را داد، امّا مشیّت الهی اقتضا نکرد و نیّت شوم او عملی نشد.

در مجلس یزید هم حضرت زینب«سلام‌الله‌علیها» با شجاعت تمام، خطبۀ بسیار کوبنده‌ای خواند. آن جلسه به عنوان جشن پیروزی ترتیب داده شده بود، امّا سخنان قاطع حضرت زینب«سلام‌الله‌علیها» و امام سجّاد«سلام‌الله‌علیه» یزید را رسوا کرد و پیروزی ظاهری او را به شکستی مفتضحانه مبدّل ساخت.

حضرت زینب«سلام‌الله‌علیها» در مجلس یزید، در ابتدای سخنان خود بعد از حمد الهی، خطاب به یزید ‌فرمود: تو فکر می‌کنی که خداوند ما را ذلیل و تو را عزیز کرده است؟ هرگز چنین نیست؛ زیرا خدا به تو مهلت داده است که هرچه می‌خواهی ظلم کنی تا عذاب خود را زیاد کنی. پس، صبر کن و عاقبت خود را ببین. سپس آیۀ شریفۀ «وَ لا یَحْسَبَنَّ الَّذینَ کَفَرُوا أَنَّما نُمْلی‏ لَهُمْ خَیْرٌ لِأَنْفُسِهِمْ إِنَّما نُمْلی‏ لَهُمْ لِیَزْدادُوا إِثْماً وَ لَهُمْ عَذابٌ مُهینٌ»[۳] را قرائت کرد. در بخش دیگری از خطبه نیز می‌فرماید:  ای یزید! تو دشمن پیامبری. تو و کسانی که تو را بر حکومت نشاندند، به زودی خواهید فهمید که ظالمان چه جایگاه بدی دارند. هرچند مجبورم با تو سخن بگویم، امّا تو در نزد من خوار و کوچکی. سپس فرمودند: ای یزید! هرچه نیرنگ داری به کار ببند و نهایت تلاش خود را بکن، اما تو هرگز نمی‌توانی یاد و نام ما را از ذهن مردم محو کنی و چراغ وحی ما را خاموش سازی و به موقعیّت و جایگاه ما آسیبی وارد نمایی. رای و سخن تو سست و زمان حکومت تو اندک است و جمعیّت از پیرامون تو پراکنده می‌شوند، در آن روز که منادی ندا دهد: «أَلا لَعْنَهُ اللَّهِ عَلَى الظَّالِمین[۴]‏». [۵]

خطبه‌های کوبنده و رفتار شجاعانه و همراه با قاطعیّت حضرت زینب و امام سجّاد«سلام‌الله‌علیهما» در شام، چنان تأثیرگذار بود که بنی امیّه را رسوا و افتضاح کرد. حتی یزید که در ابتدا ادعای فراوانی در حقانیّت خود داشت، در نهایت و پس از آنکه رسوایی او آشکار شد، به ظاهر اظهار پشیمانی کرد و همۀ تقصیرها را به گردن ابن زیاد انداخت. سپس، بر خلاف توصیۀ برخی اطرافیان، نه تنها اسیران را نکشت، بلکه دستور داد آنان را به همراه تعدادی محافظ به مدینه ببرند و مراعات حالشان را بکنند؛ زیرا فهمید که بیش از این نباید بی‌آبرو شود. هنگام عزیمت کاروان نیز به امام سجّاد«سلام‌الله‌علیه» گفت: خدا لعنت کند پسر مرجانه را، اگر من با پدرت روبرو شده بودم، نمی‌گذاشتم او را بکشند. بعد گفت: تو وقتی به مدینه‏ رسیدی، هر درخواستی داشتی، نامه بنویس تا اجابت کنم.[۶]

 برخورداری از شجاعت، حتی در مرتبۀ اوّل آن، این توان را به انسان می‌دهد که پس از تشخیص وظیفه، به آن وظیفه عمل نماید و هراسی از موانع انجام وظیفه نداشته باشد. حضرت زینب«سلام‌الله‌علیها» چنین بود؛ یعنی شناخت وظیفه و عمل به وظیفه در سیرۀ ایشان، به خصوص در مدّت اسارت به خوبی مشهود بود. به عنوان مثال، وقتی وظیفۀ ایشان اقتضا می‌کرد که سخنرانی کند و با خطبه خواندن، به افشاگری بنی امیّه بپردازد، به خوبی به وظیفۀ خود عمل می‌کرد و از هیچ کس ترس و واهمه نداشت. خطبه‌های حضرت زینب«سلام‌الله‌علیها» در بازار کوفه، مجلس ابن زیاد، بازار شام و مجلس یزید بسیار عالی و کوبنده بود و در تاریخ ثبت شده است. ایشان چنان خطبه می‌‌خواند که به تعبیر راوی، گویا امیرالمؤمنین«سلام‌الله‌علیه» خطبه می‌خواند. با شروع خطبۀ ایشان، همه ناگهان ساکت می‌شدند و سخنان آن بانوی بزرگوار را می‌شنیدند.[۷] حتی در همان روزهای اوّل اسارت، در کوفه، نزدیک بود مردم با اطلاع از حقایق و با افشاگری حضرت زینب، بر علیه بنی‌امیّه قیام کنند، امّا  چون شورش آنان در آن موقعیّت، منجر به سرکوب می‌شد و نتیجۀ مطلوب، یعنی انتشار سراسری موج کربلا را در بر نداشت، امام سجّاد«سلام‌الله‌علیه» مانع آن ‌شدند و ‌فرمودند:

«یَا عَمَّهِ اسْکُتِی … أَنْتِ بِحَمْدِ اللَّهِ عَالِمَهٌ غَیْرُ مُعَلَّمَهٍ فَهِمَهٌ غَیْرُ مُفَهَّمَهٍ»[۸]

عمّه جان صبر کن؛ شما عالم و زن فهمیده‌ای هستید که بدون معلّم به این درجه رسیده‌اید. حضرت زینب«سلام‌الله‌علیها» نیز بر حسب وظیفه شناسی سکوت اختیار کرد.

این بحث ناقص است و ان شاءالله در جلسۀ آینده راجع به آن گفتگو می‌کنیم.

[۱] . ابراهیم، ۲۴.

[۲] . بحار الانوار، ج ۴۵، ص ۱۱۶.

[۳] . آل عمران، ۱۷۸.

[۴] . هود، ۱۸: «لعنت خدا بر ظالمین باد!»

[۵] . بحار الأنوار، ج‏۴۵، ص-۱۳۵۱۳۴.

[۶] . الإرشاد للمفید، ج ‏۲، ص ۱۲۲.

[۷] . اللهوف، ص ۱۴۶.

[۸] . الاحتجاج، ج ۲، ص ۳۰۵

∎​


منبع : شفقنا