تاریخ : 11:31 - 1399/10/17
کد خبر : 448332
سرویس خبری : فرهنگی
 

گزارش مأمور سیا درباره خطر آیت‌الله مصباح برای دموکراسی غربی

گزارش مأمور سیا درباره خطر آیت‌الله مصباح برای دموکراسی غربی

ابوترابی می‌گوید در دورۀ ما مأمور مشهور سازمان سیا یعنی رائول مارک می‌گوید بزرگ‌ترین مانع دموکراتیک و مردم‌سالاری (غربی) شخص آیت الله مصباح یزدی است.

 حجج اسلام احمد ابوترابی مسئول مرکز پژوهشی دایرة المعارف علوم اسلامی و عبدالحسین خسروپناه معاون علوم انسانی دانشگاه آزاد اسلامی با حضور در برنامۀ تلویزیونی «مصیر» به معرفی برخی ابعاد اخلاقی و ویژگی‌های علمی آیت الله مصباح یزدی پرداختند.

ابوترابی در این میزگرد از بارزترین ویژگی آیت الله مصباح را تواضع در بُعد اخلاقی و علمی معرفی کرد و گفت: گاهی در مؤسسۀ امام خمینی میزگردهایی تشکیل و به شاگردان خود اجازه هر نوع اظهار نظری می‌داد تا دیدگاه خود را به راحتی در برابر ایشان مطرح کنند. جالب اینجا بود که به دیدگاه‌های عالمانه ترتیب اثر می‌دادند و به عنوان سرفصل پژوهشی تعریف می‌کردند. من از سال 78 تاکنون مدیریتم زیرمجموعۀ ریاست ایشان بود. در برنامه‌های رسمی شورای هیئت رئیسه به راحتی دیدگاه‌های خود را مطرح می‌کردیم.

آیت الله مصباح یزدی ,

وی افزود: در اوایل انقلاب به گونه‌ای دیدگاه‌های مارکسیستی رواج داشت که در همین قم بساط کتب مارکسیست‌ها پهن بود. ایشان در مؤسسه «در راه حق» با علم و منطق با آنها برخورد می‌کرد. ایشان هیچ سمت رسمی در کشور قبول نکرد و معتقد بود باید با زبان علم و به صورت مبنایی به شبهات پاسخ داد و در این راستا شاگرد پرورش می‌داد.

دشمن به خطر علامه مصباح نسبت به مارکسیست آگاه بود

ابوترابی ادامه داد: به قدری بررسی‌های علمی و برخوردهای مبنایی آیت الله مصباح برای مخالفان اهمیت داشت که کمیتۀ انقلاب اسلامی این خبر را از حزب کمونیست شوروی افشا کرد که یکی از خطرات جدی برای مارکسیست در سطح بین‌الملل شخصی به نام مصباح یزدی در شهر قم است. در دورۀ ما مأمور مشهور سازمان سیا یعنی رائول مارک می‌گوید بزرگ‌ترین مانع دموکراتیک و مردم‌سالاری (غربی) شخص آیت الله مصباح است. 

مسئول مرکز پژوهشی دایرة المعارف علوم اسلامی ضمن اشاره به خاطره‌ای از علامه مصباح در شیوۀ برخورد با کودکان  گفت: مجلس عروسی بود، نوه‌هایی آمدند و شلوغ می‌کردند. سؤال عاطفی از خدمت ایشان پرسیدم. گفتم پدربزرگ‌ها علاقه زیادی به نوه‌ها دارند، آیا شما اینطورید؟ انتظارم داشتم بفرمایند بله همین‌طور است. پرسیدند علاقه به نوه‌ها از کجا ناشی می‌شود؟ از آنجا که آنها طفل معصوم‌اند و بچه‌های ما با محبت ولایت اهل‌بیت علیهم‌السلام، بی‌گناه، پاک و با فطرت پاک زاده شدند. از این جهت نه تنها نوه‌ها بلکه تمام بچه‌ها را دوست دارم. یک سؤال عاطفی را با مبنای عقلی پاسخ دادند.

خسروپناه: مرحوم مصباح جزو جریان عقلانیت اسلامی است، نه جریان سنتی و روشنفکری

در ادامۀ این نشست حجت الاسلام خسروپناه در پاسخ به این سؤال که آیت الله مصباح در بین جریانات فکری متعدد کلامی، فلسفی، عرفانی و تفسیر به کدام جریانات فکری نزدیک‌ترند، گفت: اگر بخواهیم ایشان را به لحاظ جریان‌شناسی بررسی کنیم، در دو جریان فکری و فلسفی قرار می‎گیرد. اینها نباید با هم خلط شود. در بُعد جریان‌شناسی فکری تعبیرم این است که جزو جریان عقلانیت اسلامی است، نه جریان سنتی و روشنفکری. جریان سنتی جریانی است که تمام همّ و غمّش سنت و میراث گذشته اسلامی است؛ حتی کُنش‌ها، یعنی مبانی، دانش‌ها و کنش‌هایی که در دوران سنت شکل گرفتند، از این‌رو جریان سنتی، به طور شایسته دنیای مدرن، مبانی، اقتضائات و مکاتب آن را نمی‌شناسد و تعلقی هم به آن ندارد.

آیت الله مصباح یزدی ,

علامه مصباح جمع بین نگاه سنتی و نگاه مدرن داشت

وی افزود: جریان روشنفکری جریانی است که خیلی دغدغۀ سنت ندارد و دغدغۀ تجدد دارد. تجدد یعنی دنیای مدرن. مدرن، مبانی‌ای دارد که شامل اومانیزم و سکولاریسم و... است و نیز مکاتبی فلسفی دارد که شامل آمپریسم، پوزوتیویست، اگزیستانسیالیسم و ... است. ایدئولوژی‌هایی دارد مثل لیبرالسیم و سوسیالیسم و مارکسیم و فمنیسیم و هر کدام از اینها دستاوردهای صنعتی و فرهنگی خاصی هم دارند. کل این مجموعه، فرآیند دنیای مدرن هستند. جریان روشنفکری که مدعی است تعلق به مدرن دارد، معمولاً قائل‌اند یا سنت‌ستیز و سنت‌گریزند و عمدتاً از مدرنیته دستاوردهای آن را گرفتند و خیلی هم آشنایی به مبانی ندارند. باسواد آنها محمدعلی فروغی است که دکارت را می‌شناسد نه فراتر از آن؛ در حالی که قبل از دکارت، مدرنیته در قرن شانزدهم با اومانیسم و بعد سکولاریسم شکل گرفت. علامه هم سنت را روش‌مندانه و با استدلال پیگیری می‌کرد و هم کُنش‌ها را بر اساس عقلانیتی می‌پذیرفت؛ هرچند نگاه نقادانه‌ای هم داشت. یعنی رفتارهای غلط را نقد می‌کرد. از این منظر اگر آثار مرحوم مصباح را مطالعه کنید، به این رویکرد پی می‏‌برید. هم در جایی که دربارۀ امام حسین علیه‌السلام و کربلا سخن می‌گوید و هم آنجا که شرح مناجات خمس عشر دارد. با این حال دنیای مدرن و فلسفۀ مدرن را می‌شناخت؛ مبانی و آبشخور آنها را می‌شناخت و نگاه نقادانه هم داشت؛ با این حال به این معنا نبود که اگر حرف درستی هم مطرح شود، نپذیرد.