تاریخ : 13:18 - 1399/10/23
کد خبر : 464230
سرویس خبری : بهداشت و درمان
 

نورون‌های آینه‌ای، معمایی پنهان

نورون‌های آینه‌ای، معمایی پنهان

نورون های آینه ای، مجموعه از اعصاب مغز هستند و باعث ایجاد تقلید، همدلی و یادگیری در یک فرد با مشاهده رفتار فردی دیگر می شوند. اما آیا این تمام کاریست که آنها انجام می دهند؟

به گزارش کارگر آنلاین، فردی مقابل شما خمیازه می کشد و شما هم بی اختیار خمیازه می کشید، این اتفاق جدیدی نیست و شاید برای همه ی ما رخ داده باشد، اما آیا دلیل آن را می دانید؟ آیا می دانید چه چیز موجب شکل گرفتن شخصیت شما می شود؟ چطور بدون تجربه مشکلی، با فرد مقابل همدردی می کنید؟ جواب همه ی این سوال ها به نورون های آینه ای ختم می شود.

نورون های آینه ای یکی از مهم ترین کشفیات بشر در قرن حاضر است. ما این نورون ها را از اجداد اولیه مان به ارث برده ایم. البته این نورون ها تنها در مغز انسان وجود ندارند بلکه در اکثر جانداران، این نورون دیده شده است. در میان حیوانات، درست مثل انسان ها، زبانی برای تبادل اطلاعات وجود دارد، یک زبان برای صحبت با هم نوع هایشان و به گفته دانشمندان یک زبان برای معاشرت با دیگر حیوانات؛ این یعنی برای مثال یک عقاب با جوجه هایش ارتباط برقرار می کند، اما آیا می تواند پرواز کردن را به آنها بیاموزد؟ یادگیری ارتفاعی که باید در آن پرواز کنند، نوع حرکت دادن بالهایشان و یا چگونه فرود آمدن بر روی سطوح مختلف نمی تواند ناشی از ارتباط آنها با مادرشان یا غریزه باشد. حیوانات در طی میلیون ها سال به تکامل رسیده اند و به شاخه های مختلف تقسیم شده اند، بر حسب نیاز و با توجه به شرایط محیطی، آنها به گونه های بسیار متفاوتی تبدیل شده اند. برای مثال پرندگان  نسل شان به دایناسورها باز می گردد؛ خود پرندگان نیز به نژاد های مختلفی تقسیم شدند و از اجدادشان پرواز و چگونگی زنده ماندن را فرا گرفتند. درست است که  پایه ی پرواز کردن در ژن و دی ان ای آنها نهفته است و بطور غریزی در اکثر پرندگان وجود دارد، اما فرا گرفتن نوع پرواز ناشی از نورون های آینه ای آن ها است. جوجه عقاب مادرش را هنگام پرواز تماشا می کند و این نورون ها حرکات مادر را تجزیه و تحلیل کرده و تنها با مشاهده، و با یاری گرفتن از غریزه ی نهفته در ژن آنها، این جوجه ها یاد می گیرند تا مانند نژاد های خود پرواز کنند.

در انسان ها نیز، یرخی از رفتارها بصورت غریزی در درون ما نهفته است. برای مثال نوزاد تازه متولد شده می داند که چگونه از شیر مادر تغذیه کند، اما آیا شکل گیری شخصیت او در آینده غریزی است؟ راه رفتن چطور؟ آیا شما نوع راه رفتن و قدم برداشتن را به کودکان تان می آموزید؟ آنها تمام این ها را از  نورون های آینه ای دارند. آنها به شما هنگام صحبت کردن نگاه می کنند، نوع حرکت دهان و زبان شما را تحلیل کرده و آن را با ورودی های صوتی ای که همراه با این حرکت ها می آیند تلفیق می کنند و این چنین است که آنها سخن گفتن را یاد می گیرند و شروع به حرف زدن می کنند. همانطور که اطلاع دارید، شخصیت آنها نیز این چنین شکل می گیرد. آنها با تماشای پدر و مادر و اطرافیانشان شروع به شکل دادن یک شخصیت متمایز و خاص می کنند. البته این روند از ابتدای شکل گیری جنین در شکم مادر توسط ضمیرناآگاه(ضمیر ناخودآگاه) شروع می شود. کودک با توجه به جنسیت، محیط و شرایط خاص مرتبط با خود(ویژگی های ذاتی مانند قد، نژاد، سلامتی ذهن و جسم)، شخصیتش شکل می گیرد. کاملا مشخص است که برخی رفتار آنها بسیار شبیه اطرافیان است. البته این روند پایان پذیر نیست. در بازه ی سنی ۵ تا ۷ سال این نورون ها بسیار فعالند و به شخصیت خام کودک شکل می دهند. این فرایند تا نوجوانی بصورت خفیف تر در جریان است. برای مثال نوجوانی تحت تاثیر یکی از دوستانش بصورت ناآگاهانه شروع به تقلید برخی از رفتار او می کند. کار نورون های آینه ای در افراد بالغ به شدت کاهش می یابد، به همین دلیل است که تغییر شخصیت و رفتار شکل گرفته در بزرگسالان بسیار دشوار تر از کودکان است، اما این به معنی توقف کار آنها نیست. آنها در مغز انسان بصورت متمایزی رفتار می کنند، به این معنی که بر خلاف حیوانات که برای تحریک این اعصاب به جسم یا رویدادی خارجی نیاز دارند، این نورون ها در مغز انسان می توانند حتی بدون حضور شیء یا اتفاقی خارجی تحریک شوند. فردی با شما درباره ی مشکلاتش صحبت می کند و شما می توانید مشکل و درد او را تصور کرده و با او همدردی کنید. و این در غیاب شخص هم صادق است. برای مثال شما درباره فردی که عزیزی را از دست داده فکر کرده و ممکن است احساس غم کنید، این در حالی است که شما نه برای فرد مورد نظر ناراحتید و نه بخاطر فوت یکی از نزدیکان فرد، بلکه این نورون ها خود شما را در جایگاه آن فرد قرار می دهند. البته به گفته ی دانشمندان، شما دردی را که تجربه نکرده باشید نمی توانید تصور کنید بلکه تنها با توجه به داده های گذشته در ضمیرناآگاه تان مدلی شبیه سازی شده از آن برای خود می سازید. این دلیل همدردی شما یا خمیازه کشیدن ناخودآگاه است. و  البته دلیل اجتماعی بودن انسان همین نورون ها هستند.

نکته جالب این است که در ضمیرناآگاه شما چندین شخصیت متفاوت و متمایز شکل می گیرند، اما باتوجه به نیاز شما، شخصیتی که در حال حاضر دارید، مبدل به شخصیت اصلی شما می شود. نکته ی جالب تر این است که بر اساس نظریه ای روانشناسی،  شخصیت های متفاوتی که شما در خواب مشاهده می کنید درواقع همان شخصیت های دیگر شما در قالب افراد گوناگون هستند. در اختلال هویت تجزیه ای این شخصیت های دیگر هستند که با تغییر نیاز های فرد، بصورت شخصیتی متناوب در شخص ظاهر می شوند.

درست مانند هر عضوی از بدن، در این نورون ها هم اختلالاتی دیده می شود. برای مثال تعداد زیادی از افرادی که به اختلال هویت جنسیتی(GID یا GDD) مبتلا هستند، این نورون ها به اشتباه رفتار، نیازها و واکنش های جنس مخالف را تقلید می کنند. در اختلالات دیگر، این نورون ها در افراد بزرگسال مانند کودکان فعال می مانند؛ این یعنی افراد بزرگسال همانند کودکان شخصیتی انعطاف پذیر داشته و توانایی تقلید طرز فکر و رفتار دیگران را دارند. برای مثال توماس هریس در سری رمان های روانشانسی هانیبال(Hannibal)، شخصیتی به نام ویل گراهام را معرفی می کند که دارای این اختلال است. این شخصیت توانایی بازسازی طرز فکر افراد، مخصوصا افراد روانپریش را دارا است. هریس در این رمان اشاره می کند که گراهام فردی متعادل نیست و با توجه به شرایط محیطی رفتارش تغییر می کند.

برخی از مشکل های فردی مانند معلولیت های ذهنی یا جسمی می توانند تداخلاتی در کارکرد این نورون ها ایجاد کنند. برای مثال این نورون ها در افرادی که دارای معلولیت ذهنی هستند ممکن است درست کار نکنند یا ضعیف تر عمل کنند. معلولیت های جسمی نیز تداخلاتی در روند تقلید و اجرای اطلاعات پردازش شده بوجود می آورند.

 


منبع : طبنا