تاریخ : 08:59 - 1399/08/25
کد خبر : 289617
سرویس خبری : فرهنگی
 

علامه طباطبایی، فیلسوفی وارسته در زمینه تفسیر، حکمت و اخلاق

علامه طباطبایی، فیلسوفی وارسته در زمینه تفسیر، حکمت و اخلاق

علامه طباطبایی، عارف، فیلسوف و دانشمند برجسته معاصر و شخصیتی تأثیرگذار بر معاصران و مباحث اسلامی بود. این دانشمند سترگ در مباحث اندیشه‌ای و مسایل مربوط به تحولات ایران و انقلاب اسلامی به مثابه یک نظریه‌پرداز برجسته انقلاب فرهنگی را پی افکند و در ارتقا و گسترش مسایل نظری شیعی موثر بود.

به گزارش کارگر آنلاین، مفسر عالیقدر، علامه سید محمدحسین قاضی‌طباطبایی تبریزی در زمره مشاهیر نامدار جهان تشیع است که‌ سال‌های مـتمادی در زمینه قرآن، حدیث، عقاید، معارف و فرهنگ اسلامی به کنکاش پرداخت‌ و موفق شد، گـوهرهای گران بهایی‌ را به دست آورد کـه جـویندگان حقایق ناب از درخشندگی آنها برخوردار شده‌اند. یکی از ابعاد ناشناخته اندیشه و سیره این دانشمند سترگ، دیدگاه‌هایش در عرصه سیاست و حکومت و تأکیدش بر مبارزات شیعیان و برپایی‌ نظام اسلامی در طول سده ها و اعصار است. او از نادر مـتفکرانی به شمار می رود که در این زمینه‌ها به پژوهش، بررسی و ارزیابی پرداخته و برپایه تحلیل‌های خردمندانه مستند و مدارک متقن و شواهد تاریخی، درصدد ارایه نظریاتی در این زمینه برآمده است.

بخشی از اندیشه‌های علامه طباطبایی به وسیله شماری از تـربیت‌یافتگان مکتب او، تقویت و تبیین و در هنگام تدوین قانون اساسی جمهوری اسلامی از این اصول و مبانی‌ کمک‌ گرفته شد. او اگرچه به لحاظ عملی حضوری فعال در مبارزات انقلابی نداشت و غالباً متمرکز بر معارف و مباحث ژرف عـلمی و دیـنی بود، اما به لحاظ آرا و عقاید و بیان اندیشه‌ها در مسیر تحولات اجتماعی و سیاسی، تأثیرگذار بود. عده‌ای از شخصیت‌های بزرگ نظام جمهوری اسلامی از شاگردان برجسته او بودند و از تعالیم وی الهام گرفتند.(۱)

در محضر علمای مبارز حوزه نجف اشرف

علامه طباطبایی بـعد از سـپری کـردن دوران کودکی و فراگیری مقدمات و برخی معارف حوزوی در تبریز همراه برادر خود عـازم عـتبات عراق شد و محضر شماری از فقها و علما را درک‌ کرد. یکی از این شخصیت‌ها آیت‌الله مـیرزا مـحمدحسین غروی نائینی بود. علامه‌ طباطبایی‌ ضمن اینکه در فقه و اصول از تفکرات علمی این اسـتاد بـهره‌های کـافی برد در اندیشه‌ سیاسی‌ و توجه‌ به مسایل اجتماعی نیز از وی تأثیر پذیرفت زیرا آن مدرس نستوه‌ در حـرکت عـدالت‌خواهانه مردم ایران علیه استبداد و انقلاب اسلامی عراق ضد استعمار انگلیس نقش مؤثری داشـت.

عـلامه‌ طـباطبایی‌ سال‌های متمادی در مباحث فقهی از محضر آیت‌الله سید ابوالحسن اصفهانی، فقید مجاهدی که در ستیز با اسـتعمار و اعوان‌ و انصارش نقش عمده‌ای را بر عهده داشت‌ و نیرنگ‌های‌ افراد دست‌نشانده بریتانیا را بـرنمی‌تابید، کـسب فـیض کرد.

هنگامی که علامه‌ طباطبایی‌ در جوار آستان مقدس امیرمؤمنان‌(ع) مشغول‌ تحصیل در زمینه‌های‌ عـلمی‌ و عـرفانی بـود در ایران رژیم رضاخان‌ نسبت‌ به حوزه‌های علوم دینی سختگیری‌های خشنی را اعمال و عـده زیـادی از علما را دستگیر و تبعید و مدارس حوزوی را تعطیل‌ کرد و به تصرف ادارات‌ دولتی‌، معارف و اوقاف درآورد. علامه هم‌ از ایـن خانواده پهلوی زخم خورد زیرا وی از درآمد ناچیز مزارع پدری گذران‌ زندگی‌ می‌کرد و چون در ۱۳۱۴ خورشیدی‌ ارسـال‌ پول‌ به عراق ممنوع‌ شد، وی از نظر معیشتی‌ در مـضیقه قـرار گـرفت و ناگزیر به زادگاه خویش بازگشت. او از ایـن ایـام مرارت‌بار چنین‌ یاد می‌کند: «در سال ۱۳۱۴ خورشیدی در اثر اختلال وضع‌ معاش‌ ناگزیر از مراجعت بـه زادگـاه‌ اصلی خود شدم و ده سال و خـرده‌ای در آن سـامان به سـر بـردم کـه حتماً باید این‌ دوره را در زندگی خود ایـام‌ خـسارت‌ بشمارم‌، زیرا در اثر گرفتاری ضروری‌ برای‌ تأمین معاش از مجرای فلاحت، از تدریس و تـفکر عـلمی جز مقدار ناچیزی باز ماندم و پیـوسته با یک‌ شکنجه‌ درونـی بـه سر بردم.» (۲)

بـا خـاتمه‌ جنگ‌ جهانی‌ دوم‌ در شهریور ۱۳۲۴ خورشیدی، قوای متفقین ایران را تخلیه کردند اما دولت شوروی نه تـنها حـاضر به ترک کشور نشد. ایـن‌ روند شـهرهای شـمال غـربی ایران را دچار آشوب و نـاامنی کرد و باعث شد که علامه طباطبایی در مهر ۱۳۲۵ خورشیدی زادگاه خود را به مقصد قم ترک کـند کـه البته‌ این‌ هجرت اسباب برکات فـراوان شـد و بستری فراهم آورد کـه وی مدت ۳۵ سـال بـه تألیف، تربیت شاگردان و تهذیب نفوس بپردازد.

ضرورت جامعه‌سازی با تبیین‌ معارف‌ ناب

علامه طباطبایی ضمن تـدریس‌ حـکمت‌، کـلام و عرفان و پدیدآوردن آثار گرانسنگی چون «تفسیر المـیزان» و مـباحث فـلسفی اعـتقادی و اخـلاقی در لابـلای بحث‌هایش نکاتی را در باره مسایل سیاسی، اجتماعی و فرهنگی جامعه‌، مطرح‌ می‌کرد. او در این‌ زمینه‌ها به خلق آثاری نفیس پرداخت و در سال‌های اختناق نظام طاغوت رساله‌هایی را در باب اسلام و اجتماع، زعامت، رهـبری و حکومت تألیف کرد. این حکیم خودساخته معتقد بود که در جامعه اسلامی‌ که‌ در صدر آن حاکمی صالح و شایسته قرار می‌گیرد، باید به فرهنگ‌سازی و رشد معنوی و اخلاقی توجه داشت و اقشار گوناگون را با معارف قـرآن و عـترت آشنا و مأنوس کرد زیرا هر قدر افراد و آحاد جامعه با منابع اصیل اسلامی انس بیشتری پیدا کنند و با صاحب‌نظران در این عرصه ارتباط وثیق‌تری برقرار سازند از معارف و حقایق ناب، بـهره افـزون‌تری می‌برند. (۳)

بدین جهت علامه طباطبایی به‌ ترویج‌ علوم‌، عقاید و مکارم دینی اهتمام ورزید و کوشید، شخصیت‌هایی را در مکتب پربار خویش پرورش دهد که ضمن ‌ارتـقای‌ عـلمی و فکری و سازندگی‌های اخلاقی، اهل ابـتکار، ابـداع و برخوردار از ذهنی خلاق و پویا باشند تا بتوانند با این سلاح معرفتی، عطش فکری نسل نوخاسته را برطرف کنند و در برابر مکاتب گوناگون‌ وارداتی، الحادی و التقاطی تـوانایی‌های لازم را بـه دست آورند و قادر بـاشند در نـبرد نرم با فرقه‌های ضاله‌ بر آنان فائق آیند.

برنتابیدن فتنه و فساد

به تصریح آن دانشور ژرف ‌نگر آنـچه برای جامعه اسلامی در درجه‌ اول‌ اهمیت‌ است، روشن شدن تعالیم و فرهنگ اعتقادی و در درجه‌ دوم‌ جاری کردن این آموزه‌ها در جامعه است. این متفکر جهان تشیع معتقد بود که شیعه نسبت بـه هـمه وقـایع، حوادث و فتنه‌هایی که‌ در سده های‌ مـتوالی تـوسط اکـثریت مخالف به وجود آمده است به دیده انتقاد می‌نگرد و هرگز نمی‌تواند کارنامه‌ معارضان‌ یعنی افرادی را که خاندان رسالت را از زعامت و رهبری جـامعه اسـلامی‌ مـحروم‌ کردند و به بهانه برخی مصلحت‌ها موضوع ولایت ائمـه را مـلغی رساندند و خون پیروان راستین ایشان‌ را بر زمین جاری ساختند، به حسن نیت‌ حـمل‌ کـند و مـعذورشان بدارند. (۴)

علامه طباطبایی به‌ شـیوه‌ای‌ حـکیمانه دربـاره حکومت به بحث می‌پردازد و با آوردن دلایل و براهینی نشان می‌دهد که‌ قوانین عرفی برای تـأمین نـیازهای‌ جامعه‌ کافی‌ نیستند و به همین‌ دلیل‌ از حکومت دینی دفاع‌ می‌کند. به اعتقاد وی در شـیوه تـشریعی حـکومت اصیل توحیدی، فضایل اخلاقی و عدالت اجتماعی تضمین‌ می‌شوند. وی می‌گوید: «حاکم به عنوان فردی‌ کـه‌ مـسوولیت اجرا و تدبیر را عهده‌دار است می‌تواند از سوی شارع مقدس معین شود.»

علامه به بهترین شکل از نظریه حـکومت اسـلامی دفاع می‌کند و افزون بر بحث‌های مرتبط با این موضوع در «تفسیر المیزان» در رسـاله‌ای‌ عـالمانه و محققانه با عنوان «ولایت و زعامت» درباره آن بـحث و تـصریح مـی‌کند که در نظام اسلامی جنبه‌های دینی، اعتقادی و اخـلاقی کـه متکی بر فرمان الهی است با ضرورت‌های اجتماعی‌ تفاوت‌ بارزی دارد.

او بر این بـاور اسـت‌ که‌ دین بهترین و عالی‌ترین روش برای انتظام و انسجام اجتماع بشری است و بیش از هر شـیوه دیـگری مردم را به رعایت قوانین اجـتماعی کـه ضـامن رفاه، امنیت، آسـایش و تـرقی آنان است، ملزم‌ مـی‌سازد. جـامعه محتاج مقررات است تا با رعایت آنها از آشوب و هرج و مرج جلوگیری شود.

در نگاه علامه، نظام سیاسی اسلام برای جلوگیری از مخالفت با مقررات و موازین اعتقادی‌ و شرعی از ۲ امر کمک می‌گیرد. نخست وضع مقررات برای مجازات افراد که اجرای آن بر عـهده بـخش قضای حکومت اسلامی است و دوم احیای اصل حیات‌بخش امر به معروف و نهی از منکر، زیرا اسلام همه پیروان خود را موظف ساخته است در صورت مشاهده اجرا شدن یکی از قوانین اسلامی آرام ننشینند و مـتخلف را بـه فرمانبرداری وادار کنند. عموم مسلمانان مأمور اجرای‌ این‌ وظیفه دینی هستند. (۵)

اقتضائات نظام سیاسی اسلامی

علامه طباطبایی این واقعیت را مطرح می‌سازد که سازمان سـیاسی اسـلام در بقا و جریان خود به نـگهبان و گـرداننده نیاز دارد و پیوسته‌ افراد شایسته‌ای می‌خواهد که مقررات اسلامی را در جامعه اجرا کنند و کمترین غفلت و مسامحه‌ای را در رعایت و حفاظت از آن روا ندارند.

علامه‌ تأکید مـی‌کند که مساله ولایت و رهـبری از مـلزومات شریعت است و باید مانند سایر مواد مشروعه‌ دینی برای همیشه در جامعه اسلامی زنده بماند و این گونه نیست که در عصر غیبت‌ امام(عج) مسلمانان بی‌سرپرست بمانند و متفرق و سرگردان باشند.

علامه اضافه می‌کند: «اسلام به ولی امر مسلمانان اختیار داده‌ است‌ بر حسب تحولات اوضاع در امور مربوط به جامعه اسلامی با حفظ حدود شرع و احکام الهی‌، تصمیم‌های‌ مناسبی بگیرد، فـرامینی را صـادر و اجرا کند.»  (۶)

این مفسر عالی‌مقام یادآوری می‌کند، نظام‌هایی کـه بر ایران حکومت کرده‌اند، هرگز به‌ مردم آزادی فکری، به‌خصوص در مسایل‌ علمی‌ مربوط‌ به‌ توسعه‌ و رفاه جامعه را نداده‌اند و اگـر در بـرهه‌هایی هـم روزنه‌های کوچکی گشوده شدند، به دست عده‌ای خودخواه که در پی منافع‌ خـود بـودند، بسته شدند و دیگر بار متولیان اسارت، بردگی‌، تازیانه‌ و شمشیر، چوبه‌ دار و زندان‌های‌ تاریک و شکنجه‌های جهنمی و محیط‌های مـرگبار حـاکم و مـردم هم به جای برکشیدن فریاد اعتراض، بله قربان‌گو شدند.

حکومت‌های خودکامه مـی‌خواستند مـردم بـه کار خود مشغول باشند، پا را از گلیم خویش فراتر نگذارند و به امور حکومتی و جامعه و آنچه در پیـرامونشان مـی‌گذرد، کـاری نداشته باشند. آنان از اینکه افراد تحت حکمرانی آنان به مقدسات دینی احترام بگذارند و در امـور سـاده‌ مذهبی پایبندی نشان دهند، هراسی نداشتند و تنها می‌خواستند مردم به بحث‌های آزاد، کنجکاوی‌های انـتقادی و اعـتراضی نـپردازند و هوایی جز این نداشتند که به تسخیر افکار همگانی بپردازند و اراده‌ها را تسلیم‌ بی‌قید و شـرط خـود کنند.

هـمگامی با انقلاب اسلامی‌

این‌ مفسر عالیقدر در مبارزات اسلامی مردم ایران به رهبری امـام خـمینی(ره) نقش ارزنده و تأثیرگذاری داشته اسـت، زیـرا این ‌حـرکت‌ بـزرگ و نـهضت فراگیر قبل از آنکه صبغه سیاسی و اجـتماعی داشـته باشد، یک حرکت‌ فرهنگی‌ است‌. برای پیشبرد چنین خیزش مقدسی به تـلاش‌های فـکری و فرهنگی مستمری نیاز بود و علامه در تـقویت‌ و ژرفا بخشیدن به ایـن بـُعد از انقلاب اسلامی بسیار نقش‌آفرین بـوده اسـت. (۷)

در ایامی که ایران گرفتار اختناق‌ شدید رژیم پهلوی بود و کمتر فردی شهامت داشـت از نـظام اسلامی، حکومت دینی و رهبری و زعـامت جـامعه مـسلمانان سخن بگوید یـا مـطلبی در این زمینه بنویسد، عـلامه طـباطبایی ذیل مباحث تفسیری، کلامی‌ و اجتماعی و با تکیه بر قرآن و حدیث، برهان و استدلال و شواهد تـاریخی در ایـن زمینه موضوعات مهمی را مطرح کرد و مـورد بـررسی دقیق و هـمه جـانبه قـرار داد.

وی به موازات این تـکاپوی فکری‌ و معرفتی‌ در جلساتی که علمای بلندپایه حوزه تشکیل می‌دادند و در برابر مفاسد و منکرات رژیم شاهنشاهی مـوضع مـی‌گرفتند و در این خصوص اعلامیه‌هایی صادر می‌کردند، حـضور مـی‌یافت و ضـمن مـطرح کـردن دیدگاه‌های خود در نـفرت‌ از کـارنامه نظام طاغوت، این اعلامیه‌ها را امضا می‌کرد. هنگامی که دستگاه ستم در صدد برآمد در قانون اساسی اختلال بـه وجـود آورد و از طـریق انتخابات فرمایشی در تحکیم‌ تشکیلات‌ پوشالی خود بـکوشد، امـام خـمینی(ره) در بـرابر ایـن نـیرنگ موضع گرفت و این دسیسه را با مقامات حوزوی قم در جلسات مزبور مطرح کرد و در این باره اعلامیه‌ای نوشت‌ که‌۹ نفر از مراجع و علمای قم‌ آن‌ را با امضای خـود تأیید کردند. در ذیل این سند نام و امضای علامه طباطبایی دیده می‌شود.(۸)

تـربیت‌ شاگردانی‌ دانشمند، مبارز و مُدبر

با استقرار نـظام جـمهوری اسلامی، علامه از پیروزی‌ انقلاب‌ اسلامی بسیار خوشحال شد. آیت‌الله سید محمدباقر موسوی همدانی می‌گفت که‌ استاد به‌قدری‌ از این فتح و ظفر مسرور بود کـه نـمی‌توانست کلامی بر زبان بـیاورد. از دیگر محورهای بسیار مؤثر علامه طباطبایی در شکل‌گیری، گسترش و سرانجام پیروزی‌ انقلاب‌ اسلامی و استقرار نظام جمهوری اسلامی ایران به رهبری امام خمینی(ره)، تربیت شاگردانی‌ شایسته‌، لایق‌، مـتفکر، مـبارز و با تدبیر همچون علامه مرتضی مطهری، شهید آیت الله بهشتی، محمدجواد باهنر و شهید محمد مفتح و آیت الله علی قدوسی است.(۹)

سرانجام علامه طباطبایی

علامه طباطبایی در زمینه های مختلف علمی صاحب نظر بود تا جایی که در توسعه و گسترش علومی مانند فقه، اصول، جبر، هندسه فضایی، حساب استدلالی، ادبیات عرب، معانی و بیان سهمی بسزا ایفا کرد. سرانجام این عالم گرانسنگ در آبان ۱۳۶۰ خورشیدی در ۸۱ سالگی در قم دیده از جهان فرو بست.

پی‌نوشت:

۱- سرسلسله‌ العلویه‌، ابی‌ نصر بخاری، ص ۱۱۴؛ عمده الطالب فی‌ انساب‌ ابی‌طالب، ابن عنبه، ص ۹۰ – ۹۱.

۲- خواجه نصیر طوسی و مردم زواره، محیط طباطبایی‌، مجله‌ یغما، خرداد ۱۳۳۵.

۳- مقدمه آیت‌الله طالقانی‌ بر کتاب تنبیه الامه‌ مـیرزای‌ نائینی، تشیع و مشروطیت در ایران‌، عبدالهادی‌ حائری، ص ۱۲۶ – ۱۲۷، میرزای نائینی ندای بیداری، نورالدین علی لو، ص ۱۰۲ – ۱۰۳، جرعه‌های‌ جان‌بخش‌، ص ۷۵ – ۷۶.

۴- سیدابوالحسن اصفهانی، شکوه‌ مرجعیت‌، محمد اصغری‌نژاد، ص ۷۴ – ۷۵‌.

۵- علما و رژیم رضاخان، بصیرت منش‌، ص ۲۰۱‌ – ۲۰۷، گزارشی از سابقه تاریخی و اوضاع حوزه عـلمیه مـشهد، مقام معظم رهبری آیت‌الله خامنه‌ای‌، ص ۲۷‌ – ۲۸.

۶- زندگی من، علامه طباطبایی، در مجموعه‌ مقالات، ج ۱، ص ۵.

۷- سیاست‌ خارجی‌ ایران‌ در دوران پهلوی، ص ۱۰۶‌، ایران و قدرت‌های بزرگ در جنگ جهانی دوم، ایرج ذوقی، ص ۲۴۹، تحولات سیاسی و اجتماعی ایران در دوران‌ پهلوی، علیرضا امـینی، ص ۱۱۹ – ۱۲۱.

۸- یـادنامه‌ علامه‌ طباطبایی‌، ص ۶۴‌ – ۶۵‌، جرعه‌های جان‌بخش، ص ۸۸‌.

۹- تماشای‌ فرزانگی و فروزندگی، تدوین و نگارش از راقم این سطور، ص ۱۱۴ – ۱۱۸.


منبع : ایرنا