تاریخ : 00:00 - 1399/12/05
کد خبر : 591166
سرویس خبری : فرهنگی
 

آیت‌الله زابلی، شمع محفل خداجویان

آیت‌الله زابلی، شمع محفل خداجویان

مراسم تشییع پیکر مرحوم آیت‌الله حسینی‌زابلی روز گذشته در امامزاده صالح بن‌موسی الکاظم(ع) برگزار شد.

مراسم تشییع پیکر مرحوم آیت‌الله حسینی‌زابلی روز گذشته در امامزاده صالح بن‌موسی الکاظم(ع) برگزار شد.

آیت‌الله سیدمحمدحسین حسینی‌زابلی از اساتید اخلاق و از وعاظ شهیر تهران بود. ایشان در ۲۰ سالگی در شهر مقدس قم به کسوت روحانیت درآمد و ملبس شد اما دوران شکوفایی علمی او در نجف و در خدمت اساتیدی همچون حضرت امام(ره)، آیت‌الله خویی(ره) و آیت‌الله سیستانی رقم خورد.

مرحوم آیت‌الله حسینی‌زابلی از محضر اساتید بزرگی در اخلاق و عرفان نیز بهره برده بود که برای نمونه می‌توان به حضرات آیات عظام بهاءالدینی و بهجت اشاره کرد. به منظور آشنایی بیشتر با شخصیت این استاد برجسته اخلاق، گفت‌وگویی داشتیم با حجت‌الاسلام سیدجلال رضوی‌همدانی، از شاگردان و مراودین معظم‌له. حجت‌الاسلام رضوی‌همدانی در گفت‌وگو با «وطن‌امروز» درباره نحوه آشنایی خود با آیت‌الله حسینی‌زابلی اظهار داشت: بیش از 20 سال قبل، مرحوم شیخ حسن معزی‌تهرانی که از علمای ربانی و اهل باطن بود، به بنده توصیه کرد محضر آیت‌الله زابلی برسم و از انفاس قدسی ایشان بهره‌مند بشوم. بنده هم بنا بر توصیه ایشان، این کار را کردم و از همان موقع، آشنایی بنده با ایشان رقم خورد. زمانی که آیت‌الله زابلی به قم مشرف می‌شدند و به مسجد جمکران می‌رفتند، بنده هم توفیق داشتم ملازم ایشان باشم. ۲ تصویر از ایشان در ذهن من حک شده است: سجده‌های طولانی و اشک‌های قنوت. علاوه بر ملازمت ایشان هنگامی که به قم و مسجد جمکران مشرف می‌شدند، در تهران نیز به منزل ایشان در محله هدایت می‌رفتم یا درجلسات اخلاق ایشان شرکت می‌کردم و از نفس قدسی و مواعظ عرشی ایشان بهره‌مند می‌شدم. حجت‌الاسلام رضوی‌همدانی درباره ویژگی‌های روحی و شخصیتی آیت‌الله زابلی گفت: خانه وجود آیت‌الله زابلی، سرشار از عشق به خدا و خدمت به مردم بود. همان‌طور که آن شاعر گفت که حاصل عمرم ۳ سخن بیشتر نیست، خام بدم، پخته شدم، سوختم، آیت‌الله زابلی هم عمرش، همین سیر را داشت و در عشق به خداوند سوخت. آیت‌الله زابلی از نوادری بود که در مکتب‌های گوناگون اخلاقی و عرفانی صاحب نظر بود. بسیاری از علمای اخلاق و اهل معرفت مثل آیت‌الله بهاءالدینی و آیت‌الله بهجت را از نزدیک درک کرده بود. ایشان از دوستان نزدیک آیت‌الله دستغیب، آیت‌الله نجابت و آیت‌الله شیخ یحیی شیرازی بود. حجت‌الاسلام رضوی‌همدانی در ادامه با اشاره به نحوه برگزاری جلسات اخلاق آیت‌الله زابلی اظهار داشت: کلام ایشان، حلاوت بخصوصی داشت. حدیث را با شعر می‌آمیخت و کلام نافذش، روح انسان را به اهتزاز درمی‌آورد و به پرواز در آسمان معرفت وامی‌داشت. آیت‌الله زابلی، جوانان را عاشق مذهب توحید تربیت می‌کرد. هنگامی که موعظه می‌کرد، چنان این حرف از عمق جانش برمی‌خاست که با بارش اشک‌هایش همراه می‌شد. مجالس اخلاقی آیت‌الله زابلی، انسان را به تفکر وامی‌داشت، بویژه ایشان به صورت ویژه مخاطبانش را به تفکر پیرامون این سخن امیرمومنان وامی‌داشت که فرمودند: خدا رحمت کند انسانی را که بداند از کجا آمده، در کجاست و به کجا می‌رود. آیت‌الله زابلی انسان‌ها را به وادی فکر می‌کشاند، آن هم فکر پیرامون این که: «از کجا آمده‌ام، آمدنم بهر چه بود؟ به کجا می‌روم آخر ننمایی وطنم؟» ایشان حول این معارف حرف می‌زد و اشک می‌ریخت و مستمعینش تحت تاثیر و جذبه سخنان ایشان قرار می‌گرفتند. آیت‌الله زابلی اصول تربیت اسلامی را مو به مو به خودش دیکته و در وجود خودش پیاده کرده بود و با عشق به اسلام ناب محمدی، آن را بین جوانان ترویج می‌کرد. حجت‌الاسلام رضوی‌همدانی درباره مواضع سیاسی آیت‌الله زابلی نیز اظهار داشت: آیت‌الله زابلی جوانان را حول ۳ محور تربیت می‌کرد، توجه تام به نماز اول وقت، آگاهی از احکام و وظایف شرعی و آگاهی و علم به اصل ولایت و خدمت به نظام جمهوری اسلامی. آیت‌الله زابلی، حضرت امام خمینی(ره) را برجسته‌ترین عارف و سالک الی‌الله در عصر کنونی می‌دانست. ایشان به مقام شهدا غبطه می‌خورد و گاهی با یاد شهدا و مقام ایشان، می‌گریست. آیت‌الله زابلی، مرجعیت و رهبری حضرت آیت‌الله العظمی خامنه‌ای را از الطاف خفیه خدا بر ملت ایران می‌دانست و ایشان را یادگار ماندگار حضرت امام(ره) و ذخیره خداوند در ایام غیبت بقیه‌الله برمی‌شمرد. مجلس ایشان، محل رفت‌و‌آمد جوانانی بود که بعدها در دفاع از حرم اهل‌بیت(ع) و حریم انسانیت در برابر گروه‌های جنایتکار تکفیری به فیض شهادت رسیدند. حجت‌الاسلام رضوی‌همدانی در پایان متذکر شد: کلمات این مربی بزرگ اخلاق و مواعظ ایشان باید جمع‌آوری شود و به شکل کتاب در اختیار نسل جوان قرار بگیرد. ایشان که میوه و ثمره حوزه علمیه قم و نجف بود، شمع محفل جوانان مؤمن و خداجو بود که پروانه‌وار دور ایشان می‌چرخیدند و ایشان نیز آتش و نور عشق به خدا و سلوک به سمت او را در دل این جوانان می‌افروخت و زنده نگه می‌داشت. عاش سعیدا و مات سعیدا. وَسَلَامٌ عَلَیْهِ یَوْمَ وُلِدَ وَیَوْمَ یَمُوتُ وَیَوْمَ یُبْعَثُ حَیًّا.∎​


منبع : روزنامه وطن‌امروز