تاریخ : 10:38 - 1399/10/27
کد خبر : 474814
سرویس خبری : فرهنگی
 

برگی از خیانت بنی‌صدر در قائله کردستان/ حکایت فریادهای شهید کلاهدوز بر سر بنی‌صدر

برگی از خیانت بنی‌صدر در قائله کردستان/ حکایت فریادهای شهید کلاهدوز بر سر بنی‌صدر

شهید کلاهدوز با عصبانیت سر بنی‌صدر فریاد زد که اگر شما قبلاً به نتیجه رسیدید که کاری ازتان ساخته نیست، اینجا جمع شدید که چه‌کار کنید؟

در کتاب «مژه‌های سوخته» که توسط نشر مرز و بوم به چاپ رسیده‌ است، روایتی از تدبیر شهید کلاهدوز برای حفظ کردستان بیان شده است که در زیر می‌خوانیم:

غائله کردستان که پیش آمد، سپاه و بنی‌صدر رو در رو شدند. سپاه و دولت جلسه فوق‌العاده تشکیل دادند. بنی‌صدر گفت کاری نمی‌توانیم بکنیم و همه بحث‌ها به بن‌بست کشیده می‌شد. گفت نه از زمین کاری می‌توانیم بکنیم و نه از هوا. اصلاً آنجا مجال جنبیدن نیست.

کلاهدوز با عصبانیت سر بنی‌صدر فریاد زد که اگر شما قبلاً به نتیجه رسیدید که کاری ازتان ساخته نیست، اینجا جمع شدید که چه‌کار کنید؟ بعد با دو نفر دیگر که از سپاه آمده بودند از جلسه بیرون رفت.

یوسف همان شب به رحیم صفوی که فرمانده عملیات سپاه اصفهان بود زنگ زد. یک ساعت به اذان صبح مانده. گفت ما تا 2 ساعت دیگر یعنی قبل طلوع خورشید باید در کردستان نیرو پیاده کنیم. وضعمان بسیار حساس است. هر کاری از دستت برمی‌آید انجام بده. صفوی که نمی‌دانست چه بگوید و چه قولی بدهد گفت خب اگر نیروها را بسیج کردیم با چی برویم؟ از اصفهان تا کردستان راه کم نیست. کلاهدوز گفت: تا تو جمع‌وجور کنی من دو فروند هواپیمای سی-130 می‌فرستم اصفهان. صفوی گفت باشه من نیروها را آماده می‌کنم اما تردید داشت کلاهدوز بتواند در این مدت کوتاه هواپیما فراهم کند. به گمانش خیلی زود برسند ظهر شده. با این‌ حال از کلاهدوز بدقولی و تأخیر ندیده بود.

خانه‌شان نزدیک فرودگاه اصفهان بود. چیزی به اذان نمانده بود که صدای هواپیما آمد. با فرودگاه تماس گرفت. جواب دادند دو فروند هواپیمای سی-130 از تهران آمده. یوسف هواپیماها را از ارتش گرفته بود. چند ساعت طول کشید تا رحیم صفوی و 200 نفر نیروی پاسدار و بسیجی آماده شوند. ساعت 10 صبح هواپیماها از روی باند بلند شدند و اولین نیروها را به کردستان رساندند.

 


منبع : تسنیم