کارگر آنلاین | اثری که هماینک در معرفی آن سخن میرود، در بردارنده خاطراتی خواندنی از سیره استاد فقید، زندهیاد سیداکبر پرورش است. راوی و نگارنده این یادمانها، خادمالقرآن آقای مرتضی نجفی قدسی است که سالیان طولانی، با آن بزرگ مراودت داشته و از خرمن بینش و منش او، بهرهها جسته است.
وی در دیباچه این مجموعه، در باب موضوع و محتوای آن چنین آورده است: «استاد پرورش انسان بسیار بزرگی بود که ابعاد وجودی او به آسانی قابل تبیین نیست. ایشان از پیشگامان نهضت انقلاب اسلامی به شمار میآمد و با بسیاری از بزرگان این نهضت همانند شهیدبهشتی، شهیدمطهری، شهیدرجایی، شهیدباهنر، رهبری معظم انقلاب اسلامی حضرت آیتالله العظمی خامنهای- مدظلهالعالی- و حضرت آیتالله هاشمیرفسنجانی و بسیاری دیگر از اعاظم، همچون آیتالله مهدویکنی، مرحوم حبیبالله عسگراولادی و دیگران همراه و همگام بود. به حق باید گفت که ایشان یکی از استوانههای انقلاب اسلامی بود و بهخصوص در منطقه اصفهان که زادگاه ایشان بود، یکی از سه رکن اصلی انقلاب، پس از مرحوم آیتالله سیدحسین خادمی و آیتالله سیدجلالالدین طاهری محسوب میشد. شرح مبارزات و سخنرانیهای انقلابی و کوبنده و روشنگرانه ایشان در طول نهضت انقلاب اسلامی مایه دلگرمی تمام انقلابیون اصفهان بود و بسیاری از شهدای گرانقدر انقلاب از شاگردان و دستپروردگان فکری ایشان بودند، ولی همه اینها بیانگر عظمت وجودی ایشان نیست و برای ما که از دوران کودکی ایشان را دریافته و تا آخر در بسیاری از سفرها و حضرها، خلوتها و جلوتها و در عموم و در خواص، ایشان را از نزدیک دیدهایم، آنچه برایمان بیشتر از همه جلوهگری میکند، عظمت معنوی ایشان است که به حق و انصاف انسانی عارف و عاشق پروردگار و محَب اهلبیت (ع) بود.
ابعاد معنوی و عرفانی استاد پرورش حقیقتاً بسیار فرارتر از ابعاد انقلابی و مبارزاتی و مسئولیتهای سیاسی ایشان است. اگرچه ایشان در تمام این زمینهها یک الگوی بسیار خوب از انسان مسئول و مبارز انقلابی بود، ولی هنگامی که به تبیین مسائل و نکات دقیق عرفانی میپرداخت و از آیات و روایات برداشتهای عرفانی ارائه میکرد، و با ادبیات کهن ایران که مشحون از عرفان و اخلاق است، آنها را در میآمیخت، بسیار زیباتر و عاشقانه و دلنشینتر میشد، مخصوصاً هنگامی که در بیان معارف الهی اشکش سرازیر میشد، تا عمق وجود در دل شاگردان نفوذ پیدا میکرد. به هر حال تسلط استاد پرورش بر ادبیات و شعر و سخن، توان ایشان را در سخنوری قدرتی چند برابر داده بود، بهطوریکه گاهی برخی سخنرانیها تا سه ساعت هم به طول میانجامید، ولی دلهای مشتاق و جوانان جویای عرفان و معرفت، با تشنهکامی همچنان به بیانات ایشان گوش فرا میدادند و سر از پا نمیشناختند. یکی دیگر از ابعاد وجودی استاد پرورش، اخلاص ایشان بود که این مهم در اثر سالها تمرین و مبارزه با نفس به وجود آمده بود. اخلاص ایشان به حدی بود که بسیاری از بزرگان را نیز مجذوب خود میکرد. خاطرهای کوتاه از شهیدی گرانقدر به نام جلال افشار نقل میکنم که شهید بسیار عارف و والامقامی است و خود لحظات شهادت او را در عملیات رمضان، در جبهه شاهد بودم. شهیدجلال افشار که از شاگردان معنوی و فکری استاد پرورش بود، در فرازی از وصیتنامهاش نوشته است: استادم پرورش! شما با اخلاصتان مرا سوزاندید!. این جمله بسیار معناداری است. چقدر اثر آن اخلاص عمیق بوده است که شهید آن را در وصیتنامهاش این چنین میآورد. شهیدافشار هنگامی که میخواست به جبهه برود، تفألی به قرآن زده بود و این آیه از قرآن آمده بود: من کان یرجوا لقاء الله فان اجل الله لات و هو السمیع العلیم؛ کسی که به دیدار خدا امید دارد، [ بداند که]اجل [ او از سوی]خدا آمدنی است و اوست شنوای دانا. باید به شهیدافشار و همه شهدایی که به وجود استاد پرورش افتخار میکردند و زمزمه دعای کمیل ایشان آنها را سرمست از عرفان میکرد، بگوییم هماکنون استاد از پیش ما پر کشیده و به نزد شما آمده است. او را در بر بگیرید و به اعلی علیین ببرید و از خداوند عزیز منان بخواهید که ما هم به شما ملحق شویم.»