تاریخ : 07:41 - 1399/07/20
کد خبر : 202893
سرویس خبری : فرهنگی
 

پرهیز از «ریا» از مهمترین مضامین اندیشه حافظ است

پرهیز از «ریا» از مهمترین مضامین اندیشه حافظ است

یک استاد دانشگاه گفت: حافظ اگر درد دین نداشت و حریم حرمت را نمی شنا خت همچون برخی از سرایندگان عصر خویش یا لب فرو می بست یا از دین به دنیا فروشان به سادگی درمی گذشت.

به گزارش کارگر آنلاین، «دکتر محمد حسن مقیسه» به مناسبت ۲۰ مهر که روز بزرگداشت حافظ نامگذاری شده است، در پاسخ به این سوال که راز مانایی حافظ در چیست، گفت: برای پاسخ به این پرسش جواب های فراوانی می توان نگاشت اما به کوتاه سخن بنده می گویم دو رویکرد بنیادین را در راه و روش حافظ  می توان دید؛ یکی بر زبان و دیگری در بیان. آن نخستین هنر کلامی و موسیقیایی متعالی و برترین است و دومی نکته های ناب و نازِ خفته در شعر اوست.

 

این استاد دانشگاه و پژوهشگر ادامه داد: آن اولین را در گزینش بهین، ترکیبهای وزین و به ویژه اوزان خوش آهنگ که اتفاق را، بسامدی درخور و شایسته  گفت در گفتار موزون حافظ  یافته اند، می توان  نمود و نشان داد که به خوبی نیز خوی خود را حتی در منظومه اشعار پارسی سرایان جدید و قدیم نمایانده است که  البته بازشرح آن مجال و محل فراختری می طلبد. من در اینجا برای نمایاندن آن هنر کلامی، فقط  به دو بیت شاهد ذیل بسنده می کنم:

این خرقه که من دارم در رهن شراب اولی  

این دفتر بی‌معنی غرق می ناب اولی

 

یا این بیت و هنر او درترکیب سازی و چینش واژگان:

زاهد و عجب و نماز و من و مستی و نیاز

تا تو را خود ز میان با که عنایت باشد

 

وی اظهار داشت:  دومین راز مانایی حافظ ، اندیشه و درک و درد و معارف و مسایلی است که او گفته و هنوز ما راست؛ در قیل و قال هایمان، در گفت و شنودهایمان، در اندیشه، اعمال و گفتارمان و آن ها چیزی نیست جز ریا و تظاهر و خود را  فرا نمودن به چیزی و کسی و راهی، ولی به چیزی، کسی و بیانی دیگر آن ها را نمایاندند، که شوربختانه این خیم در اکنونه روزِ جامعه  ما نیز در عیان و بیان است؛ همان خُلق ناپسندی که او « سالوسی»اش خوانده و ما آن را «بوقلمون صفتی» می نامیم؛ یعنی دورویی، دورنگی.

 

این محقق و پژوهشگر تصریح کرد: حافظ اگر درد دین نداشت و حریم حرمت را نمی شناخت، همچون برخی از همانندان و سرایندگان عصر خویش یا لب فرو می بست یا به ساحری سازشی ساده، از دین به دنیا فروشان به سادگی در می گذشت و قبا و عبای خویش را فراهم می آورد و نه در گذر که بر کرانه، کناره می گرفت، آهسته می رفت و آرام می نشست و فریاد بر نمی آورد:

زاهد چو از نماز تو کاری نمی رود

هم مستی شبانه و راز و نیاز من

 

مقیسه خاطرنشان کرد: پرهیز از ریاکاری که یکی از مضامین اندیشه های حافظ است، اکنون نیز از لکه های برآشوبنده  عصر و نسل ما است. ما در روزگار کنونی نیز گرفتار گفتار کسانی هستیم که خود را اهل نماز و نیاز می دانند و می نمایانند و با این دورویی فرا می نمایانند که می خواهند «حال» جامعه را خوب کنند، اما به صد روی، «مال» او را درمی ربایند و در کار دنیایشان درمی بازند!

حافظ مکن ملامت رندان که در ازل

ما را خدا، ز زهد ریا بی نیاز کرد

 


منبع : شبستان